کمپ موقت ترانزیت بلای جان رجوی خواهد شد!

کمپ موقت ترانزیت که مکان جدید استقرار اعضاء فرقه مجاهدین است به بلای جان رجوی تبدیل شده است! بگونه ای که رجوی مجبور شده است دوباره سر ازخاک بیرون آورده و با صحبتهای صدمن یک غاز خود، به خیال خود به نیروهای زهوار در رفته اش روحیه ببخشد! صحبتهای تکراری و همیشگی که افعی کبوتر نمیزاید و نتیجه این جابجایی هرچه که باشد را پیشاپیش به همه تبریک میگویم و ما محکوم به پیروزی هستیم و تمام جهان خیره به مجاهدین هستند وخلاصه کلی از این چرت و پرتها! معمولا مجاهدین هر وقت با اعضاء خود مهربان میشوند یعنی که کارشون جایی گیر کرده است. برای نمونه هشت سال پیش که خود من قصد جدایی از آنها را داشتم، این زمان مصادف شده بود با اولین دوره مصاحبه ارتش امریکا با بچه های سازمان که مسئولین سازمان بشدت از این بابت نگران بودند که اعضاء خلاصه آبروریزی نکنند و به مصاحبه کنندگان بگویند که ما در اشرف میمانیم و خلاصه آنطور که سازمان میخواهد حرف بزنند! یادم است تا قبل از این سرفصل من یک عنصر بریده مزدور خیانت پیشه ای بودم که باعث خرابی فضای تشکیلاتی سازمان شده بودم ولی همین که نوبت مصاحبه به یکان ما رسید آنقدر مسئولین خوب و مهربون و دوست داشتنی شده بودند که آدم حیرت میکرد که یک انسان تا کجا میتونه دو رو و صد رنگ باشه! یادمه یکی از مسئولین قرارگاه ما که اسم مستعارش قدرت بود ولی در بین بچه ها او را پسرک خجل نامیده بودیم مرا صدا میکرد و دست دور گردنم میانداخت که این روزها هم تمام میشه و خواهر مریم گفته: کسانی که بچه های سازمان هستند مثل تو را زودتراز کانالهای خودمان به اروپا منتقل کنیم و وضعیت تو با کسان دیگه فرق داره! تو نفر ما هستی و…… یکبار که دیدم حسابی فک او گرم شده و گوش مفتی گیر آورده و یک بند مضخرف میگوید به او گفتم:
(برادر) قدرت! درسته زمانیکه وارد سازمان شدم بچه بودم ولی الان که دیگه بچه نیستم که شما ازاین تعریفها برای من میکنی! صدام سرنگون شده و سازمان دیگر نفوذ آن زمان را ندارد که از کانالهای خودش نفر به اروپا و امریکا اعزام کند! یا مثلا موقع رفتن بچه ها برای انجام مصاحبه شب قبلش فیلم سینمایی میگذاشتند و صبح کیک و آبمیوه میدادند و (خواهران) در بین دیگر بچه میآمدند و با بچه ها شوخی میکردند که گویی چه خبر شده است؟! همان (خواهری) که تا روز قبلش بچه ها را نرینه وحشی و متجاوز میدانست که بایستی اگر کاری باو داشت دو یا سه نفره نزد او میرفت به یکباره دوست صمیمی میشد! کلا این تاکتیک فرقه رجوی بوده وظاهرا کماکان هست. اکنون که از یکطرف قرارگاه اشرف فرو ریخته و دیگر آن مکان استثنایی برای ترک تازی رجوی وجود خارجی ندارد و ازطرف دیگر نیروهای منتقل شده به کمپ موقت ترانزیت با مغتنم دانستن شرایط در اکیپ های چندتایی خودشان را از جهنم تشکیلات مجاهدین رها کرده و به نزد نیروهای پلیس عراق پناهنده میکنند، ترس سرآپای شیاد بزرگ قرن را فرا گرفته است. از اینرو برای جلوگیری ازفرار بیش از پیش نیروها سر از خاک بیرون آورده و با وعده و وعید های پوشالی مدعی پیروزی بی شک سازمان و به قدرت رسیدن مریم و مسعود میشوند! دروغهایی که بیشتر به جوکی لوس و بی مزه شبیه میباشد تا حتی یک حرف تبلیغی! رجوی جنایتکار در اراجیفش نتوانسته فرار نیروها را کتمان کند ناچار به اشاره در این خصوص شده است: که البته در راه مبارزه تعدادی کم میاورند و بدنبال زندگی عادی خود میروند و ما به نیروهایی که قصد جدا شدن دارند بارها گفته ایم که خودمان هم کمکتان میکنیم که بتوانید زودتر و راحتتر به زندگی دلخواه خود برسید! حیف که ادب مانع از این میشود که حرفی که در دل باو گفتم در این جا بنویسم! ولی بایستی ازاین نیم وجبی پرسید: مگر تو همان نبودی که گفتی دیگر بریده و طعمه نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم.مگر تو نبودی که به نیروهایت دستور دادی که هرکس که قصد جدا شدن داشت بایستی دو سال در خروجی و بعد به ابوغریب منتقل شود و هفت سال را آنجا بگذراند و بعد به ایران تحویل داده شود!؟مگر تو نبودی که در نشست جمعی با شورای مرکزی سازمان در قرارگاه اشرف بحث مشت آهنین را مطرح کردی که اگر کسی خیلی فشار آورد که میخواهم بروم با مشت آهنین مواجهه خواهد شد؟ مگر تو نبودی که میگفتی کسی که قصد جدا شدن دارد هزار بار از پاسدار و نفر اطلاعات رژیم بدتر و خطرناکتر است و بایستی به او با اشد مجازات برخورد کرد؟ مگر تو نبودی که دستور دادی حتی بچه هایی که سیتی زن و شهروند و پناهنده کشوری اروپایی یا امریکایی هستند بایستی با نامه رسمی به سفارت آن کشور درخواست لغو وضعیت خودشان را بکنند؟ یا راستی تو که مدعی هستی که خودتان کمک میکنید که کسانی که قصد جدایی دارند راحتتر به مکان مورد نظرشان برسند،پس اینهمه نشست پشت نشست برای نیروها که بایستی در مصاحبه ها بگویید که ما میخواهیم در اشرف بمانیم برای چیست؟ چرا اجازه نمیدهی که نیروها راحت و بدور از هر فشار روحی و روانی برای آینده خود تصمیم بگیرند؟ یا راستی نزدیک به هزار نفری که تاکنون موفق به جدایی از تشکیلات کثیف و قرون وسطایی تو شده اند را چقدر ساپورت کردی که راحتتر به زندگی که مد نظرشان است برسند؟ به کسانی که 20 سال از بهترین روزهای عمرش را در اشرف سپری کرد،آیا یک برو بسلامت و موفق باشی خشک و خالی گفتی، کمک مالی یا هر کمک دیگر تو سرت بخورد!؟ یا اینکه آنها را در بدترین شرایط روحی و روانی و بدون هیچ امکاناتی و البته از روی اجبار ارتش امریکا رها کردید! که اگر دست خودتان بود تک تکشان را به گلوله میبستید! باز صد رحمت به معرفت ارتش امریکا که چند صد دلاری برای اینکه این افراد خودشان را به یک نقطه ای برسانند به آنها دادند.
سخن کوتاه کنم از تو هیچ انتظاری نیست! کسی که به زن و بچه خودش هم رحم نمیکند وبه خانواده نیروهای خود با بی شرمی و وقاحت بی اندازه فحش و ناسزا و دستور سنگپرانی بآنها را میدهد را بایستی حیوان دانست و تو در اثبات این حرف سنگ تمام گذاشته ای!
مراد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا