سخنی با محمد سیدالمحدثین

براساس خبرهای افشاشده از درون مناسبات فرقه فروپاشیده رجوی محمد سیدالمحدثین نفر شماره سه سازمان و رئیس کمیسیون به اصطلاح خارجه رجوی دریک خانه امن قرنطینه شده وازهمه سمت های خود خلع شده ودرشرف تعیین تکلیف می باشد. سران فرقه پس از رسوایی جدایی روحانی و قصیم تاب تحمل هزینه های بریدگی سیدالمحدثین را ندارند و تبعات ناشی از جدایی سید المحدثین بسا بسا هنگفت و شدیدترمی باشد. سید المحدثین در درون مناسبات سازمان به نام  مستعار برادر بهنام شناخته می شود.
راستی، برادر بهنام انتهای دریوزگی و گردن گذاشتن به خودکامگی رجوی یا به قول خودت درنشستهای انقلاب ایدئولوژیک درسالن چهل ستون اشرف او را (رهبرعقیدتی) می نامیدی، را می بینی! حالا همین رهبربه اصطلاح عقیدتی گریبان خودت را هم گرفته!
مطمئنم الان دریکی از بنگالهای اوور پاریس تحت الحفظ هستی و مقداری برگ A4 به شما داده اند تا بنویسی وبنویسی که طعمه بالفعل هستی و در شرایط ناهموار و سخت مبارزه کم آورده ای و این تنها برادرمسعوداست که انقلابی ولم یرتابوا میماند.!
لابد هنوز آثار مشت و لگد محمد علی توحیدی برتنت مانده واینکه به شما گفته خودم تو را صفرصفرمی کنم وآنقدر ازتو ملات وفاکت داریم که می توانیم براحتی روسیاهت کنیم، خشمگین هستی!
لابد هنوز تکه پرانی های چاله میدانی برادر ناشریف دچارعکس العملهای هیستریک هستی،که توغرق جیم و دورانی وبرای اثباتش چند خواهر شورای رهبری حاضر درنشست تعیین تکلیفت، درمقابل مریم عفریته پشت میکروفون آمده وفاکتهایی ازسوراخ کردن انقلابت گفته اند. وحتما برادرمتی به شما گفته که خودم تیرخلاصت را می زنم.چالت می کنم و روی لاشه ات آهک می ریزم وبعنوان شهید سازمان ازجنازه ات بهره برداری سیاسی می کنیم.
لابد هنوزجای جرح و زخم و چنگ و ناخن و خودکار و مداد و جاکلیدی خواهران شورای رهبری حریم مسعود زیرچشم وچانه ات باقی مانده. حتما برادران مستقر درنشست تعیین تکلیف زیرسیگاری وسلف سرویس و میزوصندلی به سمت تو پرتاب کرده اند.لباسهایت را جرواجرکرده وهمه آب دهان به رویت انداخته اند.
برادربهنام خودت کردی که لعنت برخودت باد.
اگریادتان باشد، درپادگان بدنام وننگین اشرف شاهد و ناظر و یکی ازمسببین همین جنایاتی بودی که امروزگریبان خودت را گرفته است.لابد بنگالستان واسکان ضلع جنوب وهتل و مهمانسرای ایران و قرنطینه و سگدونی و مرده شورخانه غسال مزار را خوب به یاد داری وخود تو برای تعیین تکلیف وشکنجه نفرات بریده مستمر و به کرات به این مناطق شرفیاب شده ای تا چوب لای چرخ نفرات بریده بگذاری که مسایل خروج و پناهندگی آنها پیچیده وگره بخورد تا همانجا زجرکش شوند.
راستی برادربهنام! درنشستهای صفرصفروصدصد وطعمه، چکاره بودی؟ درعملیات مروارید وچهلچراغ چه عملکردی داشتی؟ درجریان جلولا وکردکشی وانتفاضه شیعیان عراق چه نقشی داشتی؟ نمی دانم خواهرفاطمه را تحریک کرده اند به صورتت سیلی بزند ویا تف برویت کند یانه؟ ولی حتما خوب بخاطرداری که درنشستهای انقلاب همین شکنجه ها را با اعضا وکادرهای مخالف انقلاب کذایی ایدئولوژیک کردند.وتو هم درتمام مراحل شاهد وعنصرفعال ستاد فرماندهی بودی.
بله،آن موقع مامسئله دارشدیم، انگ خوردیم، فحش خوردیم،مارک خوردیم، اما راه رهایی راکوبیدیم وهموارکردیم. ما غرق زندگی طلبی شدیم، ما طعمه شدیم،ما رها شدیم، ازهمه بندهای اسارت مسعود ومریم، رها شدیم،رها.
اتفاق میمون وخجسته رهایی ازمناسبات قرون وسطایی فرقه فاشیستی رجوی دجال وقدم گذاشتن به دنیای آزاد به تو نیزسرایت کرد بدان که تو نیزازاین قاعده مستثنی نیستی.فردیت رجوی ساخته خود را کنار بگذار و اقدام جسورانه آقایان روحانی و قصیم را سرلوحه خود قرار بده وبه جمع رها شدگان ملحق شو. می توان گذشته را جبران کرد.ازما به توسلامی.
داریوش قنواتی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا