باز هم تناقض در فرقه رجوی

این روزها فرقه رجوی بیش از هر دوران دیگر تناقض گویی میکند. از دورانی که در کمپ اشرف بودند بصورت پیوسته آه و ناله میکردند که ما مشکل امینت داریم و بایستی حفاظت ما بیشتر تامین شود و حتی اینکه ارتش امریکا بایستی حفاظت ما را در اردوگاه اشرف به عهده داشته باشد. بعد از خروج نیروهای امریکایی  این صحبتها مکررا ادامه داشت تا اینکه آنها اردوگاه اشرف را به مقصد کمپ موقت ترانزیت ترک کردند. از فردای آن روز دوباره در تلوزیون خود به روی این موضوع تاکید داشتند که این محل برای استقرار نیروهای ما مناسب نیست و خیابانهای اینجا آسفالت نشده است و سیستم فاضلاب اینجا مشکل دارد و اصلا اینجا مار و عقرب و اژدها دارد و نیروهای ما دچار هراس شده اند و اینجا راحت نیستیم و میخواهیم دوباره به اشرف بازگردیم. بعد از اینکه این صحبتها از سوی کسی خریدار نداشت و بعد از حمله موشکی به کمپ لیبرتی دوباره در تلوزیون خود باین نکته تاکید دارند که ما اینجا امنیت نداریم و باید به اشرف بازگردیم. در همین اثناء بود که کشور آلبانی قبول کرد که حدود دویست و ده نفر از اعضاء این گروه را بپذیرد که باز این مسئله مورد مخالفت مسئولین فرقه قرار گرفت و گفتند که یا همه یا هیچکس!
اکنون سوال جدی از آقای رجوی اینست که براستی خودت کمی به روی گفته ها و مواضعی که از سوی شما عنوان میشود تفکر میکنی یا خیر؟ یکروز میگفتی  که تحت هیچ عنوان اشرف را ترک نمیکنیم  و اشرف مرز سرخ سازمان است و تا آخرین نفر کشته میشویم ولی اشرف را ترک نمیکنیم! دیدیم که سمبه که پر زور شد ترک کردید و آب از آب تکان نخورد و اتفاقا فرادش هم گفتید که از اول ما بدنبال اشرف نبودیم و آماده ایم که به هرجای جهان منتقل شویم! بعد از انتقال به لیبرتی و با مشاهده جدایی روزانه نیروهای بستوه آمده تان دوباره گفتید که بایستی به اشرف بازگردیم و…. بالاخره کدام حرف شما درست است و میتوان به روی آن حساب کرد؟ چرا راست و حسینی نمیگویید که زمام امور از دستمان خارج شده است و دیگر توان کنترل اوضاع را نداریم؟ چرا نمیگویید که باز به روی تحلیلهای آب دوغ خیاری رجوی دل خوش کرده اید که مثلا در سرفصل انتخابات آتی ایران اوضاع شلوغ شود و رژیم عوض شود و اتفاقا تمامی مردم بلا استثناء برای استقبال از آقای رجوی وهمسرش در فرودگاه صف بکشند!!! بالاخره قسم های حضرت عباس شما را بایستی باور کرد که ما در عراق مشکل امینت داریم و فکر بحال ما بکنید و….. یا عدم پذیرش بخشی از نیروهایتان به کشور ثالث را؟! اینهمه آفتاب و مهتاب کردن براستی برای چیست؟
واقعیت اینستکه شخص رجوی بیش از هر کس دیگر میداند که فرقه مجاهدین در بن بست کامل قرار گرفته است و در دنیای کنونی  امکان ادامه حضور سیاسی و تشکیلاتی را ندارند. زیرا فرقه هایی همچون مجاهدین برای تفکر دنیای مدرن  نه تنها هیچ ارزشی قائل نیستند بلکه جز برای کسب قدرت به هر بهایی هدفی را دنبال نمیکنند و مسلم است که در چنین مسیری سرانجامی جز تباهی و فروپاشی نخواهند داشت.
متاسفانه یکی از اصلیترین اشکالات در تحلیل های فرقه رجوی اینست که آنها همواره واقعیات را در نظر ندارند و تحلیل و پیش بینی هایشان هم زائده ذهنیست که بسیار از واقعیات بدور است. آنها اساسا توجه ندارند که افرادی که در اسارت آنها هستند و به هر دلیلی خود را قانع کرده اند که نزدشان بمانند غالبا به لحاظ سنی از مرز 50 سال  گذشته اند و در دنیای عادی در آستانه باز نشستگی قرار دارند. اما آقای رجوی فکر میکند که این مسئله را میتواند با کمی رنگ موی مشکی آنهم از نوع پرکلاغی حل و فصل کند! بخوبی بیاد دارم در زمانی که در اشرف بودیم مسئولین مجاهدین به بچه هایی که موی سرشان سفید شده بود میگفتند که بایستی موی سر خود را رنگ کنید تا احساس پیری و از دور خارج شدن نداشته باشید! غافل از اینکه احساس پیری قبل از اینکه به موی سر و چین و چروک چهره ربط داشته باشد از قلب هر انسانی شروع میشود! بقول شاعر در بهار زندگی احساس پیری میکنم!  
خطاب به آقا و خانم رجوی اگر تفکر شما خلاف گفته های من میباشد باین سوال جواب دهید که چرا با خروج افراد تان از عراق تا این حد مخالفت می کنید؟ براستی از چه تا این حد هراس دارید؟ چرا به نیروهای تحت فرماندهی تان دستور دادید بجلوی تیر مستقیم سربازان عراقی بروند تا کشته شوند و شاید شما از خون آنها بتوانید برای خودتان مشروعیت سیاسی بدست آورید؟ و منظور دقیق آقای رجوی که بارها و بارها گفته بود شما بمانند سرمایه هایی در جیب رهبری  هستید که در زمان خاص بایستی برای پیشبرد اهداف سازمان خرج کند  چیست؟ آیا خون و جان فرزندان مردم با همین راحتی بایستی برای رسیدن تو به اهدافت  مورد معامله قرار گیرد؟! آیا برای پیشبرد اهدافت حاضری فرزند خودت را هم بجلوی زره پوش ارتش عراق بفرستی؟!
واقعیت این است که شما به این دلیل اینهمه عاشق و دلباخته اشرف و عراق هستید که باز در تفکرات خود این تحلیل را دارید که عراق هم مرز ایران است و دوباره شاید ارتش شما سر پا شود و تو هم فرمانده کل شوی! ولی هنوز از خواب  بر نخواسته ای که صدام بیش از ده سال است که سرنگون شده و دیگر زمان به عقب باز نخواد گشت!
مراد                                                                 
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا