سی مهر یاد آور حقارتی دیگر و شکستی تلخ تر برای شاه و ملکه

رجوی که در رویاهای جنایتکارانه و صد البته ابلهانه خود بدنبال کسب قدرت بود، در حالی که هنوز هیچ قدرتی نداشت و چیزی نه به دار بود و نه به بار، برای آنکه مبادا کسی از مزد بگیران شورایی اش بخواهند در قدرت با او شریک شوند، در سال 1372 با اقدامی مضحک و با شیره مالی بر سر همان شورایی ها، مریم قجر را بعنوان رئیس جمهور!!! معرفی کرد.
رجوی های پلید که با شعار فریبنده دمکراسی به خیانت مشغول بودند، آنقدر جاه طلبی داشتند که حتی برای ظاهر سازی هم که شده حاضر نشدند انتخاباتی هر چند اجباری در درون تشکیلات خودشان در این رابطه راه اندازی کنند تا مبادا بعدا مجبور شوند همچون خیمه شب بازی تعیین مسئول اولی فرقه، هر 4 سال یکبار این رئیس جمهور را تغییر بدهند و به این ترتیب مریم قجر در سال 1372 در یک شوی مسخره از طرف اعضای شورای باصطلاح مقاومت (که تعدادشان در آن زمان کمتر از انگشتان دو دست بود) به ریاست جمهوری مادام العمر رسید!!! این در حالی بود که اکثر نیروهای سرنگون طلب نیز فرقه رجوی را قبول نداشتند چه رسد به اینکه او و همسرش را بعنوان رئیس بپذیرند.
رجوی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران بدنبال آن بود که انقلاب مردم ایران تصاحب کند و خود را بعنوان یک رهبر انقلابی قالب کند وقتی دید بعد از 14 سال این افکار شیطانی به هیچوجه قابل دستیابی نیست و حسرت بدل رهبر شدن مانده است، با معرفی همسرش بعنوان رئیس جمهور مادام العمر سعی کرد تا عقده های جاه طلبانه اش را با فکر ایجاد خاندان سلطنتی تسکین بخشد (خود بشود شاه و همسرش بشود سلطان بانو) و از این روست که هر ساله در 30 مهر در حالی که هر سال برایش نسبت به سال قبل بدتر و بدتر می شود، سعی می کند با برگزاری یک مراسم و یادآوری آرزوهای بر باد رفته خود در کسب قدرت، دهانش را شیرین کند و به قول معروف وقتی دستش از کباب کوتاه شد و نان زیر کباب را هم نتوانست کوفت کند، می خواست با تصور آن رویاها کیف کند چرا که می گویند:
وصف العیش نصف العیش
سی مهر یاد آور حقارتی دیگر و شکستی تلخ تر برای رجوی های خائن است که بعد از گذشت 18 سال از زمان معرفی مریم قجر بعنوان رئیس جمهور مادام العمر، نه تنها پیشرفتی نداشته اند بلکه از آن پس با سرنگونی صدام دیکتاتور یتیم شدند و علیرغم تمام وطن فروشی ها و خوش خدمتی هایی که برای غربی ها کرده اند، بدلیل پایان یافتن تاریخ مصرفشان، از طرف آمریکا هم طرد شده و حالا نه تنها دیگر نمی توانند حرفی از سرنگونی و رئیس جمهور شدن بزنند بلکه بزرگترین آرزوی شان که بی شک با خود به گور خواهند برد، « خروج از لیست سیاه آمریکا » و « پذیرش پناهندگی » از طرف غرب است!

ایرج صالحی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا