آب در هاون کوبیدن فرقه رجوی – قسمت اول

هشت سال از اشغال عراق و هشت سال از زمان سقوط صدام می گذرد اما هنوز سازمان در عراق باقی مانده، علت چیست؟
رهبران فرقه و تمام لابی های آمریکایی و اسرائیلی می دانند که بعد از صدام جای فرقه رجوی (سازمان مجاهدین) در عراق نیست چون یک دگرگونی پیش آمده چه خوششان بیاید و چه نیاید، صدام رفته و یک کشور تک حزبی به کشور چند حزبی تبدیل شده است و در این وسط چند گروه و چند فرقه در عراق باقی مانده که باید خودشان از عراق خارج می شدند نه اینکه به آنها فشار می آوردند.
اما این وسط لابی های اسرائیلی به دولت مردان آمریکایی فشار می آوردند که برای باج گیری از جمهوری اسلامی از فرقه رجوی حفاظت کند و همان کار هم شد و دولت آمریکا حفاظت اشرف را به عهده گرفت و تا سال گذشته این حمایت با حضور در کمپ اشرف وجود داشت اما این وضعیت نمی توانست زیاد ادامه پیدا کند چرا که خود آمریکا نمی توانست زیاد در عراق بماند و آن هم سال گذشته تکلیفش مشخص شد و باید که تا پایان 2011 نیروهای آمریکایی کاملا از عراق خارج شوند و این را رهبران فرقه رجوی و خود رجوی می دانند که بعد از آمریکا آنها هم باید نیروهای موجود در کمپ اشرف که بیشترشان اسیر و زندانی این فرقه هستند را آزاد کرده و سازمان را منحل کند و تک تک نیروهای زندانی را به UN برای ثبت نام معرفی کند. این صورت مسئله برای همه روشن بود ولی چرا رجوی و مریدان ایشان روی صورت مسئله کار نمی کنند، آن چه که مسلم است این است که رجوی بعد از 30 سال خیانت به مردم ایران ونیروهای خود امروز نمی خواهد اشتباه خود را قبول کند و از خود انتقاد کند که راهی را که رفته ام اشتباه بود و خون هزاران نفر در این وسط به خاطر اشتباه و خودخواهی من به زمین ریخته شده است. رجوی مجددا مسیر را طی می کنند که قبلا رفته است تا تمام نفرات اشرف بدست رجوی کشته نشود دست بر نمی دارد او این را درنشست ها گفته است مرگ شما برای این فرقه از زنده بودن تان سود بیشتری دارد واین طرز فکر او است به همین خاطر آنها را به سراغ مرگ هدایت می کنند.
اینکه چرا رجوی می خواهد با کشته شدن آنها به عمر یک فرقه (سازمان) پایان دهد خود سوال مهمی است که جوابش در این است که رجوی می خواهد نیروهای نظامی عراق به کمپ اشرف حمله کنند و اشتباهات خودش را و خواسته درونی اش را به گردن دولت و ملت عراق بیاندازد و این حرکت لو رفته رجوی حتی برای جیره بگیرانش هم روشن است به همین خاطر در تمام همایش ها همان جیره بگیرها از دولت عراق خواسته اند که خویشتن داری کند و از طریق صلیب سرخ مسئله را حل کنند و این به آن معنی است که رهبران فرقه می خواهند آنها را به کشتن بدهند ولی شما به آن نیروها و به خانواده آنها رحم کنید و بگذارید مسئله آنها از طریق صلیب سرخ حل و فصل شود و باز دولت عراق این را هم قبول کرد.
با تشکیل کمیته 3 جانبه (عراق، ایران و صلیب سرخ)سعی در کمک به زندانیان این فرقه کرد. ولی این را هم رهبران فرقه و خود رجوی قبول نکردند، چرا؟! چون رجوی می داند که عراق دیگر جای ماندن نیست واگر مقاومت و قانون شکنی کند شاید به هدف اصلی خود یعنی قتل عام نیروها برسد. این چه سودی برای رجوی دارد؟! تنها راه برای رجوی خارج شدن از عراق بوده و راه سوم وجود نداشت ولی رجوی آن موقع باید از دیدگاه خشونت و کشتار دست بردارد. این را تمام اجداد سیاسی که یک زمان با شورای ملی مقاومت (چتر سیاسی فرقه رجوی)بودند بهتر میدانند. که رجوی راه قانون شکنی را طی می کنند تا همه را به کشتن بدهد و بعد از آن اشک تمساح بریزد و چند وقت دیگر هم بگوید شکست من از خط و مشی غلط من نبود بلکه به خاطرمقاومت نیروها و ماندن درعراق بود چون کسی هم با کشته کاری ندارد آن نیروها سپر آهنی رجوی در شکست هستند و رجوی بعداز قتل عام مجدداً چند صباحی در سوراخ موش زندگی کند.
چنانکه در پیام عیدش هم آورده بود که شورای ملی مقاومت و سازمان و ارتش از جمهوری اسلامی شکست نخورده بلکه فقط به خاطر شرایط موجود از دولتهای دیگر شکست خوردیم یعنی اینکه من درمبارزه با جمهوری اسلامی تماماً روی آن کارهایم تمرکز داشتم و تمرکز دارم و از جای دیگر شکست می خورم. یعنی مقصر من نیستم و تقصیر را بر گردن دیگران می انداخت، اما رجوی از خودخواهی خود شکست خورد و اینکه چه طور؟!…..
ادامه دارد
سعید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا