مسعود رجوی را مسعود لجنی خطاب می کردند

وقتی به در خانه رسیدیم پدر پیر روی چهار پایه کوچکی در بیرون درب نشسته بود و منتظر ما بود.
با اشتیاق با همه روبوسی کرد و بلافاصله ما را به منزل قدیمی اش دعوت کرد.
پسرش حسین آقا می گفت از صبح که خبر ملاقات شما را به آنان دادم پدرم بیرون درب منتظر و مادرم نیز آرام و قرار نداشت.
مادر محمد مهدی اسیر فرقه رجوی نیز با استقبال گرم پس از پذیرایی در کنار یکی از جداشدگان آقای محمد رضا گلی اسکاردی که در سال های اخیر از اسارت رجوی رها شده است نشست و شروع به درد و دل و پرس و جو از پسر اسیرش محمد مهدی ثابت رستمی کرد.
او که با گوشه روسری اشک چشمانش را پاک می کرد گفت: خدا رجوی را لعنت کند که اجازه هیچ ملاقات و ارتباطی را به ما نمی دهد من وقتی شما را می بینم انگار با پسرم محمد مهدی ملاقات می کنم.
او با نشان دادن نامه های پسرش که از اردوگاه اسرای جنگی از طریق صلیب سرخ ارسال شده بود گفت: در زمان صدام معدوم حداقل نامه ای بدستمان می رسید ولی بعد از اسارت در فرقه دیگر نامه و خبری از او بدست مان نمی رسد و دوستان آزاد شده وی می گویند آنها اجازه ندارند نه اینکه نخواهند نامه بنویسند و یا تلفن نزنند.
آقای خیرالله ثابت رستمی پدر اسیر که از غم دوری پسرش کمر خم کرده است گفت: بیش از 30 سال موفق به ارتباط و یا دیدار با پسرم نشدم و منتظر روزی هستم که نامه ای و عکسی و یا خبر رهایی اش را بشنوم او می گفت عکس محمد مهدی را در اتاق در بالای سرم زدم تا همیشه در نظر و خاطرم باشد.
blankوقتی از این ایشان سئوال شد که سال ها پسرتان اسیر فرقه می باشد و شما نیز کماکان با انجمن نجات در ارتباط هستید و از طریق ماهنامه انجمن نیز پی گیر موضوع هستید، چقدر رجوی را می شناسید؟ گفت من این آقا را از سال 58- 59 می شناسم آن موقع که مردم تهران علیه او شعار می دادند و او را مسعود لجنی خطاب می کردند.
خانم زینب ثابت رستمی خواهر اسیر در این ملاقات گفت: خانواده ما در چند سال گذشته تلاش زیادی برای گرفتن اجازه ملاقات با برادرم از فرماندهان فرقه در جلوی اشرف کرد ولی متاسفانه با اهانت و توهین مواجه شدیم و حتی با سنگ به ما حمله می کردند.
آنها همه خانواده حتی پدران و مادران پیر را سنگ می زدند و آنها را مامور وزارت اطلاعات ایران می خواندند.
آقای حسین ثابت رستمی برادر اسیر در رابطه با بی ارزش بودن خانواده در نزد رجوی گفت:
رجوی خانواده را کانون فساد می داند اگر خانواده در مناسبات او کانون فساد است، پس چرا یک شبه ده ها زن را با آن وضع فجیع به عقد خود در می آورد؟
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا