مجاهدین، اسلامخواهی و شعائر مذهبی

بیش از 1300 سال قبل جریانی سرخ و منبعث از اعتقادات رهایی بخش اسلام محمدی بر طغیان نظام فاسد و سلطه گر یزید بن معاویه ایستادگی نمود تا فرقانی باشد برای مسلمانان ره گم کرده. تا صدایی تازه و پرطروات را در فضای پر تزویر و ریاکارانه جهان اسلام طنین انداز کند و به مردمان جهان بگوید آرمانخواهی مبتنی بر خردورزی و عشق و آزادی چگونه از سردار یزید , حر ریاحی میسازد و از برادر ناتنی اش , ابوالفضل , نماد غیرت و جوانمردی و ایثار برای دلهای حقیقت طلب.

حال گریزی می زنیم به جایگاه فرقه مجاهدین در اسلامخواهی کذایی شان , همانگونه که بقول نادر رفیعی نژاد درکلاسهای تاریخچه سازمان در قرارگاه اشرف , در سال 1354 بواسطه چندماه 90 درصد اعضای سازمان مارکسیست شدند!!؟ عده ای هم که ماندند فاقد صلاحیت های ایدئولوژیک بودند تا برای ارزیابی مجدد کارکرد فکری خودشان اقدامی بکنند. جدا شدن و جدا ماندن از عالمان اندیشه و دین مرزهای التقاط را همچنان بر همان 10 درصد مغلوب گستراند. بطوریکه مسعود رجوی در بیانیه ای مارکسیست را بدور از ماتریالیسم بعنوان علم مبارزه پذیرفت و اسلام بزک کرده به اصطلاح انقلابی و انحرافی خود را بعنوان چپ مارکسیم مطرح نمود.

همان انحرافی که او را واداشت در مقام تسلیم شدن به منیت های نفسانی اش اورا در کمتر از دوسال بعد انقلاب و در فضای حمله قدرت های جهانی علیه ایران به مقابله مردم کشاند و به دست بوسی دشمن مردم ایران یعنی صدام حسین فراخواند و خیانت کننده به مرز و بوم خود. یا در شمایی دیگر این انحراف عقیدتی او را به خیانتی بزرگتر کشاند و فضای ساختن خطرناک ترین فرقه های سیاسی را ترتیب دهد. انسانها بعنوان ابزار های بی روح برایش انجام وظیفه نمایند و دستورات غیرانسانی و ضد ملی او را به اجرا بگذارند. و زن ها در یک بی هویتی زشت در رقص رهایی برای او فدایی شوند تا چند صباحی او در بیت عنکبوتی اش به خوشی دنیوی مشغول باشد و به ریش دمکراسی و انقلابی گری و آلترناتیو بودن و….. بخندد!!. زهی بیشرمی. صحبت از ایدئولوژی مجاهدین شد.

شاید به جرات بتوان گفت , ایدئولوژی حاکم برتشکیلات مفاد منسجم شده بی ارتباط با اسلام است که در حکم ایدئولوژی فرقه ای عمل می کند. مثلا چون خواست رجوی است فقط اسم امام حسین نام برده میشود! آنهم برای عوام فریبی، تا استراتژی مسلحانه را سرپوشی باشد. جالب توجه است در ساختار ایدئولوژی فرقه ای سازمان در اشرف باز برای مثال امام علی و امام حسن وسایر معصومین شیعه جایگاهی ندارند.
هرچه در تاریخ شیعه بگردیم امامان مظهر عطوفت و گذشت و انسانیت و حتی سخاوت بوده اند و بس. در یک سخن ایدئولوژی مجاهدین همانیست که ره به ناکجاآباد اشرف منتهی شده و اینک قربانیان خود را بنمایش گذاشته است.

فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا