انحصار گرایی و دروغ گفتن اقدام کیفی مجاهدین!

در ایام بسیار نزدیک به حمله امریکا و نیروهای ائتلاف به عراق یعنی زمستان 1381 دریکی از شبها نشستی با حضور مسعود رجوی و مریم قجر دریکی از مقرهای اردوگاه اشرف برگزار گردید. نشست مربوط به M قدیم ها بود. بحث مربوط به نگهداری نیروها با فرض احتمال حتمی حمله نظامی گسترده به عراق بود و رجوی تعیین تکلیف می کرد که پیشاپیش نفرات را به هر ترتیبی تا مقطع 30 خرداد 1384 باید حفظ کنید و برای این وظیفه تعهد بدهند. چندین نفر بلند می شوند واز انرژی گیری نفرات و اعضا بخاطر اعلام جدایی مداوم شان گلایه می کنند و اینکه این سرفصل مشکلات خود را خواهد داشت. دراین لحظه مسعود رجوی به لبه سن نزدیک شده و می گوید " قرارگاه اشرف مستقل است. همانطوریکه نوشابه سازی و نانوایی و بیمارستان داریم، قبرستان و سردخانه هم داریم. با مشت آهنین برخورد می کنیم وسر این مسئله با کسی هم شوخی نداریم ". در این لحظه مریم قجر عضدانلو بعنوان اولین نفر بلند شده و برای مسعود دست میزند و سپس حاضرین هم همینطور.!!! ملاحظه می فرمایید حال چنین کسی یعنی مریم قجر عضدانلو بعنوان مجری راه حل سوم جهت برپایی دمکراسی درایران و آنهم از سوی گروهی با سوابق مسلحانه و خشونت آفرین در جلسات 50 نفره با حضور مقامات بازنشسته امریکایی و گاها اروپایی و با آن ژست و بروز احساسات سراسر فریب، اینک برای انسانیت و دمکراسی دم تکان میدهد و در ورای هرجمله بیان شده بابت حمایت از نفرات اشرف ازسوی مواجب بگیران 40 هزار دلاری اش، احساسات نشان داده و کم می ماند اشکی هم از گونه هایش سرازیر نماید. ای کاش مادران و پدران کرد عراقی در دادگاهی صالح وبا حضور مسعود و مریم بودند و به این کفتارهای خون آشام می گفتند که چگونه تانک های مجاهدین براحتی در منطقه کفری و سلیمان بک از روی خانه های اکراد با وحشیگری رد می شدند. تا بتوانند بعنوان مدعی نیرویی دمکراتیک!! و با گول زدن خودشان برای کسب منافع گروهی بیشتر رده افتخاری نوکری صدام را بدست آورند. مگر کم نفراتی بخاطر انتخاب موضوع جدا شدن از مجاهدین در قرارگاه اشرف و قبل از سرنگونی صدام حسین , بخاطر عدم مواجه با نشست های سرکوب موسوم به دیگ با نفت صنفی ها خود را به آتش کشیدند. پس اینهمه از حرفهای تازه ای که مجاهدین این روزها و از سر استیصال اینور و انور مطرح می کنند صحبت های جدیدی نیست و این به ریشه نفاق و دورویی درون و بیرون آنها مربوط می گردد. باید مطمئن باشند با آتشی سوزاننده که از اصالت انتقام بحق صدها انسان گرفتار آن سازمان برمی خیزد و با هدف کشاندن سران مسئولین مجرم به میز محاکمه برسرشان فرود خواهیم آمد. وحال اگر خانم مریم قجر برای ساکنین اشرف دل می سوزاند باید پرسید که چرا سازمان در زمان صدام حسین نسبت به شناسایی افراد تشکیلات توسط مراجع ذیصلاح حقوق بشری حداقل برای حفظ جان آنها اقدامی ننموده بود. شاید به این دلیل که آنها صاحب شخصیت حقوقی نگردند و در صورت فرار کد دار نبوده و مشکل حقوق بشری برای سازمان ایجاد نکنند. پس با احترام به روح آزادیخواهان جداشده و کشته شده توسط مجاهدین خلق باید تدبیری برای انسان هایی که در ماههای آتی از اسارتگاه رها خواهند شد باشیم و برای بستن درب پادگان اشرف بعنوان سمبل خطرناک ترین فرقه های تاریخ انسانها جامعه خود را برای مصونیت های بعدی آماده نماییم.
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا