تقدیم به برادرم حسین عبداللهی سرباز جنگی و اسیر فرقه منحوس رجوی

چه آسان…
حسین عزیز برادر شاد و دلسوزم
درست در آخرین روزهای جنگ تحمیلی بعد از دوسال خدمت سربازی و حضور در جبهه ها زمانی که برای خداحافظی از دوستانت رفتی، مستقیم به دست گروه مجاهدین که در اخرین روزهای جنگ تحرک زیادی برای ضربه زدن به نیروهای ایرانی انجام میدانند دستگیر شدی….
آری ؛ چه آسان و ناگهانی تورا از دست دادیم…..
سالها طول کشید تا فهمیدیم در کجا نفس میکشی و چه بر سرت آمده…..
واکنون قریب به سی سال چشم انتظاری در حالی که مادر دلسوخته و همیشه عاشقت و پدر رنجور و دلشکسته مان را از دست دادیم…سخت در انتظار بازگشتت مانده ایم.
با آهی سنگین که دیگر از دل بالا نمی اید…..
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا