رسیدن به میدان آزادی چه آسان و راحت بود!

چندی پیش برای انجام کاری به تهران مسافرت کرده بودم.شهری که رجوی در رویای رسیدن به آنجا از هر اقدامی فرو گذار نکرد و بی مهابا از خون فرزندان این مملکت خرج کرد! وقتی به میدان آزادی رسیدم دقایقی به این میدان بزرگ و با شکوه خیره شدم و در افکار گذشته خودم فرو رفتم. چه بچه هایی که رجوی آنها را به عشق رسیدن به میدان آزادی و رژه در خیابانهای این میدان به ماموریتهای پوشالی و بی هدف فرستاد و به کشتن داد! چه فریادهایی که در نشستهای مختلف سر داد که میخواهم رژه ارتش آزادیبخش را در میدان آزادی مشاهده کنم! اکنون که سالیان از آن روزهای نکبت بار گذشته و با فاصله چند ساله به آن حرفها و شعارها نگاه میکنم از یک طرف تاسف شدید و ازطرفی احساس خفگی بی حد و حسابی سراسر وجودم را فرا میگیرد. از خود سوال میکنم چطور امکان دارد که تعدادی از تحصیلکرده ترین جوانان این مملکت را سالیان سال از خاک خودشان بدور نگه داشت و در آرزوی دیدن میدانها و کوچه و محله های شهر و دیار خودشان منتظر نگاه داشت؟!! و تنها جوابی که میتواند کمی آتش درونم را کمتر کند و جوابی برای علامات سوال ذهنی ام باشد کلمه فرقه است! فرقه های خصوصا مذهبی با عملکرد منحصر بفردشان قادر هستند که با نفوذ به عمق اندیشه و باورهای انسانها خصوصا افراد روشنفکر و تحصیلکرده جامعه باعث از دور خارج شدن فکر و منطق آنها شوند و آنها را بدنیای دیگری وارد نمایند! چندی پیش یکی از برنامه های تلوزیون را تماشا میکردم که درخصوص افراد کلاهبردار در جامعه اگاهی رسانی میکرد. موضوع کلی هم از این قرار بود که مردی با ادعای اینکه از دنیای وحی و غیب خبر دارد توانسته بود که چند صد میلیون تومان از یک خانواده کلاه برداری کند! و وقتی صحبتهای مالباخته را گوش میکردم میگفت که ما حتی یک درصد هم احتمال نمیدادیم که کلاه برداری باشد و هرکاری که آن شخص کلاه بردار بما میگفت انجام میدادیم! و روزی که فهمیدیم که از اساس کلاهبرداری و رمالی بوده است از شدت تعجب از هوش رفتیم! مکانیزم ایدئولوژی فرقه ها هم دقیقا بهمین ترتیب است. خورد خورد به اعتقادات و باورهای افراد نزدیک میشوند و با از کار انداختن فکر و منطق انسانها کنترل ذهنی و فکری آنها را بدست میگیرند. کاری که دقیقا فرقه رجوی در ابعادی بسیار گسترده و حرفه ای تر و البته خطرناکتر انجام داد. مثلا با استفاده از آیات قرآن و احادیث به افراد می قبولاند که اگر برای من حتی دهها تن را بکشید هیچ گناهی مرتکب نشده اید.چراکه من رهبری شما هستم و چون اینکار از کانال رهبری عبور کرده است برای شما بلا مانع و حتی ثواب است. آری میدان آزادی میدانی که مسعود رجوی شب و روز برای رسیدن بدانجا از هر جنایتی فرو گذار نکرد و بسیار بسیار جوانان این مردم چه از سوی ایران و چه از سوی کسانیکه نیرو و کادرهای خودش محسوب میشدند را به کشتن داد و براستی رسیدن به میدان آزادی چه آسان و راحت بود! مراد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا