رجوی ها دشمن شماره یک اسلام و آزادی – قسمت اول

در روز چهارم مرداد مریم قجر در مراسمی در قلعه اور سخنرانی کرد. او در این سخنرانی به تعریف از مسعود رجوی پرداخت و در مورد وی دروغ های شاخداری را بیان کرد که در زیر به برخی از این ادعاها اشاره و آن را با مناسباتی که رجوی ها در فرقه و بخصوص در اشرف حاکم کرده بودند مقایسه می کنیم:
مریم قجر گفت که رجوی « پرچم اسلام دموکراتیک را برافراشت» و « نشان داد که هرچه از جنس استبداد و تحمیل است، با روح قرآن بیگانه است. چرا که اسلام دین آزادی است » و به این ترتیب می خواست بگوید که رجوی معتقد به آزادی و دمکراسی و مخالف استبداد و تحمیل است!!
حال به مناسبات فرقه نظر بیافکنیم و ببینیم آیا ذره ای آزادی در مناسبات فرقه ای در اشرف وجود داشت یا آنکه در آنجا یک مناسبات استبدادی حاکم بود؟
سوالات زیر بخشی از واقعیت را به ما نشان خواهد داد:
– آیا در مناسبات فرقه کاری بود که تحمیلی نباشد و افراد خودشان انتخاب کنند؟ برای نمونه آیا کسی می توانست در اشرف:
– غیر از لباس تعیین شده لباس دیگری بپوشد؟
– در نشست های تفتیش عقاید شرکت نکند؟
– برنامه روزانه اش را خودش تعیین کند، نه برای یک روز، یک ماه یا یکسال بلکه حتی برای نزدیک به سه دهه؟!!
– خارج از ساعت تعیین شده استراحت بکند؟
– در صورت بیماری (تازه اگر از سوی تشکیلات این بیماری پذیرفته می شد) به دکتر متخص مراجعه کند؟
– نسبت به خط و استراتژی فرقه و نکات گفته شده توسط رجوی ها انتقادی داشته باشد؟
– حتی برای یک ساعت در اختیار خودش باشد و فکر بکند؟
– تلویزیون نگاه کند، رادیو گوش بدهد، به اینترنت وصل بشود، روزنامه بخواند و…
– برای اقوام خود نامه بنویسد یا با آنان تماس تلفنی بگیرد؟
– کتاب یا نوشته ای غیر آنچه که تشکیلات مشخص می کرد در اختیارش باشد؟ (بگذریم که اگر هم می بود اصلا وقتی برای انجام مطالعه وجود نداشت)
– سرکوب، زندانی و شکنجه کردن اعضای ناراضی و فرستادن آنها به زندان ابوغریب نشان از عدم وجود ذره ای آزادی در مناسبات فرقه ای اشرف نیست؟
– نشست های دیگ، حوض، بند ف، طعمه، عملیات جاری، غسل و… که در آن اعضا سرکوب و شخصیت شان نابود و تحقیر می شد بر چه اساسی بود؟ آیا نشانه آزادی بود یا روش سرکوب و تفتیش عقاید؟
– چرا رجوی در سال 1373 فرمان «خروج ممنوع» را صادر کرد و بر اساس آن اعضا تا 1380 اجازه نداشتند از فرقه جدا شوند و چنانچه خواهان جدایی می شدند با آنها به شدت برخورد می شد؟
– چه بلایی بر سر اعضای ناراضی می آمد؟
– چرا حتی اعضایی که میگفتند هوادار سازمان هستند اما دیگر نمی خواهند در عراق بمانند یا شرایط عراق را قابل تحمل نمی دیدند ولی هنوز به سازمان اعتقاد داشتند، باز به اجبار در اشرف مجبور به ماندن می شدند؟
– چند عضو سازمان بر اثر ظلم و ستمِ رجوی ها در این سال ها خودکشی کردند؟ آیا اگر رجوی ذره‌ای به آزادی اعتقاد داشت آنها هنوز زنده نبودند؟

* مریم قجر در بخش دیگری از سخنان خود مدعی شد که دنبال آزادی زنان است و گفت «اسلام کجا و سرکوب زنان و تحمیل پوشش اجباری به آنها کجا؟ منظورش این بود که آنها مخالف سرکوب زنان و حامی آزادی زنان هستند!!
باز برای روشن شدن واقعیت، با کمک چند سوال نگاهی می کنیم به مناسبات فرقه ای حاکم بر اشرف و آنرا با ادعای رجوی ها مقایسه می کنیم تا مشخص شود که اتفاقا در اشرف بدترین فشارها بر زنان وارد می شد حتی بیشتر از مردان
– مگر رجوی زنان را نسبت به شوهران شرعی خود حرام اعلام نکرد و بعد آنها را بصورت جمعی به عقد خویش در نیاورد؟
– مگر رجوی ها مانع دیدار مادرانی که با تحمل سختی های فراوان برای دیدار با فرزندان خود به درب اشرف می آمدند نشدند و مگر دستور سنگ پرانی علیه آنان را ندادند و شعار «ننگ ما ننگ ما فامیل الدنگ ما» را نساختند؟
– مگر رجوی ها بچه های کوچک را به بهانه جنگ از مادران شان جدا نکردند و دیگر آنها را نزد مادران شان برنگرداندند تا بنیاد خانواده را از بین ببرید؟
– مگر اسلام بر ازدواج تاکید ندارد؟ آیا در تشکیلات فرقه حق زندگی و حق مادر شدن از زنان گرفته نشده است؟
– در کجای اسلام گفته شده که بخاطر منافع فرقه ای، رحم زنان را از بدن آنان خارج کنید تا امید به زندگی در آنان کشته شود؟
– در کجای اسلام گفته شده که زنان و دختران را باید مجبور کرد تا هر روز در نشست های موسوم به غسل از مسائل جنسی خود در جمع زنان دیگر سخن بگویند؟
– مگر رجوی با وقاحت تمام نمی گفت تمام زنان عالم در حریم او قرار دارند؟ آیا این نشانه احترام به آزادی است یا سخن یک فرد دارای افکار مالیخولیای است؟
– آیا زنان در فرقه آزاد بودند که غیر از لباس و روسری مشخص شده از سوی تشکیلات لباس دیگری بپوشند؟
– آیا این نشانه آزادی زنان بود که حق نداشتند وارد پمپ بنزینی بشوند که مردان در آن بودند؟
– آیا این ظلم به زنان نبود که در غذای آنان در اشرف کافور می ریختند تا صورت شان مو در آورده و استفاده از امکانات آرایشی را هم برای آنان ممنوع کرده بودند تا به این ترتیب احساس زنانه را در وجود آنها از بین ببرند؟
– نسبت زنانی که در اشرف خودکشی کرده اند به تعداد کل زنانی که در آنجا بوده اند، نشان دهنده
این نیست که در آنجا به زنان ظلم مضاعف می شده است؟

به رجوی ها باید گفت تا زمانی که شاهدان عینی شکنجه گاه اشرف حی و زنده هستند بهتر است دیگر دم از آزادی و اسلام نزنید! شما دشمن دین و دشمن آزادی و انسانیت هستید و لاغیر
ادامه دارد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا