شانزدهم آذرماه «روز دانشجو» و حرکتهای ضد دانشجویی فرقه مجاهدین

شانزدهم آذرماه مصادف است با اعتراضات گسترده دانشجویان دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۲ علیه سفر ریچارد نیکسون نایب رئیس جمهور وقت آمریکا به ایران. از چند روز پیش از آن، به دعوت نهضت مقاومت ملی، دانشجویان سخنرانی های مختلف خود را در دانشگاه آغاز کردند و زمینه برای ناآرامی دیگر دانشجویان فراهم گردید. در واکنش به این اعتراض وسیع، نیروهای امنیتی و نیروهای ویژه ارتش به دانشگاه حمله برده و صدها دانشجو را مضروب و دستگیر نمودند. در این میان سه تن از دانشجویان به نامهای «قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا» هدف گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیدند. بدین ترتیب اعتراض دانشجویان سرکوب و به خاک و خون کشیده شد و نیکسون پا بر فرش خون این شهیدان به دانشگاه تهران رفت و چند روز بعد با گرفتن دکترای افتخاری حقوق از همان دانشگاه به کشورش بازگشت… اما این حرکت اعتراضی پایان نگرفت و خون دانشجویان شهید راه را برای آینده ای متفاوت گشود. پس از سرکوب هنرجویان در آذرماه ۱۳۳۲، دانشجویان خارج از ایران جهت بزرگداشت یاد و خاطره شهیدان این روز را به عنوان «روز دانشجو» در تاریخ ثبت نموده و هرساله در چنین روزی اعتصابات دانشجویی را علیه شاه سازمان می دادند و نهایتا در نیمه دوم دهه پنجاه بود که دهها هزار دانشجو در سراسر ایران پیشتاز انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران شدند.

در چند روز گذشته مجاهدین تلاش زیادی برای سوء استفاده از روز دانشجو بکار گرفته اند و طی آن به تبلیغ نسبتا گسترده ای در فضای مجازی دست زده و از دانشجویان می خواهند با شورش و بلوا و آشوب دانشگاهها را به هرج و مرج بکشانند. نکته ای که در این میان قابل توجه است اینکه مثل همیشه نیروهای فرقه با اسامی جعلی عمدتا دخترانه و هویتهای کاذب مثل «مدافع حقوق بشر، دانشجو، فعال زنان، پژوهشگر» روانه میدان مجازی می شوند تا بتوانند تأثیرپذیری بیشتری بر جوانان داشته باشند. مسلماً فرقه قادر نیست و نخواهد بود که جوانان کشورمان را به سادگی دهه اول و دوم انقلاب فریب داده و بدام بیندازد و حرکتهای چندساله اخیر جوانان هوشیار در داخل و خارج ایران گواه آشکار این واقعیت است، بخصوص در یکسال گذشته که همین هوشیاری، زمینه را برای توهین و تهدید مکرر از سوی چماقداران مجازی این فرقه خطرناک به مردم و بخصوص جوانان فراهم کرده و شاهد بودیم که هم در مراسم چهارشنبه سوری و هم در جریان مراسم انتخابات ریاست جمهوری، خشم خود را بر آنان با انواع واژه های ناپسند نثار می کردند.

در هرحال، لازم است باز هم این نکته را برای کسانی که بدلایل سنی آشنایی چندانی با این فرقه مخرب تروریستی ندارند یادآور شوم علیرغم شعارهای رنگارنگ تحت عنوان دمکراسی، برابری و حقوق بشر که مریم رجوی و سایر رهبران این جریان ضدمردمی و ضد ایرانی سر می دهند، کینه عجیی از دانشجویان و بخصوص دختران ایرانی در دل مسعود و مریم رجوی وجود دارد و با اینکه بسیاری از اعضای جدا شده بارها این تناقض ظاهری و باطنی را افشا کرده اند، آنان همچنان به مردم فریبی خود ادامه می دهند تا بلکه بتوانند نسلهای جدیدتر را به دام بکشانند.

مریم رجوی در این روزها بسختی در تلاش است تا از هر امکانی برای فضاسازی و به خشونت کشیدن جامعه استفاده نماید. کسانی که به تاکتیکها و استراتژی این فرقه آشنایی داشته باشند بخوبی می دانند که سران مجاهدین جز با بحران سازی، خونریزی و ارعاب در جامعه نمی توانند دوام بیاورند و چنانچه خود مسعود رجوی بارها در نشستهای عمومی اذعان نموده است، مجاهدین استراتژی شان بر شکاف اندازی، تفرقه افکنی، حرکتهای عاشورایی (البته بدون حضور رهبری)، شهیدسازی و بحران سوار است. با چنین دیدگاهی نمی توان امید داشت که در یک صبح دل انگیز بهاری مریم و مسعود رجوی از خواب بیدار شده و با عشق و علاقه در مسیر آرامش، آسایش و رفاه مردم، شعار همدلی و دوستی و صلح بدهند. به همین علت است که می بینیم از سیمای آزادی و سایتهای رنگارنگ تا شبکه های مجازی مثل فیسبوک پر از شعارهای «خون چکان» قرون سابق مثل «بکشید، آتش بزنید، شورش کنید، دار بزنید و سر ببرید» شده است، و از دانشجویان و زندانیان و… می خواهند تا دست به قیام و اعتصاب غذا بزنند.

سوآلی که پیش می آید اینکه چرا در این شرایط که جامعه بعد از مدتهای طولانی می خواهد به آرامش نسبی برسد و مردم تلاش می کنند همدلی بیشتری از خود نشان دهند و با دولت منتخب خودشان پیوند بخورند، مریم رجوی اینگونه به ترویج و تشویق خونریزی و برادرکشی مشغول شده است؟

آخرین پیام مریم رجوی در همین باب، خطاب به زندانیان مجهولی بود که مدعی است در ابعاد چند هزار نفری دست به اعتصاب غذا زده اند و لذا آنان را مورد ستایش قرار می دهد. بگذریم که نه تنها مجرمین عادی (که اساسا رجوی و مجاهدین را بکلی نمی شناسند) بلکه حتی زندانیان سیاسی هم برای مریم رجوی تره خورد نمی کنند. البته جداشدگان بخوبی می دانند که وی با ارسال چنین پیامهایی تنها یک هدف را دنبال می کند و آن دلخوشی دادن به نیروهای متناقض و روحیه باخته اش است و اینکه صدای اعتراض آنان را که به اعتصاب غذای اجباری مشغول هستند در نطفه خفه کند. صدای همان کسانی که می پرسند اگر ۷ مفقود مورد ادعای تشکیلات به طور واقعی دستگیر و زندانی شده باشند چگونه می توان پذیرفت که صدها نفر بخاطر آزادی آنها از گرسنگی جان بسپارند؟ و اگر قرار بر کشته شدنمان با اعتصاب غذاست چرا خود مریم در فرانسه مشغول سورچرانی و میهمانی های سلطنتی است؟ و چرا به همراه دیگر سران فرقه به اعتصاب غذا نمی پیوندند؟ در اینصورت طبیعی است که هزاران عضو باقیمانده این فرقه دچار انبوه تناقضات شدید شده باشند و بگویند این هم چیزی جز یک بازی برای کشتن بقیه ما در لیبرتی نیست…

چنین اعتراضات و تناقضات بنیادین،‌ پایه های تشکل رجوی ها را سست می کند و لذا مریم رجوی برآن است تا با چنین خبرهای جعلی که تولید می کند به آنان سرکوفت بزند که اینهمه زندانی در ایران بخاطر حقوق خودشان اعتصاب غذا کرده اند و شما چطور بخاطر سازمان حاضر به اعتصاب نیستید؟ و بگوید که اوضاع در داخل ایران به نفع ماست و شورشها و اعتصابات در حال افزایش است و مردم در شهرهای مختلف قیام کرده اند و… بله این شگرد فریبنده برای اولین بار نیست که پیاده می شود. مریم رجوی درسهای خود را از محضر استادش مسعود بخوبی یاد گرفته است. آنچه در این گونه مواقع برای ما مهم است اینکه اجازه ندهیم این فرقه خطرناک براحتی هر خطی را جهت کشتار اعضای خود در خاک عراق و به جنگ و کشتار کشانیدن کشورمان ایران به پیش ببرد. شناخت اینگونه ترفندها و بازکردن آن برای نسل جدید موجب می شود که نوجوانان نیز در مقابل هرگونه فرقه خطرناکی از این قبیل مصونیت پیدا کنند و براحتی در دام نیفتند.

یادآوری این نکته نیز مهم است که بدانیم مسعود رجوی که به ظاهر خود را مدافع دانشجو جلوه می دهد، تنها چند سال قبل از سقوط صدام حسین، یعنی در تابستان ۱۳۷۸، زمانی که مشاهده کرد دانشجویان هیچ اهمیتی به پیامهای پی در پی شبانه او نمی دهند، با خشم و کینه ای شگفت انگیز مدعی شد که این دانشجویان سوسول را باید گرفت و کنار دیوار گذاشت (برای تیرباران). بله، این واقعیت درون مسعود رجوی است. یعنی نگاهی که به طور واقعی به دانشجو دارد. بقیه حرفها جز شعاری فریبنده نیست. او بخوبی متوجه شده که دیگر نسل جوان و دانشجوی این کشور را نمی تواند فریب دهد و به همین علت است که می بینیم دست به ساخت و ساز اخبار جعلی حمایت دانشجویان بغداد از مجاهدین زده است تا بلکه نیروهایش را تسلی دهد که «هنوز دانشجویانی در جهان هستند که از فرقه رجوی حمایت کنند!. همین چندماه قبل بود که از قول دانشجویان شهرهای مختلف ایران بیانیه انتشار می داد که گردانهای رزمی تشکیل داده اند و امروز به بغداد رسیده است و اخیرا هم شاهد بودیم در جریان حرکت تروریستی جیش العدل با نشان دادن تعدادی از کودکان القاعده که سلاح بدست داشتند، از آنان به عنوان آزادیخواه و رزمنده نسل جدید نام می برد. همین حرکت را در مورد تروریستهای تکفیری در سوریه شاهد بودیم. و این عاقبت تشکلی است که مردم خود را به فراموشی می سپارد و دست به دامان خشن ترین جناحهای جنگ افروز غربی می شود.

حامد صرافپور

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا