رجوی، رهبر مجاهدین خلق و اشتهای سیری ناپذیری برای قدرت

پرچم مرگ برافراشتن  اگر چه آقای رجوی اشتهای سیری‌ناپذیری برای قدرت دارند ودر همین راستا ظاهرا دچار اشتباه محاسبه ای فاحشی هم شده ا ند. البته علت آن هم چیزی نیست جز این که در شرایط فعلی منافع نمایندگان کمپانی های تسلیحاتی با خواست ها و رویاهای وی گره خورده، در نتیجه فکر می کند این فرصتی است تا در پناه آتش تهیه آن ها با ساختار شکنی ترکتازی و رجزخوانی بکند. و با توجه به در دست داشتن اهرم گروگان های اشرف که بسیاری از آنها همانطور که قبلا هم درپاریس شاهد آن بودیم، آماده اند حتی روی در روی ارگانهای بین الملی مثل صلیب سرخ،کمیساریای عالی پناهندگی و ُنماینده سازمان ملل هم بایستند. در حالی که آنها تمام عیار گوش به فرمان قاعدی هستند که سالها آنها را در چهارچوب ایدئولوژی فرقه پرورش داده تا درچنین شرایطی بتواند در راستای ارضای خود از آن بهر برداری کند. آری او موفق شده آنچنان روح و روان آنها را تسخیر کند که می تواند بیننده را دچار اشتباه کند، گویا با افرادی پولادین و سر سخت و صاحب اراده طرف است؛ در حالی که اینطور نیست. اینها دگم ومغزشویی شده اند، کافی است که از منبع تغذیه و ظرف تشکیلاتی آن فاصله بگیرند. مانند بسیاری دیگر از جمله افرادی مثل ابراهیم خدابنده که تا زمانی کف در هوای مناسبات فرقه تنفس میکرد،من که او را از نزدیگ می شناختم آنچنان تعصب و باوری به رجوی در او می دیدم که فکر میکردم هیچ سلاحی در او کارگر نمیشود. البته خود من و دیگر دوستان جدا شده هم همینطور؛آدم دگم، اعتقادش ریشه در خود دگم های کور و ناشناسش دارد و نه در شعور و منطق به همین دلیل کسی حریفش نمیشود. با در نظر گرفتن این واقعیت تلخ که سکّان هدایت این بحران انسانی تنها در دست اوست و با همین اهرم هم دارد ترک‌‌تازی می‌‌کند و با اطمینان خاطر از آنها به مثابه مرغ عزا و عروسی هر کجا که می خواهد استفاده می کند. به بیانات این جناب نگاه کنید: « هنوز نزدیک به ۱۳۰۰ نفر در اشرف هستند. این قدرت بسیار عظیمی است. این یک قدرت اتمی است. آن آقا خیال کرده خوب وقتی که جمعیت مجاهدین در اشرف نصف شد، اینها دیگر هم در تعیین تکلیف هستند …. اما نشناخته است مجاهدین را. اشتباه محاسبه در همینجا است، که ۱۲۰۰ که جای خود دارد ۱۰۰۰ نفر که جای خود دارد. ۵۰۰ نفر که جای خود دارد. نشناخته که اگر فقط یک یگان ۷۲ باقی بماند چه خواهد شد….” ” … بی خیال جنگ پیش آمده، بزن، بزن برو جلو، و مطمئن باش و بگو که بیست تا باشید بر دویست تا، صدتا باشید بر هزار تا، چه رسد به اینکه هزار تا باشید» نتیجه هم برای او و صد البته برای شرکای خارجی اصلا مهم نیست در سوگ آن ها، نه از لردهای بیانیه صادر کن خبری خواهد بود و نه بر سردر پارلمان اروپا پرچم سیاه نصب خواهد شد. آقای رجوی می خواهد از تمام امکانات موجود برای رسیدن به هدفش که ماندن در عراق است استفاده کند و شرکا به دنبال استفاده ابزای از این اهرم برای رسین به منافع نامشروع خود می باشند. و این رفتار جنون آمیز تنها در این دستگاه قابل بررسی است که از قربانی کردن صدها نفر هم باکی ندارد. اگر چه هولناک است ولی فکر میکنم اینبار خون این نگون بختان تنها بر چهره آقای رجوی پاشیده نخواهد شد، بلکه بر چهره هائ دیگری هم خواهد نشست. جمشید طهماسبی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا