مریم نماد نفرت و شقاوت وقیحانه

وقتی خبرنامه استانی شماره ۵۲ انجمن نجات آذربایجانغربی را ورق می زدم به صفحه ای برخورد کردم که مرا مات و متحیر کرد و در جا میخکوب شدم. در آن نشریه خانم ها بتول سلطانی، زهرا سادات میر باقری و نسرین ابراهیمی طی یک سخنرانی در باره شرایط سرکوب و سرنوشت غم انگیز زنان در سازمان مجاهدین به مسائل تلخی اشاره کرده بودند. من که چند سالی عضو سازمان و در اشرف بودم تا بدین حد به ماهیت پلید سازمان پی نبرده بودم و چهره ی کریه مریم برایم روشن نشده نبود. سازمان که همواره با تبلیغات سوء افراد را مسخ کرده بود و همه ما فکر می کردیم که مریم فردی سیاسی و پایبند به اصول اخلاقی است ولی با گذشت ۷ سال از خروج ام از سازمان، با واقعیاتی روبرو می شوم که بسیار تکان دهنده است. شخصی که نماد آزادی و آزادی خواهی بود و به عنوان رئیس جمهور برگزیده از طرف سازمان شناسانده شده بود شخصیت و رفتاری وقیحانه، غیرانسانی و خارج از شئونات زنانگی و همسرداری دارد. آنچه که مرا بیشتر متحیر می کند اینکه، ما برای چه عمرمان را، وقتمان را و خودمان را فدای او کردیم. او (مریم رجوی) حتی برای خود حریمی قائل نیست تا از همسرش مراقبت کند. مریم که در محافل متعدد سیاسی و در میان پارلمانترهای اروپا سعی دارد جاخوش کند و خود را مطرح کند باید اعتراف کنم در بی ارزش ترین و منفورترین جایگاه قرار دارد و این رسوایی بزرگ دیگری است بر پیکره ی سازمان. سازمان مجاهدین مثل جامی که با رنگ و لعاب زیبا جلوه داده شده بود، بعد از سقوط صدام حسین در سال ۱۳۸۲ به یکباره سرازیر می شود و محتویات درونش بیرون می ریزد و هر چه که از آن بیرون می ریزد تماما لجن و پلیدی است که سال ها سازمان آنها را با توجیه اسرار تشکیلاتی و ایدئولوژیک مدفون کرده بود و نمی گذاشت حقایق رو شود. آنچه که سران سازمان بنام دفاع از حقوق زنان مخصوصا زنان جامعه ایرانی یاد می کردند و دم از آزادی می زدند به یکباره مشخص شد که سرکوب زنان و سرکوب حقوق، شخصیت، عاطفه، استثمار مطلق و خرد کردن شخصیت و ارزش ننهادن به زن و مقام زن در تشکیلات مجاهدین تماما وجود داشته و دارد و با تمام رسوایی ها باز سران مجاهدین به رفتار زن ستیز خود ادامه می دهند. با خروج هر یک از زنان به اسارت کشیده و دربند سازمان رجوی، حقایقی پنهان از درون تشکیلات رجوی به دنیا رو می شود. به طوری که می توان گفت نشست غسل هفتگی بدترین شکل تحقیر نفرات سازمان بود که با خروج اعضای جدا شده این امر آشکار شده است. براستی چرا مسئولین زن شورای رهبری وقتی پای نشست جمعی می آمدند و نشست برای لایه ها می گذاشتند آنها پرخاشگری می کردند الفاظ زشت و زننده ای بکار می بردند که معمولا مردان از این الفاظ استفاده می کنند و چرا طرز برخورد و نوع نگاه آنان نسبت به نفرات مرد در تشکیلات و اشرف بشدت تحقیر آمیز و نفرت انگیز بود. ضمنا این رفتارهای از موضع قدرت و تحقیر آمیز به زنان عضو شورای رهبری مجاهدین انگیزه می داد که اعضای مرد و حتی نفرات بلند پایه را در نشست ها تحقیر کنند و جرئت پیدا کنند حرف زشت بزنند و از مردان بی دلیل نفرت داشته باشند. به نظرم ماجرا به پشت پرده شورای رهبری برمی گردد. به روندی که مریم آنان را از شخصیت زنانگی شان دور کرد تا جائی که زنان عضو شورای رهبری را به تن فروشی وادار می کند. در چنین شرایطی کسی که مجبور است برای حفظ جان خود و ترس از مرگ تن به کار نامشروع و رابطه ی جنسی غیرمتعارف بزند، بدلیل این که شخصیت انسانی اش را از وی گرفته اند تبدیل به موجودی درنده می شود و وقتی به چنین افرادی دستور خودسوزی حتی داده می شود، چون خود را پوچ و بیهوده می پندارند که امید به اینده ندارند پس دست به خودسوزی می زنند بدون اینکه در این کار درنگ کنند. زیرا خودسوزی را رهایی از اسارت تن اسیرشده در سازمان می بینند. زجرآور است و دردآور است شنیدن خودسوزی اعضای مسخ شده سازمان، اما اتفاق افتاده است و قدری باید تامل کرد. این روزها با نگاهی به آینده به آزادی نفرات اسیر در فرقه رجوی امیدوارتر می شویم با خواندن و تعمق در سخنان و مقالات افشاگرانه زنان جدا شده از فرقه مجاهدین به ماهیت واقعی و کریه مسعود و مریم بیشتر پی می بریم. و مردم جهان باید بدانند فرقه مجاهدین یک گروه خشن و تبهکار است. ناصرسیدعلی بابایی،عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا