پیدایش وفرجام یک سازمان، به مناسبت ۴خرداد – قسمت دوم

نشست های عملیات جاری به منظور بمباران فکری و جنگ روحی و روانی در دستور کار تشکیلات قرارگرفت و در طی روز صدها نفر از اعضای سازمان که به شرایط حاکم بر سازمان و بن بست ناشی از تحلیلهای غلط رجوی اعتراض داشتند در کوره آن انداخته می شدند تا به لحاظ روحی و روانی کاملا در هم شکسته شوند.
با سرنگونی صدام و فرار مریم و مسعود رجوی بخشی از نیروهای سازمان که از بمباران نیروهای ائتلاف جان سالم بدر برده بودند خود را به کمپ امریکاییها رساندند و درخواست جدایی از سازمان را نمودند و مابقی همچنان مثل ارواح سرگردان بدون هدف مشخص دراسارتگاه اشرف عمرباقی مانده را به بطالت می گذرانند. رجوی دوهدف را دنبال میکرد؛ اولاَ اذهان نیروها را نسبت به بن بست نظامی وسیاسی که در آن گرفتارشده بود را منحرف سازد ثانیاَ مناسبات فرقه ای را نهادینه کند ولی بازاین فرقه سعی کرد خود را از تک و تاب نیندازد و همچنان به فریب اذهان نیروها در داخل تشکیلات و مظلوم نمایی و تبلیغات کذب به منظور وارونه جلوه دادن حقایق و نشان دادن انگشت اتهام به دولت و مردم عراق ادامه داد. به یمن تلاشهای بی وقفه و افشاگریهای بی امان اعضای جداشده دراذهان عمومی و بخصوص خانواده های قربانیان این فرقه روزانه صدها نفر از خانواده ها دراطراف پادگان اشرف گرد می آمدند وخواهان ملاقات با عزیزان خود بودند. سرکردگان فرقه که عرصه را بدجوری برخود تنگ می دیدند با افزایش فشارهای روحی و روانی بر اعضا، آنها را مجبور به موضعگیری برعلیه خانواده هایشان می نمودند و از سوی دیگر با تکرار اراجیف بی ارزش همیشگی سعی داشتند حرکت و اعتراضات خودجوش خانواده ها را، به وزارت اطلاعات و نظام ایران منتسب سازند و بدینگونه مشروعیت این خواسته های مردمی را که آنها را درعرصه بین المللی به مخمصه و دردسر انداخته بود زیرسئوال ببرند. بالاخره درسال 90 رجوی مجبور به عقب نشینی مفتضحانه از دژ استراتژیک اشرف شد و علیرغم تمامی شعر و شعارهایش مبنی بر مقاومت تا سرحد مرگ و حفظ اشرف بمثابه حفظ شرف، تسلیم فشارهای طاقت فرسای خانواده ها و ایستادگی دولت و مردم عراق و نماینده دبیرکل سازمان ملل شد، و اکثر نیروهایش به کمپ ترانزیت موسوم به لیبرتی منتقل شدند.سران فرقه و شخص رجوی در لیبرتی هم سعی کردند با سوء استفاده تبلیغاتی از تهاجمات نظامی به این کمپ، بازحقایق را وارونه جلوه دهند و با حداکثر بهره برداری تبلیغاتی، ازخون قربانیان وانمود نمایند که گویی مقصر ریخته شدن این خونها، دولت عراق و شخص مارتین کوبلر است.درحالیکه کیست که نداند مقصراصلی، رجوی و دیگرسرکردگان این فرقه هستند که برای ادامه روند خیانت کارانه خود حاضرند قیصریه ای را به آتش بکشند.
بدلیل موج مخالفت روزافزون نیروها و شکسته شدن طلسم اختناق حاکم بر تشکیلات، که ناشی از ضربه استراتژیک خروج از اشرف بود، فرارنیروها افزایش یافت بطوریکه دهها نفر از اعضای زن و مرد توانستند از لیبرتی بگریزند و با افشاگری در دنیای آزاد، ماهیت تروریستی این فرقه را بطور مضاعف در اذهان عمومی و سازمانها و نهادهای حقوق بشری زیرسئوال ببرند. رجویها که بدجوری هوا را در لیبرتی پس میدیدند، به بهانه ضرورت حفظ جان اعضا بار دیگر شعار بازگشت به اشرف سر دادند و با بکارگیری مزدبگیران و تفاله های سرویسهای امنیتی و هارترین جناح راست امپریالیستی، تحت پوش نمایندگان پارلمان یا اعضای سابق دولت، کمپینها وسمینارها و میتینگها برگزار نمودند. رجوی درهراس ازموج روزافزون مخالفت نیروها درلیبرتی دریک کال کنفرانس که نیروهای لایه،ام –قدیم به بالا درآن شرکت داشتند، با مطرح کردن بحث ویروس سه نقطه و فضای مسموم حاکم برلیبرتی که منظورش حضور نیروهای سازمان ملل و دولت عراق بوده بار دیگرسعی نمود نیروهای وارفته را نسبت به سرنگونی زودرس رژیم ایران توجیه نماید. رجوی درجریان بحث به نیروها تاکید کرده بود که رژیم ایران دربدترین وضعیت سالهای اخیر خود بسر میبرد و موریانه تمامی پایه های رژیم را خورده و درشرایط فعلی وضعیت آنها به مزرعه گندمزار خشکی می ماند که فقط نیاز به زدن یک کبریت دارد!! رجوی به نیروها هشدار داد که فریب ظاهر دنیا را نخورند و کمربندها را محکم ببندند. بهترین مکان ماندن درتشکیلات است تنها با مقاومت وعدم خروج ازعراق است که فضای مسموم حاکم برلیبرتی استریلیزه میشود.!! رجوی ازمسئولین خودخواسته بود که بار دیگر نشستهای جوشان موسوم به دیگ را دستور کار خود قرار دهند و از یکدیگر نگذرند. رجوی در خاتمه صحبتهایش بار دیگربه نیروهای تحت اسارت لیبرتی هشدار داد که سعی کنند خسر الدنیا وآخرت نشوند وفریب دنیا را نخورند.!!! تمامی تلاش رجوی دراین کال کنفرانس این بود که اذهان نیروها را نسبت به رفتن به کشور ثالث منحرف نماید زیرا رجوی بدلیل عمق جنایتهایش نسبت به اعضا درطی این سالیان و فضای خفقانی که حاکم کرده بود بخوبی میداند که خروج نیروها ازعراق بمنزله فروپاشی و اضمحلال کامل تشکیلات جهنمی اش خواهد بود.صورت مسئله اصلی در صحنه سیاسی ایران و موقعیت ژئوپولیتیکی منطقه رجوی را در بن بست سیاسی تشکیلاتی مرگباری قرارداده است و مسیر برای ایجاد هرگونه تغییر وتحول برروی او بسته شده است.
آری تولدی که با التقاط آغاز شد و در ادامه به نیرنگ و فریب و زد و بندهای سیاسی و جاسوسی و خیانت به اساسی ترین منافع مردم کشیده شد درته خط به مرگ سیاسی و تشکیلاتی و ایدئولوژیک خود نزدیک می شود و دیرنسیت که این لکه ننگین ازپیشانی جامعه انسانی زدوده شود.

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا