اعتصاب غذای اجباری، ترفندی نو برای حفظ تشکیلات رجوی

خبر دستگیر شدن ۷ تن از اعضای سازمان و به دنبال آن خبر اعتصاب غذای اجباری ۴۰ تن از اعضای ساکن کمپ لیبرتی بی اختیار مرا به یاد سخنرانی چند روز پیش مریم عضدانلو انداخت.

مریم، زنی که هر روز خواب رئیس جمهور بودن برای مردم ایران را می بیند، در قسمت هایی از سخنانش که از سیمای به اصطلاح آزادیپخش پخش می شد، گفت « مقاومت باید کرد تا آخرین نفر، این تاوان مبارزه برای آزادی است.»

معنای مقاومت مریم این است که سازمان به منظور حفظ بقای خودش اگر مجبور شود حاضر خواهد شد آخرین نفر باقیمانده در کمپ لیبرتی را قربانی کند تا تشکیلات سازمان حفظ شود.

به اصطلاح ساده تر، بازی کردن با جان و زندگی و آینده نفرات ساکن کمپ لیبرتی!

سخنان وی دستوراتی بود که خط مشی آینده سازمان را در کمپ لیبرتی مشخص می کرد.

شیفتگی جنون آمیز رجوی به قدرت، سلامت روانی و ذهنی او را از بین برده است. رجوی تشنه خون است.

من به شخصه از شنیدن خبر اعتصاب غذای نفرات در کمپ لیبرتی به هیچ عنوان مسرور نشدم زیرا تجربه دردناکی از سالها حضور در مناسبات فرقه ای مجاهدین در اشرف داشتم و با گوشت و پوست خودم فشارهای طاقت فرسا از سوی سران مجاهدین بر نفرات را با چشمان خود دیده ام که چگونه نفرات را مجبور به کار اجباری (بیگاری) ناخواسته می کنند و افراد اختیار و انتخاب عمل را به هیچ عنوان ندارند و آنان را مجبور می کنند به دستور تشکیلات تن بدهند در عملیات های تروریستی شرکت کنند و با جان خود بازی کنند. در حالی که هیچ گاه من و افرادی مثل من در اشرف قلباً و روحاً حاضر به انجام دستورات تشکیلات و سران مجاهدین نبودیم ولی به خاطر رد کردن اتهامات پشت سرمان که به ما مزدور وزرات اطلاعات نگویند ناچار تن به دستورات سران مجاهدین می دادیم..

در دهه هشتاد که در اشرف بودم به یاد دارم وقتی مریم رجوی را در فرانسه دستگیر کردند، سازمان برای تحت فشار قرار دادن مقامات دولت فرانسه و آزادی مریم فجایع انسانی را به طور سازماندهی شده ترتیب داد. دستور خودسوزی اعضای تشکیلات را در شهرهای اروپایی صادر شد که منجر به خودسوزی و قتل چند نفر نیز گردید.

من در آن دوران شاهد بودم تاکیدات فرماندهان در قرارگاه های داخل اشرف نسبت به نفرات این بود که آنان هیچ کاری نکنند، درخواست هر کاری (خودسوزی و عملیات های انتحاری) را دارند، نوشته و به مسئولین بدهند. سازمان خود تشخیص می دهد چه وقت و در کجا دست به اقدامات فرقه ای از جمله دستور خودسوزی نفرات را بدهد.

بدینسان در مرداد ماه سال ۱۳۸۲ سازمان هزاران دلار خرج کرد تا چند نفر از کادرهای مختلف خود را از عراق و کانادا و … به فرانسه و پایتخت های اروپایی بکشد تا جان آنها را قربانی یک نفر آن هم مریم کند.

در واقع خودسوزی کادرهای تشکیلاتی در شهرهای اروپایی به دستور سران سازمان و به شکلی هدایت شده و دقیق بود تا روز آزاد شدن مریم از زندان فرانسه.

و وقتی مریم از زندان آزاد شد، خبرنگار از وی پرسید چه احساسی دارید؟ و مریم پاسخ داد: « هیچ احساسی ندارم!! » این جمله وی اوج شقاوت، بی رحمی، بی وجدانی مریم را نشان می داد..

او چطور می توانست احساسی نداشته باشد در حالی که حدود ۷ نفر برای آزادی وی خودسوزی کردند!؟ تعدادی از افراد تشکیلات برایش اعتصاب غذا کردند و عده ای به خاطرش بازداشت شدند!؟

با توجه به شناختی که از ویژگی های شخصیتی مریم و مسعود در اشرف دارم این دو در اوج شقاوت و بی رحمی حاضر هستند کل نفرات را قربانی خواسته های غیرمشروع خود کنند و جان و آینده و زندگی هیچیک از اعضا برایشان مهم نیست. بدیهی است در حال حاضر، سازمان به دلیل اینکه رهبرش فرار کرده و در مکانی امن بسر می برد خیلی امکان مانور دادن و جنجال سیاسی و بحران سازی ندارد، لذا مجبور است با حقه های کثیف به شیوه خودش به نوعی بحران و تنش تولید کند تا در روند فروپاشی تدریجی تشکیلات و ریزش نیروها تا خروج از عراق مانع ایجاد شود.

سوالی که به ذهن متبادر می شود، این است که با انتخاب دولت دموکراتیک و مردمی عراق و با در نظر گرفتن قوانین و مقررات آن کشور تکلیف ساکنین کمپ لیبرتی چیست؟ چرا سازمان در برهه های زمانی مختلف، خودسرانه و آگاهانه قوانین و مقررات دولت عراق را نادیده می گیرد و ساکنین کمپ لیبرتی را وادار به نقض قانون و رو در روی مقامات دولت جدید عراق قرار می دهد تا در زمانهای مختلف با ایجاد تنش، بحران و درگیری اعضای سازمان را به کشتن دهد و سپس با شهید سازی مانور تبلیغاتی کند!!

مگر مسئولان سازمان با قوانین دولت جدید عراق آشنا نیستند؟ آیا فکر می کنند که هنوز سید رئیس (صدام حسن) زنده است تا آنها را حمایت کند؟

آیا در حال حاضر سران مجاهدین نباید نفراتش را توجیه کنند که بر خلاف مقررات و قوانین دولت عراق رفتار نکنند؟ تا در روند خروج آنها از عراق در سریعترین زمان ممکن موانعی پیش نیاید؟

چرا سازمان ساکنین کمپ لیبرتی را رو در روی ماموران دولت عراق قرار می دهد؟ تا آنها مجبور شوند طبق قوانین دولت عراق با نفرات برخورد کنند؟

متاسفانه سازمان با فشارهای روحی و روانی و مغزشویی گسترده ای که در طول سالیان روی نفرات انجام داده، قدرت فهم و درک واقعی و انتخاب صحیح را از آنها گرفته است و نفرات کمپ لیبرتی بالواقع در رابطه با اعمالی که به دستور سران مجاهدین انجام می دهند، فهم و درک درستی ندارند. چه آنانی که تحت بازداشت قرار دارند و چه نفراتی که به تشخیص سران سازمان انتخاب و هدایت شده اند تا به بهانه آزادی ۷ نفر دست به اعتصاب غذا بزنند.

آن عده ای که در خارج بنام آزادی گروگانها دست به فعالیت می زنند نیز تحت تاثیر جو سازی های سازمان نمی دانند که در راستای چه هدف شومی سیاهی لشگر شده اند!؟

در حالی که اگر ساکنین کمپ لیبرتی و هواداران در خارج بفهمند چه شرایط رقت باری را سران مجاهدین برای نفرات در عراق بوجود آورده اند آنها دست به اعتراض و اعتصاب غذا خواهند زد که چرا سران سازمان در روند خروج نفرات از کمپ و آزادی آنها از زندان رجوی سنگ اندازی می کنند.

هواداران سازمان که در امریکا و اروپا هم اکنون تبلیغات می کنند و شعار آزادی گروگانها (۷ نفر) را سر می دهند، آیا ۳۰۰۰ نفر ساکنین کمپ لیبرتی که گروگان تشکیلات رجوی هستند را نادیده می گیرند آیا نباید آنها نیز آزاد شوند؟ چند نفر باید قربانی شوند تا رهبری مجاهدین راضی شود و اجازه خروج نفرات را از کمپ لیبرتی به خارج از عراق بدهد؟ آیا ۳۰۰۰ نفر اعضای سازمان در کمپ انسان نیستند و گروگان به شمار نمی روند؟

گروگانهای واقعی نفرات داخل کمپ لیبرتی هستند که به دستور مسعود و مریم حق هیچگونه تماس، نامه نگاری و دیدار با خانواده هایشان را ندارند و نداشتن کوچکترین حق انتخاب یعنی گروگان شدن. پس باید برای نجات و آزادی آنان از زندان رجوی کوشش کرد اگر کمی صداقت داریم.

ناصر سید بابایی – ایران ـ خوی

منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا