دیگر حنایت بی رنگ شده مسعود خان رجوی!

اساسا ساختارفرق با هرانگیزه و با هر اساسنامه نا داشته ای مبتنی است بر فریب و نیرنگ و دجالیت مدرن! نه بویی ازسیاست برده اند و نه از خلق و انقلاب. نه عاطفه ونه احساس ونه خانواده.
با هویت و شخصیت و گوهر وجودی انسانها درمی آمیزند و به بازی می گیرند تا که به مقصود پست و حقیرخود یعنی جاه و مقام و برتری نابرابر برهم نوع خویش نایل شوند. وه که چه دنیای حقیری! تف و هزارباره تف… با دید و عینک جاه طلبی تماما سراب می بینند وشراب می نوشند یا که شراب می نوشند وآنگاه سراب می بینند که در بن و محتوا هر دو جورش یک جوراست.
در این دید و ایدئولوژی فرقه ای رجوی ید طولایی دارد و در این گرداب و مرداب نفس گیر سی سال است بسا که خزئبلات بافته است. درمیان توده های مردم سالیان هست که با خروج از گردونه تغییر و انقلاب و درغلطیدن به تفکرات فرقه ای به سبب افراط در جاه طلبی و به تبع آن وطن فروشی به بیگانگان، نه تنها جایگاهی ندارد بلکه ازدید همان خلق که سنگ آنرا با دجالیت تمام به سینه میزند به قهر انزوا رسیده است. امروز که به دور ازکنترل ذهن دستگاه دروغ پرداز رجوی به دنیای آزاد پا گذاشتم با عینک واقع بینانه میتوانم اوضاع را تجزیه وتحلیل کرده وتبیین کنم و دیگرکسی نیستم که دردستگاه دروغ پرداز و القاء فکری به اسارت تفکرفرقه ای خانمانسوز کشیده شوم که سالیان رجوی پرچمدارآن بود.
دروغ رجوی در پیام 26 شهریورماه به اعضای دربندش که دقیقا مصرف داخلی داشت تا بتواند چند صباحی دیگر ولایتش را برگرده اعضای غافل و دربندش بگستراند کمی قابل تامل است. " روزی رفته بودیم به دیدار و ملاقات سیدالرئیس (!؟) درآن ملاقات شخص سیدالرئیس ازمن اطلاعاتی درخصوص ایران طلب کرد که ما گفتیم نه (!؟) ما یک رابطه دولت با دولت با شما داریم واطلاعات وطن خود که با آن درجنگ هستی را اخلاقا نمی توانیم بدهیم (بفروشیم).
دراین هنگام بود که سیدالرئیس ازبرخورد ما خیلی خوشش آمد وگفت به به عجب انقلابیون وطن پرستی هستید که به وطن خود خیانت نمی کنید " (!؟). نقل به مضمون. عرض کردم الان که پا به دنیای آزاد گذاشتم وچشمم به واقعیت ذاتی وهویت ماهوی فرقه ها بازشد و دراین وانفسا خصوصا فرقه رجوی را که سالیان دراسارتش بودم شناختم، دروغ فوق برایم مضحکه ای بیش نیست وصرفا یک نیشخند یا که پوزخند خدمت رجوی پرتاب میکنم!!.
ولی سابق که صادقانه درآن دستگاه بودم دروغش را عمیقا باور داشتم و بدان فخر میفروختم که چنین مرزی با صدام داریم با وجودیکه همه جانبه تحت الحمایه اش هستیم به همین خاطرهم هست که مدعی هستم که دروغهایش متاسفانه صرفا مصرف داخلی برای اعضای غافل و مغزشویی شده اش دارد. حال از مسعودخان جای سوال دارد که یک جو شرافت و صداقت داشته باش و بگواصلا برای چه منظوری به پیشگاه بقول خودت سیدالرئیس حضور به هم رساندی!؟
فرض محال که قبول کردیم که شما با صدام رابطه دولت با دولت داشتید آخه مشنگ جان منفعت سیدالرئیس درچه بود که همه جانبه تحت الحمایه اش بودیم!؟ در دنیای روابط دیپلماتیک هم سران دو دولت که به ملاقات هم میروند سرمنافع طرفین امضاء مشترک دارند وبه تفافق میرسند. انصافا غیرازاین هست!؟
اگرتا قبل ازسقوط صدام ازاین جنس خزئبلات تحویل ما میدادی وما هم باورمان میشد آخه منگول جان حالا که فیلم ملاقات تو و دوستانت با استخبارات و تحویل گیری کیف های دلار در ازای وطن فروشی را همگان به تماشا نشستند، چه میگویی وحرف حسابت چیست وازاین حیث است که حقیر به عرض رساندم دیگردر دنیای دروغ و دجالگری، حنایت رنگی ندارد وبغایت تهوع آور و مشمئزکننده هست.
خودت بارها برایمان اذعان کردی که دردهه هفتاد در دور اول جنگ خلیج، سیدالرئیس ازما تقدیرکردند بخاطراینکه نقش سپاه چهارم را درجبهه شمال برایش ایفاء کردیم واجازه ندادیم قوای اکراد و بقول خودت نیروهای خودفروخته به ایران موجب سرنگونی صاحبخانه شوند وحسابی زدیم و درب داغونشان کردیم. مریم خانم هم که درآن مقطع به نیروهایش سفارش اکید داشتند که با ادوات جنگی روی معارضین کرد بروید وآش ولاششان کنید چونکه میخوام گلوله هایتان حیف نشود و نگهداریم برای پاسداران ایران!..ای قصی القلب سوسول وخارجه دوست!!
عجب تو بقول سیدالرئیس انقلابی وطن پرست معرفی شدی وهیچ اطلاعات نفروختی ولی سیدالرئیس فی سبیل الله یک قلم درعملیات مهران بالغ برصد دستگاه نفربر ام تی ال بی یکماه قبل ازشروع عملیات تقدیمت کرد که من به اتفاق فاطمه طهوری با نام مستعار خواهر زرین ازجمله تحویل گیرندگان آن بودیم وشخصا ازاستخبارات و بقول خودمان عارفی آموزش موتوری ومخابراتش را یک روزه دیدم ومتعاقب آن با چند مربی دیگرخودی وغیرخودی (البته عارفی هم خودی بودند) به بچه ها درعرض سه ساعت منتقل کردیم ودیدیدم که چگونه رانندگان نوپای آن درصحنه درگیری توان اداره آنرا نداشتند و اغلب نفربرها در اثر رانندگی غلط جوش آوردند و از کارافتادند و……
ازاین جنس روشنگریها درخصوص وطن فروشی تو به سیدالرئیس در کادر ستون پنجم عراق خیلیها منجمله دوستان جداشده داشته اند وشخصا حوصله تکرار و یا بیان تازه هایی از آنرا ندارم باشد که کمی سرعقل آمده و بیش ازآن با سرنوشت مشتی آدم ماشینی و کوکی بمثابه رباط که خود دردستگاه دروغین فرقه ای ساخته ای بازی نکنی. اگرزودی چنین نکنی حکم تاریخ چنین خواهد کرد و آنزمان دیرنیست.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا