زهی به بیشرمی رجوی

اخیرا مسعود رجوی در یک نشست اودیوکنفرانس به مناسبت شبهای قدرماه مبارک رمضان باز در جمع اسیران نگونبخت لیبرتی حاضر شده و با غیظ و کین ناشی از نارضایتی عمیق نسبت به برخی نافرمانیهای اعضای اعزامی به آلبانی و آلمان و همچنین بروز موج فزاینده استیصال اسیران لیبرتی از باز شدن قفل خروج به خارج ازعراق آنها را به باد فحش و ناسزا گرفته است و با بکارگیری یکسری ادبیات نامتعارف که براستی فقط ایدئولوژی منحط اوست اعلام کرده که" هرکس می خواهد گورش را گم کند ومن یک ریال هم خرج چنین افرادی نمیکنم."
چقدر یک انسان باید بلحاظ اصول و پرنسیبهای اخلاقی در باتلاق ناهنجاری ایدئولوژیکی غرق شده باشد که این چنین و بعد ازیک پروسه طولانی خیانت و جنایت مدعی و طلبکار نیروهایی گردید که عمر و جوانی و تمامی عشق و عواطف و در یک کلام بود و نبود خود را طی سالیان خالصانه و صادقانه و البته ناآگاهانه نثار وی کرده اند نسلی که ازهمه چیز خود گذشت درسال 60 همزمان با اعلام جنگ مسلحانه توسط این شیاد روح و روان و براه انداختن موجی از ترورهای کور مردم بیگناه و انفجارات درمیادین عمومی و صدها نفر از آنها را قربانی تمایلات قدرت طلبانه و شهوت خود کرد و درست از سر بزنگاه تاریخی گورش را گم کرده وکنج عزلت وعافیت طلبی در اور پاریس برگزید. صدها نفر از همین جوانان بی کس و بی پناه تشنه و گرسنه و بدون داشتن حتی سرپناهی در سرما و گرما در زیر پلها، پارکها و بعضا قبرستانها روز خود را شب و شب خود را روز میکردند. آنها چه شبها و روزهایی که مجبور بودند گرسنه سر بر سنگفرشهای خیابانها و یا سنگهای سرد و داغ قبرستانها بر زمین نهند.آنها درضمیر و خلوت صادقانه می پنداشتند که سختیهای مسیری را طی میکنند که در نهایت به آزادی،رفاه وخوشبختی خلقشان منجر خواهد شد و به استراتژی این شیاد باور داشتند.رجوی فریبکار در گام بعد باقیمانده همین نسل را به بیابانهای خشک عراق کشاند تا بعنوان سربازان بدون جیره و مواجب در مسیر اتحاد نظامی با صدام جنایتکار و متجاوز، ستون پنجم درجنگ برعلیه کشورایران ومردمشان به گماشتگی بگیرد.
جرم وگناه دیگراین نیروها که بزعم رجوی خائن این روزها وبعد ازاینکه شیره جان و نیروی جوانی آنها را گرفت باید گورشان را گم کنند ؛پذیرش 30 سال زندگی توام با زجر و شکنجه های روحی روانی درپادگان مخوف اشرف بود. پادگانی با بیابانی خشک و نفرین شده به ابعاد 6×6 کیلومتر درپشت سیاجها و سیم خاردارها و برجهای سربه فلک کشیده وچندین لایه دیوار گوشتی از نیروهای امنیتی و ارتشی صدام و گرگهای رجوی، سرزمین نفرین شده ای که درآن عشق ممنوع بود و بروز احساسات و یادآوری لحظات مهر پدر و مادری، جرم وگناه! نسلی که حتی بخاطر فکرکردن و یادآوری لحظات زندگی درکانون گرم خانواده که برایشان جرم محسوب می شد ومی بایست درمحکمه تفتیش عقاید موسوم به عملیات جاری همچون گالیله پا برزمین بکوبند وبگویند خانواده کانون فساد است!
درپس گذر ایام ولی جنایات رجوی همچنان درحق این نسل ادامه داشت.درعملیات موسوم به فروغ جاویدان رجوی درسنگرهای امن و مستحکم فرماندهان نظامی صدام با اتفاق مریم درقرارگاه علوی نشسته بود.صدها نفر از همین نسل بخاطر شهوت و جاه طلبی رجوی در سراب آزادی ایران در نوار مرزی سوختند و جزغاله شدند. و باز نسلی دیگر به هنگام حمله نظامی امریکا که رجویها درهمان ماههای اول قبل از شروع عملیات نیروهای ائتلاف گورشان را گم کرده بودند و پادگانهای ارتش عراق زیر شدیدترین و بی سابقه ترین بمبارانهای تاریخ قرارگرفتند و تعدادی کشته و مابقی به اسارت درآمدند.آن روزهم رجوی یک ریال خرج آنان نکرد بلکه تمامی دینارهای بازارمعامله کثیف وطن فروشی به صدام را درفرانسه تبدیل به دلار کرد تا بابت زندگی اشرافی مریم و حفاظت خودش هزینه کند.
براستی وقتی که پای شرافت انسانی و صداقت و محک عهد به پیمان و وفا ملاک و معیار سنجش انسانها قرار بگیرد کیست که باید گورش را گم کند؟ تجربه تاریخی و سرنوشت رقت انگیز خیانتکاران به ما با بیان رسا می گوید که این رجویها هستند که در ادامه مسیر تکاملی تاریخ همچون اسلاف تاریخی خود گورشان را گم خواهند کرد و در آن روز هیچ کس حتی یک ریال هزینه پایان زندگی ننگین و خیانت آمیز آنها نخواهد کرد.  
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا