از ادعاهای واهی و دمکراسی طلبانه مریم رجوی تا مصادیق سرکوب

قبل از تثبیت و دوباره قرار گرفتن سازمان مجاهدین خلق در لیست تروریستی وزارت امورخارجه از ابتدای شهریور سال 90 و یا بعد از آنکه تشکیلات رجوی دروادی درماندگی جمعی و افسردگی فردی گام برداشته، نمی شود ماهیت و ادعاهای انساندوستانه و کذایی آنان را نادیده گرفت. این روزها هر از چندگاهی سازمان صرفا برای مصارف داخل تشکیلاتی و با فواصل زمانی زیاد به جلسات و میزگردهای 13 تا 15 نفره و با همان ترکیب مواجب بگیران شرکت کننده قبلی رو آورده است. مریم عضدانلو در آن نشست ها به اصول اخلاقی و حداقل حقوق انسانی مردم ایران اشاره کرده و به آن تاکید می ورزد. و نفرات شرکت کننده که صرفا برای دریافت حق الزحمه 5 دقیقه ای سخنرانی شان مراجعه نموده اند با شکلی تصنعی به افاضات این نفر جنایتکار با تبسم گوش داده وبرایش دست تکان می دهند. آنها هم می دانند که دیگر انگیزه بیشتر از این برای حمایت از مجاهدین ندارند و مریم هم متقابلا می داند برای کسب همکاری بیشتر از آنان باید مبالغ مضاعف و دیگری پرداخت شود. ولی مسئله اساسی اینجاست که خانم رجوی آیا جلوگیری از خروج نفرات از کمپ اشرف مطابقت با انسانیت دارد!!. آیا اصرار بر انجام وظایف روزانه تحمیل شده از سوی مجاهدین در اشرف که اکثریت اعضا با آن مخالف اند و نوعی دیکتاتوری می پندارند مصداق آزادی مورد ادعای مجاهدین است؟!!. آیا قبل از سرنگونی صدام حسین پیگیری دستگیری افراد فرارکرده از اردوگاه اشرف آنهم با بسیج ضداطلاعات ارتش عراق وسازمان امنیت عراق و بعد از تحویل گرفتن نفر شکار شده از سوی عراق کتک کاری وی در سالن اجتماعات در حضور بیش از 3000 نفر و حکم اعدام صادر کردن برای این فرد که فقط قصد داشته از سازمان مجاهدین بیرون برود، موردی انسانی و دمکراتیک است. آیا خودسوزی نفرات اعضا در اشرف چه در زمان صدام حسین و چه بعد از آن بخاطر اعمال سرکوب علیه آنان و ضرب و جرح آنان امری توحیدی است؟ آیا اطلاعات مردم میهن تان ایران را به اجنبی و کشور عراق به ازای دریافت وجه فروختن امری سیاسی است و درعرف مبارزات در سایر مناطق تحت ستم جهان هم مبارزین چنین کاری می کنند؟. آیا جرات آن را دارید در همان شبکه ماهواره ای مربوط به مجاهدین میزگرد آزاد گذاشته و فقط و فقط به ازای 20 دقیقه دفاع شما از حیثیت سازمان فقط 10 دقیقه از نفرات جدا شده مودبانه حرفهای خودشان را بزنند؟. من بارها از دوستانم شنیده ام که حتی در گروههای چپ اپوزوسیون نفر جدا شده نهایتا بعد از یکماه از اعلام جدایی با شرایطی متعارف می تواند بر اساس تصمیم خود از تشکیلات جدا شده مسیر زندگی خود را رقم زند ولی شما چی؟ آیا تحقیر نفر بریده از سازمان و تشکیل محاکمات شکنجه آور و ایجاد ترس بر او همراه با زندان و بازجویی های شبانه روزی جزو همان برخورد های انسانی است که در آن جلسات به آقای پاتریک کندی توضیح می دهید؟. آری شما بهتر می دانید این کج راهه ای است که آن سرش نا پیداست ودر تاریکستان قهر ملت و جامعه جهانی به فراموشی سپرده خواهید شد. فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا