چرا آقای کریم قصیم واقعیت را تحریف می کند؟

آقای کریم قصیم عضو به اصطلاح شورای ملی مقاومت در برنامه به عبارت دیگر بخش فارسی بی بی سی در گفتگو با آقای عنایت فانی از پاسخ به سوالات مشخص و روشن در رابطه با آزار و اذیت نیروهای منتقد و خواهان خروج مجاهدین در اشرف و تشکیلات رجوی طفره رفت. او با پروپاگاندا، تحریف حقایق و بهره گیری از لحن خاص و ادبیات ستیزه جویانه ی مجاهدین همچنان از مواجه شدن با واقعیت موجود سر باز زد. شاید ایشان خیال می کرد با استفاده از فرصتی که در بخش فارسی بی بی سی بدست آورده است، با تند تند حرف زدن یا فریاد کشیدن بر سر عنایت فانی و طرح شعارهای تکراری و فریبکارانه می تواند رفتار سرکوبگرانه ی رهبران مجاهدین بر علیه نیروهای خواهان خروج از اشرف و کادرهای تشکیلاتی منتقد مجاهدین را توجیه کند؟ غافل از آنکه چنین شیوه های نخ نما و کلیشه ای دیگر رنگی ندارد و بقدری از سوی رهبران مجاهدین به شکلی خام و ناپخته تکرار شده است که تاکید دوباره بر آن در مخاطب آگاه و فرهیخته حالت تهوع را پدید می آورد. وقتی در فروردین ماه سال 1358 عضو مجاهدین شدم ادبیات خاص مجاهدین برایم تازگی داشت اما هم اکنون پس از سه دهه در"عصرتحولات دموکراتیک" و روزگاری که از آن به "عقلانیت انتقادی" نام برده می شود مواجه شدن دوباره با لحن و سبک رفتاری و گفتاری سران مجاهدین برایم دیگر فریبنده نیست. چنین تفکر سیاسی مبتنی بر مطلق انگاری و روش های قرون وسطایی فرقه ی مجاهدین جذبه ای ندارد که حس می کنم با افراد عقب مانده ی ذهنی و توسعه نیافته روبرو شده ام که از قافله ی تمدن و تکامل فکری، سیاسی و فرهنگی جا مانده اند.
در گفتگوی کریم قصیم و عنایت فانی بوضوح مشخص بود که کریم قصیم با هو و جنجال، داد و فریاد و عدم رعایت الزامات یک گفتگوی منطقی و صحیح حتی به مخاطب خویش اجازه نمی داد تا سوال و حرف خود را به پایان برساند؟ این طرز گفتگو و مقایسه ی آن با سایر افراد که علیرغم تضادهای فکری و سیاسی با هم به تبادل افکار می پردازند بوضوح حکایت تلخ و درخوری از ذهن جنون آمیز و بیمار سران مجاهدین است که نه تنها به دیالوگ سازنده معتقد نیستند بلکه سعی دارند با پیش فرض های ذهنی و فیکس به جدل و درگیری لفظی روی بیاورند و در این میان آنچه که موضوع گفتگو قرار نخواهد گرفت واکاوی و بررسی واقعیت است. آقای کریم قصیم در کمال شگفتی حتی بر وجدان خویش نیز پشت کرد. او در پاسخ به سوالی در رابطه با اصرار سران مجاهدین به ماندن افراد و نیروهایشان در اسارتگاه اشرف علیرغم مخالفت دولت مردمی و دموکراتیک عراق و نیز عدم امکان انتخاب آزادانه ی کادرهای تشکیلاتی مجاهدین برای خروج از اشرف در کمال گستاخی و ناباوری گفت: ورود به مجاهدین خیلی سخت و خروج از آن خیلی سهل است " و بر این جمله بارها تاکید کرد؟
خوب است آقای کریم قصیم به صدها نامه ای که از سوی خانواده های افراد مستقر در اشرف که در سایت نجات و یا بایگانی کمیته بین المللی صلیب سرخ دفتر تهران و ژنو وجود دارد نیم نگاهی بیاندازد که سران مجاهدین طبق شهادت خانواده ها حتی در طی بیش از دو یا سه دهه اجازه یک تماس تلفنی نیم دقیقه ای نیز به افراد مستقر در اشرف را با آنها نداده اند. یا طی ماههای اخیر که خانواده ها با تحمل سختی ها و خطرات سفر به عراق صرفا برای یک ملاقات چند دقیقه ای در درب ورودی اشرف حاضر شده اند متاسفانه سران مجاهدین واکنش های رفتاری شرطی و نه بر مبتنی بر عقل و خرد از خود نشان داده و به خواسته ی مشروع و قانونی خانواده ها تن نمی دهند. آقای کریم قصیم به خوبی می داند سران فرقه ی مجاهدین هرگز حاضر نخواهند شد زمینه خروج و یا انتقال افراد مستقر در اشرف را فراهم کنند زیرا اسارتگاه اشرف را دگرباره نخواهند توانست در کشوری دیگر بازسازی کنند و افراد را تحت شستشوی مغزی قرار دهند. طی یک سال اخیر حدود 27 نفر از افراد با سابقه ی مجاهدین (غیر از هزار نفری که در بعد از سرنگونی صدام از مجاهدین جدا شده اند) بر اثر شنیدن پیام خانواده هایشان از طریق بلندگوهای نصب شده در درب ورودی اشرف اقدام به فرار کرده اند اغلب آنها بیش از بیست سال سابقه ی اقامت در اشرف و سایر مقرهای مجاهدین در عراق را داشتند، بایستی از آقای کریم قصیم پرسید آن طور که ادعا می کند افراد مستقر در اشرف به اختیار خود در آنجا مانده اند چرا طی یک سال اخیر علیرغم همه ی محدودیت ها، حصارها و مراقبت های شبانه روزی تعداد زیادی از کادرهای تشکیلاتی و با سابقه فرار کرده و به آغوش خانواده های خویش باز گشته اند؟
پرسش دیگر من این است چرا کریم قصیم در " برنامه به عبارت دیگر " به راحتی آب خوردن برای آقای عنایت فانی و بینندگان بخش فارسی بی بی سی دروغ می گوید؟
آیا او فکر می کند دنیای خیالی که سران مجاهدین برای خود ساخته اند در زمانه ای که از آن به انفجار و گردش آزاد اطلاعات نامیده می شود برای انسان مدرن جذابیت و گیرایی دارد؟ اگر چنین فکری و تصوری را سران مجاهدین در سر دارند بایستی به سلامت روانی و عقلی آنان شک و تردید جدی داشت.
آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا