به بهانه احتمال خروج مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا!

ماحصل چندماه قتل و کشتار مردم بی دفاع عراق بتوسط قوای اشغالگرامریکایی، شب هنگام بود که خبر رسید که بغداد سقوط کرده و باید چاره ای اندیشید. آن هنگام از بابت حفظ امنیت خود از بمباران مهیب قوای امریکایی و انگلیسی در پراکندگی و در اندرون سنگرها و در پناه شیارها جا خوش کرده بودیم. یک شب قبل ترشاهد بودیم که چگونه دراثربمباران شدید بتوسط هواپیماهای انگلیسی وامریکایی قرارگاهایمان ازجمله درجلولا تمام و کمال متلاشی و با خاک یکسان شده و چند ده کشته وقربانی هم داده بودیم.
فردای سقوط بغداد ازجانب رجوی دستور آمد و سلسه مراتب به یکانهای حاضر در پراکندگی منتقل شد که بر فراز سنگرها و جنگ افزارهایتان پرچم سفید بمثابه صلح (بخوانید پرچم تسلیم وخفت و خواری درمقابل ابرتروریست امریکا) نصب کنید. درآن مقطع خودم درموضع فرمانده یکان پدافند بودم و با چندتای دیگر فرماندهان مشاوره کرده و مصر شدیم که تن به این موضع شوم و تسلیم طلبانه رجوی ندهیم.
ساعاتی بعد ازناحیه فرماندهی بالاتربه سنگرشان احضارشدیم واینکه چرا جنگ افزارهایتان بیرون از سنگر و خاکریز و استتار رویت نشد وجابجایی را صورت ندادید مگرپیام رهبری را دریافت نکردید!؟
وقتی مقاومت مان را دیدند وحرفهایمان را شنیدند مبنی براینکه با برافراشتن پرچم سفید داریم تسلیم میشویم و چه شد که خط عوض شد و قراربود به فرمان رهبری درصورت سقوط بغداد به داخل مرزها و اعماق شهرهای خودمان نفوذ بکنیم! موضوع جدی ترشد و خط و نشان کشیدند که روی حرف رهبری اما و اگر نداریم و با شماها برخورد خواهد شد مطابق آنچه که با یک خاطی در صفوف جنگ وحین نبرد برخورد میشود!!
وقتی عرصه برما تنگ شد ناگزیر به جمع سایرین پیوستیم وخودم نیزبا اعضای یکان پدافند شروع به نصب پرچم سفید بر فراز جنگ افزارهای پدافند (شلیکا وچهارلول ودولول) کرده و بدینسان به امپریالیسم امریکا (به زعم پیشین سازمان مجاهدین) چراغ سبز نشان دادیم.
از آن پس دیدار و جلسات مژگان پارسایی (مسول اول وقت سازمان مجاهدین) با نمایندگان امریکایی شروع و ترتیب انتقال کلیات یکانهای موجود در پراکندگی با حفاظت یکانهای زمینی وهوایی امریکایی به سمت فیلق دو که به قرارگاه ذاکری تغییرنام داده بودند، داده شد.
مطابق توافق مژگان پارسایی با طرف حساب امریکایی درقدم اول می بایست که خلع سلاح میشدیم وتمام جنگ افزار و تجهیزات مربوطه را در یک مکان دشتی دراطراف همان فیلق سابق صدام تحویل امریکا میدادیم تا دریک چشم به هم زدن منهدم میشدند و ارتش آزادیبخش تا دندان مسلح به همت صدام ساقط شده، با به گل نشستن استراتژی جنگ نوین بی سلاح میشد!
حقیقتا باورش خیلی سخت بود لذا شخصا به اتاق مسول اول وقت رفته و با حضور فرمانده محور خودمان زهره اخیانی مسئول اول فعلی فرقه رجوی لب به اعتراض گشودم که خب بگویید که اصلا ارتش منحل شود. ارتش بدون سلاح چه فایده ای دارد و به درد چه آید.!
مژگان پارسایی با شم دجال گرایانه خود زودی فهمید که نبایستی حتی یک مورد مخالف خط رجوی درسرسپردگی به امریکا درفاز جدید خود داشته باشد، با خونسردی تمام گفت که هنوز برایتان زود است که خط اتخاذ شده برادر را درک کنید و ماهها و شاید سالیان طول بکشد که درایت برادر قابل فهم و هضم باشد!! ما را چه نیازی است به این آهن پاره های بی مصرف ساخت روس (اساسا ساختارسلاح هایمان که ازصدام اهدایی گرفته بودیم ساخت شرق و روس بود) وبرادر (رجوی) میخواهد با انهدام مشتی جنگ افزار بی مصرف که به درد سرنگونی نمی خورد و با طی مسافت ده کیلومتری از کارمی افتند، درعوض از امریکا تانکهای تی 62 وتی 72 وسایرسلاحهای وجنگ افزارهای مدرن بگیریم! حالا فهمیدی داستان از چه قرار است!؟ بتدریج با تغییر فاز تنظیم با امریکا در آینده ای نه چندان دور از لیست تروریستی هم در خواهیم آمد و…..چه از این بهتر و چه بالاتر از این… حالا تو بدنبال سلاحهای پدافندی دولول و چهارلول خصوصا آن تانک چرخدارشلیکا که چهارلول 23 میلیمتری نصب است بناز و در مقابل خط رهبری! مقاومت کن…
ببینید امریکا که خود ابر تروریست جهان است و چه جنایاتی که درحق مردمان افغانستان وعراق و سایرممالک محروم مرتکب نشده است، چگونه با شم امپریالیستی وجهان خواری و بقولی استکباری بتدریج سازمان مجاهدین را به آلت دست ومهره ومزدور بی جیره ومواجب خود کرده وامروزه به خاک ذلت نشانده که درانتظارخروج ازلیست تروریستی باشند!
امریکا روزی خواست که ارتش آزادیبخش ساخته و پرداخته و تحت الحمایه صدام خلع سلاح و منهدم شود و روزی خواست که اسارتگاه اشرف تعطیل ومضمحل شود وجملگی درکمپ لیبرتی محل سابق نیروهای خودش موقتا سکنی داده شوند وحال میخواهد اجبارا با بیرون آوردن اسم مجاهدین ازلیست تروریستی، مزدوران خودش را از باتلاق بحرانی که رجوی درعراق درمقابل دولت ومردم عراق فرو رفته نجات دهد و با خروجشان ازلیست تروریستی و نهایتا یحتمل با خروجشان ازعراق، این برگ سوخته را درمقابل جمهوری اسلامی ایران داشته باشد! واقعا که. زهی خیال باطل…..
راستی با یک حساب و کتاب ساده وهمه کس فهم، خود نتیجه بگیرید که تشکیلات رجوی که با بیش ازسی سال خشونت تمام علیه نظام ایران ومردمش و میهنش مزدوری را به جان خریده وقربانیانی هم داده سربلند و پیروزبوده یا نظام و مردم ایران که پوزه رجوی را به خاک ذلت نشانده اند؟!

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا