نامه ای به خانم رجوی

راستی این معضل بودن سازمان در عراق به کجا خواهد رسید و سرنوشت قربانیان دیروز اشرف و امروز لیبرتی چه خواهد شد و این در حالیست که مادر بزرگ مجاهدین (خانم رجوی) در سخنان خود مدام اصرار بر برگشت اعضا به اشرف می کند.

نباید از خانم رجوی پرسید روی بستری که از مرگ پروازها پر است آیا می توان از همان بستر انتظار خواب پرواز داشت؟

به عنوان یک جداشده می توانم بگویم که تجربه حکم می کند نمی توان برگشت و آغاز خوبی داشت اما می توان آغاز کرد و پایان خوبی داشت.

پس اگر به اندازه فقط یک نوک سوزن انسانیت در وجود شما مانده دیگر خواهش می کنم دست از سر افراد لیبرتی بردارید تا خود تصمیم بگیرند که کجا می خواهند بروند و چطور و چگونه زندگی کنند، به قول بزرگان خانم رجوی دری که کلیدش را نداری لااقل قفلش نکن.

می دانم تصورش نیز برایت سخت و ناممکن است چه پدر و مادرانی را شاهدم که چطور در دوری عزیزانشان می سوزند و فقط آه و نفرین است که در قطار زمان به سمت شما روانه است چون به خوبی می دانم تمام ذهن و ضمیر شما را توهم رئیس جمهور منتخب بودن گرفته..

خواهر اسیری را دیدم که برادرش در لیبرتی اسیر شماست هر چقدر با هم صحبت کردیم او بیشتر گریه کرد علتش را پرسیدم در جوابم گفت در این دنیا جای کافی برای همه هست، چرا لیبرتی!؟ وقتی تو را می بینم آرزو می کنم که برادر من هم مثل شما آزاد و رها در پیش ما باشد و ما نیز به آرزوی خود برسیم.

بله خانم رجوی در این دنیا جا برای همه هست به جای اینکه جای کسی را بگیری تلاش کن جای خودت را پیدا کنی و این آخر عمری این همه به فکر کرسی ریاست جمهوری آن هم با رهبر به غیبت رفته نباشی.

منتظر جواب هستم….

قادر رحمانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا