مسئول کیست؟

بعد از وقایع اشرف و به کشتن دادن ۵۲تن انسان های بخت برگشته و بیدفاع که حتی توان تصمیم گیری برای نجات جان خویش را نداشتند و اسیر در حصارهای فیزیکی وفکری سازمان بودند حال نوبت به کشتن دادن یک سری دیگر از اعضا با اعتصاب غذا می باشد. جای بسیار نگرانی برای اعضای باقیمانده در کمپ می باشد. سازمانی که هیچگاه و در هیچ دوره ای به فکر جان اعضای خود نبوده است.

اگر جان انسان ها برای سازمان و سران آن ارزش داشت هرگز صد نفر انسان بیگناه را در کمپ اشرف باقی نمی گذاشتند.

اگر جان انسان ها ارزش داشت هیچگاه ۲۶ نفر را در سال ۱۳۸۲ مجبور به خودسوزی نمی کردند.

اگر عقاید شخصی و آزادی و کرامت انسانی دراساس و عقاید و بنیاد این سازمان جایی داشت هرگز در طی این سالیان اعضای بسیاری را به اجبار در درون تشکیلات به بند نمی کشیدند تا جاییکه ده ها نفر انسان بیگناه بخاطر نجات خویش از فشار های تشکیلات دست به خودکشی بزنند.

اگر کرامت انسانی در دیدگاه این سازمان ارزش داشت هیچ زمان در جلسات عمومی که در کمپ برای ما برگزار می کردند. به تمامی اعضا نمی گفتند که فهم شما از مسائل سیاسی ۵/۲ درصد بیشتر نیست.

اگرشأن وقدر زنان مهم بود و معقتد به ادعاهای ایدئولوژیکی اعلام شده بودند هرگز رهبر این سازمان در جلسات رسمی به زنان نمی گفت که مغز شما به اندازه گنجشک است و نمره شما در بیان مسائل سیاسی صفرچهار گوش است.

اگر ذره ای انسانیت وجود داشت هرگز اجازه نمی دادند مسئولین سازمان به اعضا درجلسات توهین کرده و آنها را تحقیر کنند.

و اگر کمی شرافت در مواضع وجود داشت هرگز سازمان مجاهدین دست دوستی به سمت صدام حسین و و بازنشستگان جنگ طلب آمریکایی دراز نمی کرد.

اگر هم کمی حس وطن پرستی بود هیچگاه دست به افشای موضوعات اتمی کشورمان ایران زده نمی شد. و هم غافله صدام در حمله به ایران نمی شدند.

و اگر … ذره ای انسانیت و حس نوعدوستی برای سران و رهبری این سازمان باقیمانده بود تلاش برای ایجاد جنگ و تحریم ایران نمی شد.

سازمانی که دیگر ذره ای از پرنسیب های اجتماعی عرفی دینی و انسانی را در آن دیگر نخواهید یافت.

رهبری که حتی به اعتماد اعضایش خیانت کرده و آنقدر خود را خفیف می کند که در جلسات تهدید به افشای گزارشات و مطالب شخصی و مقابله با اعضای جدا شده تنها به صرف بیان سرگذشت خود… می کند.

رهبری که در اکثر جلساتش می گفت ما راهمان را با”خون” باز خواهیم کردو تجارتش به کشتن دادن و ریخته شدن خون اعضایش بود. چگونه می تواند به فکر نجات و حفظ زندگی اعضایش باشد.

در اولین درگیری کمپ اشرف هنگامی که گفت اگر ۱۰۰۰ تن هم کشته می شدند ارزش آن را داشت. گویا که او در باره جان انسان ها سخن نمی گوید و بذل وبخشش های وی همواره به مانند مالک ارباب می باشد.

وقتی که درقوانین سازمان به همه حکم می شد شما نبایستی هیچ چیز از خود داشته باشید و رجوی می گفت جان و مال و اندیشه و خون شما مال من و مریم است و بایستی بدهکار هم باشید …. دیگر چه توقعی از این سازمان باقی خواهد ماند.

و بایستی در انتظار باشیم که همچنان دسته دسته از اعضای باقیمانده در کمپ لیبرتی به کشتن داده شوند.

مریم سنجابی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا