به شماره افتادن نفسهای رهبری فرقه مجاهدین خلق

مجاهدین خلق و تناقض شکل و محتوا بنظر میرسد بازی جدید مجاهدین در جعل انبوه خبر در رسانه هایشان ؛ از پیوستن گروه، گروه دانشجویان؟! در شهرهای مختلف ِ تهران، زاهدان، اردبیل و… به «ارتش آزادی»، تا حمایت کسبه و اصناف و مردم کوچه و بازار از مجاهدین، با هدف پیوند دادن وصله ناچسب مجاهدین به مردم، عملا هیچ گِرهی از درد بی درمان این گروه عمله و وطن فروش باز نکرده است. بدلیل سوابق ننگین مجاهدین در مزدوری و تنفر عمیق مردم از آنها از یک سو و بن بست خطی – استراتژیک شان از سوی دیگر رهبران آنها تنها به این فکر میکنند که با سوریه ای کردن تحولات کشورمان و نهایتا با حمله آمریکا به ایران است که میتوانند در این کشور به قدرت برسند. ادعای «تشکیل ارتش آزادیبخش ملت ایران» و «هسته های مقاومت» در داخل کشور نیز تنها نمایشی برای جلب نظر مساعد آمریکا و بزرگنمائی در توانمندی مجاهدین کاربرد دارد. بنابراین آنچه که توهمات و بستر خوابهای پنبه دانه ای رهبری فرقه گرای مجاهدین را شکل میدهد با آنچه که در دنیای واقعی اتفاق می افتد تناقضی آشکار در شکل و محتوای مجاهدین است. سوابق ننگین در سه دهه مزدوری، وضعیت حقوق بشر و ساختار فرقه ای تشکیلات مجاهدین، تجاوزات جنسی رهبری این گروه به زنان در بند تشکیلات، موفق نشدن در اعلام لیبرتی بعنوان کمپ پناهندگی و بی توجهی دولت عراق به ادعاهای مالکیت مجاهدین بر اموال قرارگاه اشرف، از جمله عوامل و نشانه های واماندگی مجاهدین در عرصه داخلی و بین المللی، و بالاتر از همه در جلب توجه دولت مردان آمریکایی به موضوع مجاهدین در کادر «آلترناتیو» است. در زبان شیرین آذری ضرب المثلی است که برگردان فارسی آن این میشود که: دولت خرگوش را با گاری میگیرد. یعنی علیرغم اینکه برای گرفتن خرگوش باید هم مهارت و هم سرعت و هم وسیله مناسب را داشت، ولی وقتی طرف حساب خرگوش، نیرویی بالاتر، قوی تر و البته هوشیار از خودش که در این ضرب المثل دولت نماد آن قدرت برتر معرفی شده است، میشود، دیگر نیازی به ابزارهای خاص نیست و طرف مقابل، خرگوش را چنان محدود میکند که براحتی میشود وی را با یک وسیله ساده مثل گاری هم گرفت. حال مصداق این ضرب المثل دولتی بنام آمریکا و خرگوشی مثل مجاهدین است که با جست و خیزهایی بزرگتر از قد و قواره خودش میخواهد در بازی با طرف حساب آمریکائی اش، خود را در حد یک «آلترناتیو» و حتی بالاتر جا بزند. هنوز حرفهای مریم رجوی را از یاد نبرده ایم که برای خروج از اشرف چه شرط و شروط های که نمی گذاشت. یک روز مواد 10 گانه، یک روز مواد شش گانه، یک روز تهدید دولت عراق، یک روز دشنام به مسئولین یونامی و ملل متحد، و خلاصه دست زدن به انواع و اقسام ترفند ها برای ماندن در قرارگاه اشرف. بدین سان رهبران مجاهدین که تا دیروز با فریبکاری عده ای را در دام این فرقه گرفتار ساخته و آنان را با ساز خود می رقصاندند حال این خود هستند که در دامی بزرگتر گرفتار آمدند که طعمه آن تنها موضوع خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا در ازای بسته شدن قرارگاه اشرف بود. به این ترتیب پس از گذشت چند ماه، حال میتوان صدای تپش قلب رهبران فرقه گرای مجاهدین که با تخلیه قرارگاه اشرف و انتقال به «زندان لیبرتی» به شماره افتاده است را بخوبی شنید. گرفتار شدن در «فاضلاب های لیبرتی» و ضجه و ناله سر دادن و دست به دامن صاحب گاری شدن برای بازگشت به اشرف، در اساس آن روی سکه ورشکستگی تمام عیار خطی – استراتژیک و بی آبرویی عقیدتی و ایدئولوژیکی رهبری مجاهدین است. سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی مجاهدین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا