گشتم نبود نگرد نیست!

مریم رجوی عجوزه ای دروغگو با ظاهری امروزی ولی باطنی متحجر و عقب مانده که بسیار شعار آزادی خصوصا آزادی زنان سر میدهد مدعی است که نیروی کارآمد برای جنگ با حکومت ایران، زنان هستند خصوصا زنانی که در فرقه او بسر میبرند! این حرفها برای کسانی که از محتوای مناسبات تشکیلاتی فرقه رجوی اطلاع ندارند شاید جالب یا حتی جذاب باشد اما مسئولیت خود میدانم که برای آن دسته از کسانی که شاید گول این تبلیغات را بخورند عرض کنم که گشتم نبود نگرد نیست! واقعیت اینست که سازمان مجاهدین از هر وسیله ای برای پیشبرد مقاصد و اهداف خود استفاده میکند و در این راه هم زن ومرد نمیشناسد! زنان هم از این قائده مستثنی نیستند. اتفاقا این فرقه از زنان برای ژست امروزی بودن و مدافع حقوق زن بودن و اینکه روشنفکر هستند و… استفاده میکند! در صورتیکه من شخصا شاهد بودم که زنان در مناسبات رجوی جز برای تبلیغات و جز برای کولی دادن البته بشکل جدید و امروزی استفاده دیگری نداشتند و مزخرفاتی که رجوی ابراز میدارد دروغی بیش نیست! زنان در مناسبات مجاهدین حتی اجازه نداشتند به نظافت و اصلاح فردی خود برسند و اگر دختر یا زنی در مناسبات سازمان کمی فقط کمی به ظاهر خود میرسید تحت شدیدترین برخوردهای تشکیلاتی قرار میگرفت و به او میگفتند که تو حتما هوایی شده ای یا دلت زندگی و شوهر میخواهد یا برای جلب توجه برای (برادران) اینکار را کرده ای! زنان جوانی که از بس به ظاهر خود نرسیده بودند کمی شبیه مردان شده بودند! زنان در مناسبات رجوی همه جوره دچار تبعیض بودند. بزرگترین تبعیض هم نگاه کالایی به آنها بود. در ملاقاتهای مهم با مسئولین عراقی برای پذیرایی غالبا از دختران و زنان جوان استفاده میشد. بعد از سرنگونی صدام و روی کار آمدن ارتش امریکا هم برای سربازان و افسران امریکایی در قرارگاه اشرف کنسرت بر پا میکردند که خوانندگان دختر حتما بایستی جزیی از برنامه باشد. برای استفاده های بیرونی از این دختران استقاده میشد اما همین دختران یا زنان اگر میخواستند با یکی از برادران در خصوص یک موضوع کاری حرفی بزند بایستی که دو یا سه نفره مراجعه میکرد که مبادا در این چند دقیقه اتفاقی بیفتد! یعنی آنقدر مناسباتشان سست و متزلزل بود که حتی جرات نداشتند برای چند لحظه یک زن و مرد که دست پرورده خودشان هستند را دونفری تنها بگذارند! بعد ادعای رهایی و متعالی بودن روابط و مناسبات میکنند! تمامی دختران و زنان را در مکانی جداگانه با دیوارهای بلند محبوس کرده بودند و اگر کسی از آنها برای کاری یا اجرای قرار دکتر قصد خارج شدن از آن مکان را داشت اول اینکه بایستی دو نفری باشند بعد اینکه بایستی از مسئول امنیتی ویزای خروج از مقر خودش را بگیرد و بسرعت کارش را انجام دهد و باز گردد.تصور کنید کسی بخواهد در شهر خودش از این کوچه به کوچه بغلی برود این همه مراحل را طی کند! بعد به گفته مریم این پیر کفتار شهر اشرف مجاهدین آزادترین مردمان روی زمین هستند!
اما از طرفی خود مریم از تمامی این قوانین مستثنی بود! جدیدترین لباسها و ست کردن لنز چشمش با لباس تنش بایستی انجام میشد و کسی هم حق نداشت که بگوید چطور برای خودت به، برای بقیه اه؟! بعد از سال 1372 هم تمامی مسئولین بالای سازمان یا بعبارت درست تر مسئولین نیرویی سازمان، زنان شدند. زنانی که هیچگونه کار تشکیلاتی یا نیرویی نکرده بودند و فقط یاد گرفته بودند که با تحکم و پا فشاری بروی حرف خودشان که غالبا غیر منطقی و نادرست بود به نیروی تحت مسئولیت خود فشار آورد. چون آقای رجوی اعتقاد داشت که بایستی برادران همیشه تحت فشار باشند تا فیلشان یاد هندوستان نکند! یعنی که دچار علاقه یا عاطفه نشوند و همیشه از زنان بدشان بیاید! اما کسانی هم که کارهای خدماتی یا دفتری یا حفاظتی آقای رجوی را انجام میدادند از دختران جوان و خوش برو رو انتخاب میشدند که مبادا خدای ناکرده (زبل خان) دچار افسردگی یا دلمردگی شود!
آری سازمان مجاهدین به معنی واقعی کلمه یک سازمان فرقه ای با تعصبات شدید بود که سعی داشت خودش را یک سازمان امروزی و مدرن جلوه دهد اما از هر طرف دم خروسش بیرون میزد!
پیش خودم گفتم شاید برای آن دسته از جوانان مملکت که در سنین دانشجویی هستند این مطالب بدرد بخورد که هرکس هرچه بگوید الزاما با اعتقاداتش یکی نیست! دچار هیجانات زودگذر و معمولا پشیمان کننده نشوند و با اشراف کامل و کمک گرفتن از تجارب نسل های جلوتر از خودشان به هرچه بهتر ساختن آینده خود کمک کنند!
مراد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا