مسئول اول جدید ژستی برای پوشاندن مرحله فروپاشی فرقه

در پی شکست های سنگین و پی در پی فرقه رجوی در سالیان اخیر و بخصوص پس از آنکه علی رغم خرج مبالغ هنگفت، کاسه لیسی های مشمئزه کننده برای غربی ها، جاسوسی علیه منافع ملی ایران و همچنین تلاش برای تطهیر کردن اسرائیل و صهیونیست ها در اذهان ایرانیان، نتوانستند نظر وزارت خارجه آمریکا را عوض کرده و نام فرقه شان کماکان در لیست سیاه باقی ماند، رجوی ها و دستگاه دروغ پرداز تبلیغاتی شان که تا قبل از اعلام نظر وزارت خارجه آمریکا، از صبح تا شب و از شب تا صبح دنبال « حذف نام » فرقه از لیست سیاه تروریستی بودند و مدام از این موضوع صحبت کرده و تمام فعالیت شان حول این امر شکل گرفته بود، برای سر پوش گذاشتن بر ضربه کمر شکن و استراتژیکی که دریافت کردند، بدون آنکه اشاره ای به نتایج پروژه ای که تمام توان خود را پای آن گذاشته بودند ناگهان ترفند جدیدی را رو کرده و بعد از 4 سال به یاد تغییر باصطلاح مسئول اول فرقه افتادند!!! آنها از این کار چند هدف را دنبال می کنند:
اولا با این ترفند می خواهند شدت ضربه استراتژیکی وارده بر خودشان که ناشی از باقی ماندن در لیست سیاه آمریکاست را کم رنگ کرده و اینگونه نشان دهند که این موضوع برای شان خیلی امر مهمی نیست!!! انگار نه انگار که تا دیروز همه هم و غم شان خارج کردن نام فرقه از لیست سیاه بوده است.
البته پر واضح است که باقی ماندن در لیست سیاه آنقدر برای این فرقه تعیین کننده و سرنوشت ساز بود که بیش از دو سال بخش عظیمی از سرمایه های مادی و تمام سرمایه های تشکیلاتی خود (از خود مریم قجر گرفته تا پائین ترین سطوح هواداران فرقه را وارد این پروژه کرده و همچنین تمام جیره خوارن خود در کشورهای غربی همچون لرد کربت و…) را صرف آن کرده بودند. برای نشان دادن اهمیت ضربه ناشی از باقی ماندن نام فرقه در لیست سیاه می توان از جنبه ای دیگر به مسئله نگریست. فرض کنیم اگر نام فرقه از لیست خارج می شد آنگاه واکنش رجوی ها چگونه می بود؟ بی شک آنها تا چند ماه این موضوع را بعنوان خبر فوق العاده، خوراک دستگاه تبلیغاتی فرقه کرده و مدعی کسب یک پیروزی بسیار عظیم!!! می شدند. اگر واکنش ها و حجم عظیم کار تبلیغاتی فرقه و سران، جیره خواران و حامیان شان در رابطه با حکم دادگاه استیناف آمریکا و یا رای دادگاه اروپا را بخاطر بیاوریم آنگاه بهتر خواهیم فهمید که باقی ماندن در لیست سیاه چه ضربه استراتژیکی بر پیکر رو به موت فرقه رجوی و افکار فرقه ای آنهاست. آنها می خواهند با این ترفند سر پوشی بر تمامی این شکست ها و شدت ضربات استراتژیک وارده بر خود بگذارند اما ناخواسته این را عیان می کنند که در مرحله فروپاشی قرار داشته و توان هضم هیچ ضربه ای را ندارند.
ثانیا با توجه به این ضربات خرد کننده و به طبع آن از دست رفتن روحیه نیروهای اسیر در اشرف که رجوی ها می خواستند با استفاده از برگ « خروج از لیست » به آنها روحیه داده و آنها را سرپا نگه دارند و همچنین تاثیر این ضربات بر روحیه معدود هواداران باقی مانده در خارج از کشور، می توان دریافت که آنها قصد دارند با عَلَم کردن انتخاب مسئول اول جدید، بار دیگر بر سر نیروها شیره مالیده و چند روزی آنها را با مار جدیدی که از آستین بیرون آورده اند سرگرم نمایند.
ثالثا رجوی های پلید علاوه بر اهداف ذکر شده، با توجه به ماهیت کثیف شان که افراد اسیر را تنها برده ای برای امیال حیوانی خود می شمارند و بیشتر از آن برای آنها ارزشی قائل نیستند، می خواهند با اینکار تمام کاسه کوزه ها را بر سر مسئول اول قبلی و معاونینش شکسته و نقش خود در تمام این شکست ها و فرو افتادن در حضیض ذلت را کم رنگ نمایند. همان مسئول اول هایی که هنگام معرفی شان با تعاریف آن چنانی، آنها را تا عرش بالا می برند ولی بعد از اتمام مصرف شان، تمام آن تعریف و تمجید را فراموش می کنند.
اما زمان با سرعت به ضرر آنها و افکار فرقه ای – تروریستی شان در حرکت است و روزِ پرتاب آنان به زباله دان تاریخ بسیار نزدیک است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا