فرقه خطرناک رجوی

چند روز پیش مستندی از وضعیت خانوادگی آقای محمدی که هم اینک مقیم کشور کانادا میباشد در تلوزیونهای ایران پخش شد که حقیقتا بروی بسیاری از کسانی که خودشان این فیلم را مشاهده کرده بودند تاثیر گذار بود! داستان از این قرار بود که فرزند آقای محمدی که سمیه نام داشت و در خانواده ای که هوادار مجاهدین بودند را برای دیدن دوستان یا بازدید از ارتش باصطلاح آزادیبخش برای مدت محدود به عراق فرستاده بوده است ولی رفتن همانا و برنگشتن همان! خوبی این مستند این بود که براستی جای هیچگونه توجیه و اما و اگر برای سازمان باقی نمیگذارد چرا که همه چیز بصورت دقیق فیلم گرفته شده بود! امثال سمیه در ارتش فرقه رجوی بسیار بود. واقعیت اینست که خود من هم در سن خیلی کم برای دیدن خانواده و با هزار قول و قسم توسط مسئولین سازمان که هر زمان خواستی تو را بسرعت به کشوری که از آنجابه عراق اعزام شده ای بازمیگردانیم و با صد جور کلک و حقه فریفتن  و به عراق بردند ولی زمانی که خواستم بازگردم برخورد آنها صد و هشتاد درجه تغییر کرد و زیر تمام قولها و قسم هایشان زدند و بمن گفتند که دست سازمان تا آرنج در خون است و تو درخواست داری به اروپا بازگردی و به دنبال زندگی ات بروی؟! باور و قبول اینهمه شقاوت و ناجوانمردی از سوی رهبران فرقه رجوی برای مردم عادی شاید بسیار سخت و غیر قابل تصور باشد همانطور که اعضا نزدیک خانواده خود من هم بارها بمن گفته اند که احساس میکنیم وضعیتی که تو و چند هزار تن مانند تو در عراق داشته اید مانند یک رویا یا یک کابوس وحشتناک بوده است ولی باور کنید که مطالبی که تاکنون از سوی جداشدگان از فرقه رجوی شنیده شده یا منتشر شده است یک صدم واقعیات و آنچه بر ما گذشته است نیست!!  وقتی در فیلم میدیدم که ” سمیه ” که حقیقتا قربانی فرقه رجوی و یک شستشوی مغزی داده شده به تمام معناست با پدرش برخورد نامناسب میکرد و با بی احترامی جواب میداد کاملا وضعیتش برای کسی مثل من قابل درک است چرا که به او طی سالیان این مطلب خورانده شده است که آن  کسی که در ظاهر پدر توست یکی از نفرات اطلاعات رژیم است و میخواهد کاری کند که تو به خون شهدا و رنج اسرا و سازمان و رهبری و تمامی مقدسات خیانت کنی  و….. همانطور که در فیلم هم بخوبی مشهود بود این قربانی دچار چند شخصیتی وحشتناکی شده بود از یکطرف دوست داشت به ندای درونش که رفتن به آغوش پدرو خانواده بود پاسخ دهد واز طرفی درگیر تضاد و جنگی درونی با خویش بود! این عین وضعیتی است که تمامی اسرایی که در سازمان هستند بآن دست به گریبان هستند. به آنها آموزش داده شده است که بایستی حتی در ذهن و ضمیر خود با خانواده خود بد باشید و بآنها فحش و ناسزا بدهید تا اگر زمانی بانها روبه رو شدید موضعگیری برای شما آسان باشد و درگیر مسائل عاطفی و احساسی نشوید! بیاد دارم در نشستهای انقلاب که رجوی برگزار میکرد میگفت که بایستی لحظه ای ذهنتان را به حال خودش رها نکنید! همواره خود را بلحاظ ذهنی آماده جنگ ایدولوژیک کنید و او دقیقا منظورش همین بحث بود چرا که بارها گفته بود خانواده ها یکی از خطرناکترین دشمنان شما هستند که بایستی تمامی حلقه های وصلتان با آنها را خراب و پاره کنید!
این شیوه تمامی فرقه هاست! شستشوی مغزی نیروها وکادرهایشان برای واکسینه کردنشان در مقابل خطرات احتمالی از دید خودشان!
جا دارد که در همین جا از تمامی مسئولین کمپ لیبرتی و کسانی که مسئولیتی در این رابطه دارند خواهش کنم که به فریاد این افراد که صدایشان به گوش خودشان هم دیگر نمیرسد برسید! این افراد میتوانند در صورت رهایی از آن جهنم ابعاد تازه و البته بسیار عجیبی از معنا و مفهوم فرقه آن هم در زمانه و عصر اطلاعات و آگاهی به همه جهان نشان دهند!!
مراد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا