درد دل نوجوانی 16 ساله در غم دوری از عزیز اسیرش در فرقه رجوی

به نام آنکه قلم به دستم داد تا بنویسم
من مهتاب (فاطمه) حاتم فرزند علی اکبرحاتم دانش آموز اول دبیرستان و16 سال دارم.
عمویم علی اصغرحاتم 23 سال است که در قرارگاه اشرف به دست مریم رجوی بی حیا ومسعود رجوی پست وعوضی است.
از وقتی که من پا به این دنیا گذاشتم عمویم نبود و الان که 16 سال دارم حتی یه بارهم نشده که عمویم را ببینم و در آغوش بگیرم.
من به همراه پدر و مادرم در روز سه شنبه 19/11/89 به عراق رفتیم و در شهرآزادی که محل اردوگاه خانواده ها میباشد مستقر شدیم وهر روز صبح با اشتیاق می رفتیم که شاید عمویم و دیگرخانواده ها فرزندانشان را ببینند. اما آن چیزی که ما فکرمیکردیم مانند یک رویا و خواب بود که حقیقت نداشت وحقیقت چیز تلخی برایمان بود که اصلا فکر آنرا نیز نمی کردیم.
چرا که هر روزصبح و بعدازظهر با امید میرفتیم و نا امید باز می گشتیم وهر روز با بلندگو صدایشان میکردیم و جز فحش و توهین چیز دیگری از سران آنها نمی دیدیم و ما خانواده ها را مزدور! اطلاعات میدانستند وهیچ آگاهی ازپیرامون بیرون خود جزاطلاعات غلط که به آنها تزریق میشد، نداشتند.
ما با کلی بدبختی وسختی راه، با کلی امید وآرزو به دنبال آنها رفتیم تا آ نها را به آغوش خانواده برگردانیم اما حتی یک دیدارچند دقیقه ای هم با آنها نداشتیم ومن میخواهم بگویم که چرا دولتمردان ایرانی وعراقی بیشتر تلاش نمی کنند تا برای ما ملاقات بگیرند آخرعمویم و خیلی های دیگرهنگام جنگ به اسارت آنان درآمدند ودرشرایط سخت اغفال شدند و با مغزشویی آنجا ماندگارشدند و حالا میخواهند به کشورشان بازگردند ولی سران خائن سازمان مانع میشوند. ما شاهد بودیم که امریکاییها ازآنان حمایت میکنند ومانع ملاقات ما با عزیزانمان میشوند درحالیکه عراق مال دولت وملت عراق است وبایستی امریکاییها ومجاهدین ازعراق اخراج شوند وآنوقت است که پای عمویم به دنیای آزاد میرسد واز شر آنها رها میشود.
دوهفته تمام با تحمل شداید زیاد درآن دشت وکویر بی آب ونان هرروزمیرفتیم گریه و زاری میکردیم وهرچقدر بچه ها را صدا میکردیم جوابی نمی شنیدیم چونکه آنها را زندانی کردند واجازه داشتن ارتباط با ما را ندارند.
چند سال غصه ندیدن عمویم را در دل داشته باشم!؟. بابا من هم آدمم دوست دارم عمو داشته باشم. این حق من نیست که برای یکبارهم که شده عمویم را ببینم؟ خسته شدم ازچندتا عکس تکراری از25 سال پیش. چرا درک نمی کنید من میخواهم عمویم را ببینم. عمویم با پدرم دوقلو هستند. کجای اسلام نوشته که دوتا برادر دوقلو را ازهم جدا کنید. آ نها به هم وابسته اند.
پدرم سالهاست که ناراحتی اعصاب گرفته است من هم بعد از بازگشت به ایران بدون آ نکه با عمویم ملاقاتی داشته باشم ناراحتی اعصاب وروان گرفتم و دائم با دکتر در ارتباط هستم و تحت نظر قرارگرفتم. آخر کجا دیده اید که یک دختر 16 ساله پایش به دکتراعصاب باز شده باشد؟
آی دولتمردان عراق وایران وآی مدافعین حقوق بشر دست به کار شوید و با تلاش بیشتر زمینه انجام ملاقاتمان با عزیزانمان را فراهم کنید. عوضش را ازخدا بخواهید.
درپایان باز تکرارمی کنم من خواهان دیدارعمویم هستم. حق من است که عمویم را درآغوش بگیرم ومن مطمئن هستم اگرعمویم پیش ما برگردد ناراحتی اعصاب پدرم نیز به پایان میرسد.
واقعا این ظلمی که برخانواده ها ازجانب رجوی شده است تمامی دارد یا ندارد!؟
خدایا توخودت شاهد باش وکاری کن رنجهای ما تمامی داشته باشد وخانه وکاشانه ما با بازگشت عزیز از دست رفته مان روشن و منور گردد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا