استفاده ابزاری رجوی های ضد دین از ماه مبارک رمضان

باز مریم قجر دست به یک فریبکاری دیگر زد و در حالی که تا عمق وجود دشمن خدا، دین، میهن، مردم و ایران و ایرانی است در پیامی فرارسیدن ماه مبارک رمضان را تبریک گفت!!! در این پیام نکاتی وجود دارد که برای افشای بیشتر این چهره دین فروش بیان آنها لازم به نظر می رسد.
وی بر خلاف ظاهر و ادعاهایش، مسلمان نیست چرا که مسلمانی یعنی اعتقاد به اصول دین و انجام واجبات اما او به همراه همسر جنایتکارش اصل امامت را مخدوش کرده و رجوی پلید را بعنوان « نایب امام زمان » معرفی می کردند. آنها آنقدر در این ورطه فرو رفته بودند که حتی مدعی بودند که (نعوذ بالله) امام حسین نتوانسته تابلوی عاشورا را تکمیل کند و این رجوی (دجال) است که تابلو عاشورا را تکمیل می کند.
این زوج شیطان صفت بارها و بارها در نشست های درونی فرقه، رجوی ضد دین را با حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) مقایسه می کردند و بخصوص مریم قجر خیلی به این کار اقدام می نمود که حتی برخی اوقات آنقدر در این پلیدی زیاد روی می نمود که شخص رجوی که متوجه ایجاد ضدیت در بین نیروها در اثر این حرف ها می شد، صحبت های او را قطع کرده و سعی می کرد که بحث را عوض کند اما هیچگاه مانع او نمی شد.
از نظر واجبات تاثیر کارهای آنها در فرقه به حدی بود که نماز که ارکان دین است در درون فرقه جای چندانی نداشت و افراد بر اثر برخوردهای جنایتکارانه رجوی ها و دیکتاتوری حاکم بر فرقه از دین دور شده بودند. تنها جایی که مسئولین فرقه بر نماز تایید داشتند نماز جماعت ظهر یا شب بود که آن هم بدلیل کاربرد تشکیلاتی آن بود زیرا که از این طریق می فهمیدند که افراد چقدر تابعیت تشکیلاتی دارند. بنابراین مسئولین بارها اعلام می کردند که شرکت در نماز جماعت اجباری است؟! اما بعد از گذشت سه یا چهار روز از این دستور تعداد شرکت کنندگان کم و کمتر می شد و حتی به سه نفر می رسید و باز روز از نو دستور تشکیلاتی از نو.؟ این جز از تاثیرات اقدامات جنایتکارانه رجوی ها و مناسبات ظالمانه آنها نبود که حتی بچه مسلمان ها را هم از دین دور کرده بودند.
در ماه رمضان در چند روز اول، بیشتر افراد برای ظاهر سازی روزه می گرفتند اما از روز چهارم یا پنجم به بعد افراد شروع می کردند به بهانه آوردن از قبیل اینکه بیمار هستیم، ضعف داریم و… و خلاصه در روزهای آخر ماه رمضان تعداد بسیار کمی روزه می گرفتند.
اکثر فرماندهان فرقه خودشان نماز نمی خواندند و این امر بخصوص در هنگام مانورها و نشست های طولانی خودش را بخوبی نشان می داد و چون خودشان اهل نماز نبودند در نتیجه برای دیگران هم وقت نماز باز نمی کردند و بیشتر اوقات در مانورها و نشست ها، نماز افرادی که هنوز به این فرایض پایبند مانده بودند قضا می شد.
مریم و همسر پلیدش می گفتند که چون در شرایط مبارزه هستیم فریضه حج بر ما واجب نیست اما رجوی دجال با پول صدام و ولیعهد عربستان به مناسک حج رفت که آن هم بدلیل نتایج سیاسی ای بود که می خواست از رابطه با عربستان بگیرد. به احتمال زیاد تاریخ رفتن او به حج بعد از کشتار حجاج ایرانی در عربستان بود که به این وسیله از دشمنی سعودی ها علیه شیعیان ایران سوء استفاده کنند.
از کارهای ضد دین دیگر این زوج جنایتکار حرام کردن حلال خدا یعنی حرام کردن داشتن زوج و خانواده بود. آنها تمام اعضای فرقه را مجبور کردند که همسران شان را طلاق بدهند (آن هم سه طلاقه) و علاوه بر این تمام کودکان را از مادران شان جدا نمودند.
یکی دیگر از اقدامات ضد دین این از خدا بی خبران، دادن فرمان به اعضا برای سب و نفرین و تهاجم و درگیری با مادران و پدران و اعضای خانواده خودشان است که دستور آن را رجوی در بهمن ماه سال 1388 صادر کرد. در حالی که در قرآن به کرات از احترام به والدین سخن گفته شده است.
چطور چنین کسانی می توانند از دین و مسلمانی حرف بزنند؟ آیا این غیر از دجالگری است که با آن همه اقدامات ضد دین، نه تنها مسلمانان ایران بلکه مسلمانان تمام جهان را مخاطب قرار می دهند؟
وی در بخشی از پیام خود با حرام لقمگی می خواهد از قرآن هم سوء استفاده نموده و می گوید: « در این ماه نزول قرآن،… حمایت از مجاهدانی که… به پاخاسته‌اند، یک وظیفه مبرم اسلامی است. »
از این جنایتکار باید پرسید در درون فرقه و در طول سی سال گذشته چند جلسه آموزش قرائت قرآن (یعنی کتاب آسمانی و یکی از ثقلین که از جانب پیامبر (ص) برای مسلمان برجای مانده) برای اعضای خود برگزار کرده اید؟ چند ساعت و حتی چند دقیقه؟ آیا کسی فرصت داشت که در طول روز یا هفته قرآن را قرائت کند یا آنقدر وقت افراد را با کار های پوشالی پر می کردید که فرصت فکر کردن هم پیدا نکنند؟ چند نفر از اعضا و وابستگان به فرقه توان قرائت درست قرآن را دارند؟ چطور است که هنگام تبلیغات از کتاب خدا اسم برده و می خواهید از آن برای خود نان دانی بسازند اما در عمل کتاب خدا را از اعضای خود نیز دور کرده اید.
آیا غیر از این است که با این روش افراد اسیر را نسبت به قرآن ناآگاه کرده و به این ترتیب تفسیر به رای خود از قرآن را بخورد آنها می دادید؟ مگر همین قرآن امر به ازداوج، امر به احترام به والدین نکرده بود؟ پس چرا در این جاها صحبتی از قرآن نمی کنید؟
مریم قجر در بخشی دیگری از پیامش چنین می گوید:.« به‌مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان، فرا رسیدن این ماه را به هموطنان‌مان در داخل و خارج ایران، به مسلمانان در تمام جهان به‌خصوص قیام‌کنندگان در سوریه و لیبی و یمن و عراق،… تبریک می‌گویم.»
هدف او از بیان نام مردم سوریه، لیبی، یمن و عراق فقط و فقط سیاسی و تبلیغاتی است و لا غیر. علت این حرف این است که او علی رغم اینکه تمام دنیا قیام مردم بحرین را برسمیت شناخته، بدلیل اینکه نمی خواهد رابطه خود را با عربستان و آمریکا خراب کند نامی از مردم بحرین نمی آورد. مگر آنها مسلمان نیستند؟. علاوه بر این مگر مردم عراق در زمان صدام دیکتاتور که حامی شما بود مسلمان نبودن که در آن موقع نه تنها برایشان پیامی نمی فرستادید بلکه درکنار صدام سرکوب شان می کردید؟
مگر شما نبودید که چند ماه قبل بوق به دست گرفته و تبلیغ می کردید که بر اساس اسناد ویکی لیکس کشورهای عربی (البته طبق سنت رجوی ها سران دست نشانده، ملت محسوب می شوند) خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی ایران هستند و در این رابطه به سران آمریکا نامه نوشته اند و از آن جمله مگر به نامه حسنی مبارک، دیکتاتور مخلوع مصر اشاره نمی کردید؟ چطور شد که حالا بعد از سقوط مبارک و بالا گرفتن بیداری اسلامی، دیگر نامه سران دیکتاتور را در سایت هایتان درج نکرده و با چرخش 180 درجه ای صحبت از « بهار عربی » می کنید!!! تا کی با فریب و نیرنگ می خواهید زندگی ننگ آلود خود را ادامه دهید؟ آیا این مسلمانی است یا نشان از ضدیت با دین و اسلام؟
وی با ترفندهایی که از همسر پلیدش آموخته در بخش دیگری از این پیام این گونه می گوید: « با توجه به زندگی اکثریت مردم که بر اثر سیاست اقتصادی رژیم دچار فقر شده‌ و بخش عمده‌یی از قدرت خرید خود را از دست داده‌اند، از تمام هموطنان‌ تقاضا می‌کنم که هر کمکی که از دستشان بر میآید به خانواده‌های بی‌سرپرست، خانواده‌های زندانیان، کودکان یتیم، نوجوانان و کودکانی که برای درآمدی اندک آواره خیابانها هستند، بکنند. »
این فریبکار و دشمن دین در حالی از فقر مردم ابراز نگرانی می کند که در هر فرصتی با فروش اطلاعات کشور و جاسوسی کردن برای غربی ها، پی در پی خواهان تحریم علیه ایران می شود. تحریمی که خود او بهتر از هر کسی می داند که فقط برای از بین بردن ملت ها ایجاد شده و وسیله ای در دست ستمگران و پولداران بین المللی است.
چطور است که در زمان صدام آن همه با تحریم ها مخالف بوده و علیه آن تبلیغ می کردید و می گفتید که تحریم فقط بر علیه مردم عراق است اما حالا که نوبت مردم ایران رسیده تحریم ها را درخواست می کنید و فکر مردم ایران نیستید؟ کدام را باید باور کرد، قسم حضرت عباس یا دم خروس را؟
اگر دلتان برای ملت می سوزد چرا افرادی که برای پیدا کردن کار از ایران خارج شده اند را با فریب و به عراق برده و آنها را اسیر کرده اید؟ چرا برای جمع کردن پول با هر روشی که بتوانید مردم را سر کیسه می کنید؟ مگر آنها مردم ایران نیستند؟
اگر مردم فقیر برایت مهم هستند بخشی از ثروت نامحدود خودت و همسرت را برای ایجاد یک موسسه خیریه صرف کند؟ نه آنکه به اسم موسسه خیریه مردم را سرکیسه کرده و جیب های خود را پر از پول کنید؟
اگر دلتان برای مردم فقیر می سوزد چرا بخش کوچکی از آن همه دلارهایی که صدام به شما داد را به فقرا نمی بخشید؟
او در بخشی دیگری می گوید: « اشرف؛ جا و مکانی است که برادری و خواهری و صمیمت و یکرنگی در آن حاکم است »!!!
ای دیکتاتور اگر اشرف چنین ویژگی هایی دارد پس چرا هر چند روز در میان افراد از آنجا فرار می کنند؟ اگر به نسبت درصد جمعیت بسنجیم و وضعیت آنجا را با یک کشور مقایسه کنیم آیا بیانگر این نیست که فرار از آنجا از فقیرترین، دیکتاتور ترین، فاسد ترین و خلاصه از تمام بدترین های جهان هم بیشتر است؟
کدام برادری و خواهری که افراد هر روز باید بر علیه هم صحبت کنند و مجبور باشند دروغ یا راست بر علیه هم حرف بزنند؟ کدام برادری و خواهری که مردان از زنان و زنان از مردان متنفرند؟ کدام یکرنگی که افراد از ترس جرات بیان حرف خود را ندارند؟ کدام صمیمیت که افراد را به محض بیان عقایدشان و به محض اینکه خلاف فکر رجوی فکر کنند (حتی به اندازه سر سوزن) در نشست های گوناگون و مدل به مدل تحقیر و تنبیه کرده و شخصیت شان را خرد می کنند؟ این چه مناسباتی است که هیچ کس نمی تواند با جهان خارج از آن رابطه داشته و استفاده از وسایل ارتباط جمعی آن هم در عصر ارتباطات جرم و گناه محسوب شده و افراد اجازه دیدن تلویزیون و شنیدن رادیو را ندارند؟
او در پایان با مظلوم نمایی فریبکارانه همیشگی اش چنین می گوید: « همه مسلمانان را به یاری مجاهدان اشرف فرامی‌خوانم »
ای دجال، مگر تو اجازه رابطه برقرار کردن بین افراد اسیر در اشرف با جهان بیرون را می دهی؟ مگر کسی می تواند با این افراد در تماس باشد الا اینکه در شرایط خاص و برای منافع فرقه و زیر نظر و کنترل چند نفر دیگر و بصورت استثناء ارتباطی برقرار شود؟ مگر مادران و پدرانِ افراد اسیر در اشرف، غیر از خیرِ عزیزان خود چیز دیگری می خواهند که با مغزشویی و با هزار ترفند و فرمان تشکیلاتی مانع از این ارتباط شده و آنها را علیه خانواده خود می شورانید؟ مگر تو و همسرت نیستید که دل صدها پدر و مادر را سوزانده و آرزوی دیدار فرزندان را بر دل آنها نهاده اید؟ مگر شما نیستید که مانع از رستگاری و خیر و صلاح اسیران اشرف شده اید؟
انشاالله و به حق ماه مبارک رمضان، بساط ستم و جنایت و فریب شما به زودی برچیده شده و اسیران دربند اشرف از لوث وجود شما آسوده خواهند شد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا