هرکس که حساب پاک است از محاصبه چه باک

چرا شرایط این چنین است؟

مجاهدین چه مشکلی دارند که دریک هفته به راحتی موضع عوض میکنند؟

چرا در قبال دو مساله مرز سرخ دارند؟

دو مرز سرخ دیدارخانوادگی اعضا و خروجشان از عراق چرا مرز سرخ اصلی مجاهدین شده است؟

آیا که دیدار خانوادگی باعث از هم پاشیدگی سازمان میشود؟

اگر نیروها همه خالص و از جان گذشته هستند مگر فرقی میکند؟ و زمان و مکان میشناسد؟

آیا حضور درعراق و تلفات بهترین را گزینه مبارزه است برای جایگزینی رژیم؟

آیا همه کسانی که ازسازمان خارج میشوند به زعم سازمان اخراجی بوده اند و قول دادند که خارج ازسازمان هم هوادارسازمان باقی بمانند؟

راستی وقتی که کسی از سازمان جدا میشود در درون سازمان به عنوان بریده و بیرون به عنوان خائن معرفی میشود چه طور انتظار دارید که هوادار شما باقی بماند و باز هم به خدمت کارهای شما در بیاید؟

راستی اگر همه نامه های منتشر شده توسط سازمان به عنوان اسناد بسیارمهم به درخواست افراد نوشته شده چرا یک نفرمحض نمونه پیدا نشد ازسازمان بیرون بیاید و بگوید من نامه نوشتم با میل خودم و حالا هم دارم برای حفظ و پایبندی به عهد خودم از سازمان هواداری میکنم؟

چرا هرکس از سازمان خارج میشود به هرصورت میخواهد انتقام بگیرد؟

مگر همه افراد کمبود توجه دارند که بخواهند دیده شوند؟ آنهم در دنیائی که روزگارش خود بخود پر از مشکلات و نابسامانی هست و مگر کسی بیمار باشد برای خودش مشکل دیگری درست کند؟

شاید هم آنقدر فقط سرخروجش ازسازمان زیرفشار رفته ومجبوربه خودزنی شخصیتی و همینطور اقرارهای اجباری شده که برای اینکه سازمان اگر روزی خواست به عنوان مدرک رو کند؟ آیا سازمان فکرمیکند همه افراد باید عمررفته خود را فراموش کنند و ازسازمان به خاطرسالیان دروغ و هدردادن نیرو و انرژی تشکرهم بکنند که رهبری اجازه شناخت خدای ریاکارشان را به آنها داده است؟

راستی برای سازمان چه منفعتی دارد که ازافراد اقرارنامه میگیرد؟ آیا سازمان نمیداند اگرروزی امکانش باشد این افراد درمحل مناسب سازمان را به خاطر ترور شخصیت و شیطان سازی ازافراد به پای میز محاکمه خواهند کشاند؟

مگر از قدیم نگفته اند هرکس که حساب پاک است از محاصبه چه باک است؟

راستی سازمان با این همه قدرتی که مدعی میشود و میگوید همیشه درهای ما بازاست چرا ازچند کلام نفرجدا شده این همه کلافه میشود. تازه آنهم دریک تلویزیون اینترنتی که در ایران قابل دریافت نیست و درخارج کشور هم باید دید چقدر بیننده دارد ولی مجاهدین را دریغ ازتحمل یک انتقاد یا اشکال؟؟

چرا مساله بیماران و مرگ های ناشی از بیماری به نسبت تعداد نفرات درسازمان این قدر آمارش بالاست؟

راستی همه بیماران خودشان قبل از مرگ درخواست کاغذ و قلم میکنند که به رهبری بی همتای بی بدیل بی جانشین و از جان گذشته و همه چیز خودش را داده نامه بنویسند و اقرار کنند بدون رجوی اصلا خدا رو هم نمیشناختند و در مقابل فداکاری رهبری اصلا هیچ بودند…؟

آیا اگر کسی قبل از مرگش نامه ای بنویسد و به مواضع رهبری سازمان انتقاد کند باز هم آنرا برای ثبت یک بار فقط یک بار در تاریخ سازمان چاپ میکنید؟

یعنی درتاریخ چهل وچند ساله سازمان کسی نبوده که یک انتقاد به سازمان بکند؟ که قابل چاپ باشد؟ یعنی اگریک بار اشکالی به رهبری ویا خط مشی سازمان بگیرند معنی اش اینست که ایدئولوژی و کل سازمان زیر علامت سوال رفته است؟ از حق نگذریم که یک بار چنین اتفاقی در دهه شصت رخ داد.مراجعه کنید که نوشته ها ونشریات دهه شصت.

داستان بر سر انقلاب ایدئولوژیک بود.آخه قضیه درهیچ جای دیگری ازتاریخ چند صد ساله اخیرتکرا نشده بود!!! چند تا از برادران مسئول لحظه منفی بر سر کار رهبری داشتند که همسرنزدیک ترین دوستش را جدا کرده بود وچون قابل توضیح دادن نبود و رهبری نمیتوانست توضیح دهد گفت که آنها نوشته هایشان چاپ شد.ولی در انتهای نامه به فساد اخلاقی و فکری خود اقرار کرده بودند که سر رهبری چنین لحظاتی داشتند.

چند هفته پیش بعد از اعلام پذیرش دولت آلبانی برای بیش از دویست نفر از اعضا سازمان دوباره مثل همیشه گفت ما از قبل به اطلاعمان رسیده بود.طبق معمول همه دنیا قبل ازاینکه کاری بکنند با خانم رجوی حتما هماهنگ کرده اند و همینطور دولت آلبانی و بعد سازمان که به کمتراز همه چیزکه راضی نشده خب معامله بهم خورده است.این عین موضع گیری خودشان بود که گفته بودند ما نپذیرفتیم.بعد که شرایط را کاملا خیط دیدند با یک چرخش بسیار قابل توجه گفتند آقا ما لیست خودمان را به آلبانی دادیم ولی خب یکی دیگه نگذاشته است.

آقای کریم غلامی درچند مدت اخیر فقط گوشه ای از آنچه برخودش و چند بیمارتحت اسارت یا کشته شده درسازمان بود اشاره کردبعد هم سازمان به جای جواب دادن شروع کرد به بافتن چرندیاتی که مرغ پخته هم به خنده میافتد. البته برای این همه بی پرنسیبی سیاسی ومطبوعاتی مجاهدین باید ازته قلب متاسف باشیم و شفای عاجل برای این گمراهان مسئلت کنیم. راستی آیا اگریک روزامکانی برای تحقیق باشدکه شما این همه ازترکیه وعراق و اروپا اخبارموثق دارید! را رو کند که همه ساخته ماشین دروغ سازی شماست آنوقت چه میگوید؟

برای ثبت در تاریخ میگویم هردرجه ای که مردم از حکومت اسلامی درد و زجر کشیده اند و در دل کینه ها داشته باشند ولی دلیل نمیشود که ذره ای حتی ذره ای ازکارها و تشکیلات و ایدلوژی شما بگذرند.اگر روزی خواستید تفاوت خودتان را با رژیم که ادعای سرنگون کردنش را دارید بگوئید لطفا مواظب باشید شاید اگر در جمع بزرگتری باشید سیه روی شوید.

مهرداد ساغرچی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا