سئوالات ایرج مصداقی از مسعود رجوی

آقای ایرج مصداقی، یکی از عناصر سابق تشکیلات اروپایی سازمان مجاهدین خلق بود. که در روزگاری نه چندان دور گفتگو و مصاحبه های  متعددی را با تلویزیون های  فارسی زبان و اروپایی داشته اند و تمام قد مدافع تشکیلات فرقه ای رجوی بوده اند. سال 92 به ناگاه چرخشی 180 درجه ای  را از ایشان شاهد بودیم. مواضعی شدید و محکوم گرایانه علیه شخص مسعود رجوی و… که آن را درقالب گزارشی به اسم ” گزارش 92 ” و بیش از 100 صفحه منتشر نمودند.
درابتدا موضوع پرادوکسی بیش به نظر نمی رسید ولی محتوای مطالب آقای مصداقی گویای این واقعیت بود که نگاه مغرضانه به جداشده های مجاهدین را کنار گذاشته و صحبت ها و درد ودلهای جدا شده های در دسترس را به خوبی شنیده اند و واقعیت ها چنان بر دل وضمیر ایشان تاثیر گذاشته است که رویه گذشته خویش را با نگاهی اجمالی به نقد کشیده وغبار تاثیرات فرقه گرایانه رجوی را از قلب و روح خود زدوده اند.
سازمان مجاهدین که واقعیتی جز فرافکنی و گرد و خاک در قبال به حق ترین سوالات نداشته و ندارد، چنان عرصه را بر خود تنگ دید که نفهمید،  نباید و نمی تواند زاندانی و هوادار و کادر سابق  خود را به وزارت اطلاعات نسبت دهد، مجددا خبط کرد و به روال همیشه  او را شارژ شده از طرف نظام ایران خطاب کرد.
آقای ایرج مصداقی  سال 93 نیز گزارش به اسم ” گزارش 93 ” تنظیم و منتشر نمودند که در ابتدای آن، شخص مسعود رجوی را با بیش از 250 سئوال خطاب قرار داده اند، و به نوعی  ادعاها، وعده و وعیدهای رجوی را که در این سالیان اعضای خود را با آنها سرگرم کرده و از آنها به بدترین شکل سوءاستفاده کرده است، را به  رخ او می کشد.
آقای ایرج مصداقی، که از زبان جداشده های مجاهدین نوشته است، مسعود رجوی را به جواب همه ادعای موهوم خود دعوت نموده است .
ذیلا، سعی می کنیم قسمتهایی از این سئوالات را جهت اطلاع عموم درج نماییم. سئوالات روزانه اضافه میشود.

1- آیا مسعود رجوی وعده ی سرنگونی 6 ماهه درسال 60 داده بود؟ آیا وی درسه دهه ی گذشته در مقاطع دیگر وعده ی سرنگونی داده است؟ مجاهدین در دو دهه ی گذشته چند بار ” فاز ”  و ” مرحله ” و ” دوران ” و ” فصل ” سرنگونی و ” ساعت سین ” و ” تعیین تکلیف نهایی ” و… اعلام کرده اند؟ فرماندهان ارتش آزادیبخش چند بار آمادگی خود را  برای حمله نهایی و سرنگونی رژیم اعلام کرده اند؟ در حال حاضر مجاهدین مدعی ” مرحله پایانی رژیم ” هستند، این مرحله چقدر طول می کشد؟ ایا زمان بندی برای آن قائل شده اند؟

2- آیا مسعود رجوی در” جمع بندی یکساله مقاومت” درسال 61، سرنگونی کوتاه مدت رژیم را یک تا سه ساله، میان مدت را سه تا پنج ساله و طولانی مدت را بیش از 5 سال تحلیل نکرد؟! بالاخره چی…؟!

3- آیا مریم رجوی وعده نداد که سال 2000 آغاز دموکراسی در ایران خواهد بود؟ آیا مسعود رجوی وعده نداده بود که خاتمی به دور دوم نمی رسد؟ آیا مسعود رجوی از دهه 60 تا کنون بارها شرایط را با دوران صدارت چند هفته ای بختیار مقایسه نکرده است؟ آیا مسعود و مریم رجوی سال 1392 را سال سرنگونی اعلام نکرده بود؟

4- اگر این وعده ها محقق نشده، آیا هیچگاه دلایل آن توضیح داده شد؟ کی و کجا؟ آیا در جوامع مترقی و پیشرفته وقتی وعده های رهبران سیاسی تحقق پیدا نمی کند آن ها مجبور به استعفا و کناره گیری نمی شوند؟

5- حالا که مجاهدین از لیست تروریستی بیرون آمده اند و رژیم علاوه بر تحریم های « تسلیحاتی – نفتی » که مجاهدین خواستار آن بودند، تحت شدیدترین تحریم های بانکی – بیمه ای و کشتیرانی و حمل و نقل و… نیز قرار گرفته، « راه بند » سرنگونی چیست؟بیرون آمدن مجاهدین از لیست تروریستی چه گشایشی در امر مبارزه ایجاد کرد؟ آیا مشکل اصلی در جلب حمایت مردم ایران نیست؟

6- در شرایط کنونی که نام بسیاری از کاگزاران و مسئولان نظامی، سیاسی و قضایی رژیم به خاطر درگیری در پروژه های اتمی و تسلیحاتی و نقض حقوق بشر در لیست تحریم های سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا قرار گرفته چه چیز « راه بند » سرنگونی است؟ آیا غرب بایستی وظیفه ی سرنگونی رژیم ر نیز بر عهده بگیرد؟ آیا خواهان حمله نظامی غرب برای سرنگونی رژیم هستید؟ مجاهدین از چه طریق و با چه استراتژی می خواهند رژیم را سرنگونی کنند؟

7- مسعود رجوی در مرداد 1360 به خبرنگار لوموند گفت: « من نیامدم در فرانسه بمانم و می خواهم هر چه زودتر به کشور بازگردم البته بعد تحقق بخشیدن به اهدافی که از این مسافرت داشته ام » این « مسافرت »کی به پایان می رسد؟ چرا مسعود رجوی به جای بازگشت به ایران، به عراق « مسافرت » کرد و سپس دوران « غیبت » را شروع کرد؟

8- آیا رفتن مجاهدین به عراق در دوران جنگ با توجه به روحیات مردم ایران از نظر شما سیاست درستی بود؟

9- آیا مجاهدین که گفته بودند حضور بیش از 3 سال در عراق به ضرر این سازمان تمام می شود حضور 30 ساله در عراق به نفع این سازمان و اعتبار آن تمام شده است؟ مسئولان مجاهدین می گفتند پس از سقوط صدام حسین همه آنها نظرشان در خروج از عراق بود تنها مسعود رجوی با « درایت » و « تیزبینی » که دارد روی ماندن پافشاری کرد و آنها را به اشتباهشان واقف کرد. آیا شما با پافشاری مسعود رجوی بر ماندگاری مجاهدین در عراق موافق اید؟

10- چرا مسعود رجوی که با وجود خطرات موجود بر ماندگاری در عراق پافشاری می کند بر روی ماندگاری در ایران پافشاری نکرد؟چرا مسعود رجوی که حضور مجاهدین در عراق را سدی در مقابل بنیادگرایی می خواند خود و نیروهایش در ایران نماندند که سدی در مقابل بنیادگرایی در « ام القرا » ی ارتجاع باشند؟

11- آیا شرایط بسته ی عراق و انزوای بین المللی این کشور از یک طرف و عدم تحقق وعده و وعیدهای مسعود رجوی و قاد نبودن وی به پاسخگویی باعث ایجاد زمینه برای تشدید روند اختناق در مجاهدین و سرکوب شدید نیروها نشد؟

12- آیا پروژه ای به « رفع ابهام » در سال 1373 زیر نظر و با هدایت مستقیم مسعود رجوی در عراق اجرا شده است؟

13- آیا در پروژه « رفع ابهام » زندانیان سیاسی سابق مقاوم فرماندهان عملیاتهای مجاهدین در داخل کشور، مجاهدین قدیم و با سابقه، کسانی که در عملیاتهای مجاهدین بارها زخمی شدند اعضای خانوادههای شهدای مجاهدین به شکل غیر مترقبه بازداشت و به زندانهای مخفی « اشرف » افتادند؟

14-  آیا واقعیت دارد که مجید معینی که در مجاهدین « آقا » خوانده می شود و در تبلیغات مجاهدین از وی به عنوان « قهرمان شکنجه » در زندانهای شاه یاد می شد در پروژه « رفع ابهام » به بند و زندان کشیده شد؟ آیا ضرب و شتم او حقیقت دارد؟ آیا پرت کردن او با چهره خونین به سلول حقیقت دارد؟ آیا « انقلاب کردن » او در این پروژه و توسط « معجزه مریم » واقعیت دارد؟

15- آیا مجاهدین حاضرند شفاف سازی کرده، تعداد و اسامی کسانی را که در پروژه « رفع ابهام » پایشان به زندانهای اشرف افتاد اعلام کنند؟

16- آیا حقیقت دارد که افراد را تحت شکنجه، آزار و اذیت و یا با فریب و نیرنگ مجبور می کردند اعتراف کنند که « نفوذی » رژیم بوده و به مناسبات برگردند؟ آیا برای اعتراف به « نفوذی بودن » هر کس نبایستی از تخیل خودش استفاده می کرد؟ آیا اعتراف به « نفوذی بودند » کلید نجات محسوب نمی شد؟

17- آیا شهادت قربانیان زندان های مجاهدین و شیوه های بازجویی از آنها در دوره های مختلف را خوانده اید؟

18- آیا مجاهدین حاضرند نام کلیه کسانی را که به عنوان « نفوذی » رژیم در پروژه « رفع ابهام » کشف شدند اعلام کرده و در مورد سرنوشت این افراد اطلاع رسانی کنند؟ آیا مجاهدین حاضرند اسامی آنهایی را که به خاطر برخوردهای انسانی و دیدن روابط پاک و انقلابی حاکم بر این سازمان دچار تحول درونی شده و به جای خدمت به رژیم با تکیه بر « انقلاب مریم » به صفوف مجاهدین پیوسته اند اعلام کنند؟

19- آیا مجاهدین حاضرند با قربانیان این پروژه که تعدادی شان در اروپا بسر می برند در یک بحث رو در رو شرکت کنند و مستنداتشان را دراختیار مردم قرار دهند؟

20- چرا مسعود رجوی پس از آزادی افراد از زندان، شخصا با آنها دیدار و برایشان سخنرانی می کرد؟ آیا این پروژه با هدایت شخص وی و به بهانه توطئه رژیم برای ترور وی اجرا نشد؟ آیا نام این پروژه خود گویای ماهیت ضد حقوق بشری آن نیست؟ آیا رهبری مجاهدین حاضر است با پذیرش مسئولیت این پروژه ضد انسانی از قربانیان آن پوزش خواهی کند؟

21- آیا پروژه ی ” رفع ابهام” دیگری در” پایگاه منصوری  ” واقع  در منطقه ی کردستان عراق درسالهای 1363-1362  توسط  مجاهدین اجرا شد؟

22- آیا صحت دارد مسعود رجوی پس از رسیدن خاتمی به دور دوم ریاست جمهوری، خطاب به مجاهدین در نشست عمومی گفته است هر کس که خواهان جدایی از مناسبات و خروج از ارتش آزادیبخش باشد با ” مشت آهنین ” روبروست؟

23- افراد چرا می کوشیدند از ” اشرف ” فرار کنند؟ آیا کسی از ” بهشت ” فرار می کند؟ کدام پادگان نظامی در دنیا هست که سر سیم خاردارهای آن رو به داخل باشد؟

24- آیا افرادی که خواهان ترک مناسبات مجاهدین بودند پس از تحمل زنداندر مجاهدین به مقامات عراقی و زندان ابو غریب تحویل داده شده اند؟ آیا درمورد وضعیت این دسته از زندانیان که به ” امانتی ” مجاهدین معروف بودند از دولت عراق پیگیری می کردند؟ آیا مجاهدین می دانستند این عده در زندان های عراق باشکنجه تهدید، تجاوز، تحقیر، آزار و اذیت و… روبرو بودند؟ آیا افراد ناراضی در مناسبات مجاهدین تهدید به زندانی شد در” اشرف ” و سپس زندان ابوغریب می شدند؟

25- آیا ادعای افراد مبتنی بر این که افراد ناراضی تحت عنوان ” نفوذی” و عامل وزارت اطلاعات و…  به زندان های اشرف منتقل شده اند درست است؟ آیا شهادت متعدد مبنی بر شکنجه و تهدید وتجاوز و.. ودقعیت دارند؟ آیا هیئتی در این رابطه تحقیق کرده است؟

26- آیا افرادی که خواهان ترک مناسبات مجاهدین بودند به ایران بازپس فرستاده شده اند؟ آیا آماری از آن ها در دست هست؟ آیا افرادی هستند که از آمریکا و اروپا توسط مجاهدین به عراق برده شده باشند و سپس به ایران بازپس فرستاده شده باشند؟ آیا مجاهدین اعتراضی نسبت به سیاست دولت صدام حسین مبنی بر معاوضه ناراضیان مجاهد باسربازان عراقی اسیر درایران کرده اند؟ کی و کجا؟ آیا شما فیلمی را که درآن مسعود رجوی از رئیس امنیتی عراق ” استخبارات ” می خواهد اعضای جدا شده مجاهدین را در دسته های کوچکتر با سربازان عراقی اسیر درایران معاوضه کنند تا دست رژیم برای مانور و تبلیغات روی آن بسته شود، دیده اید؟ نظرتان راجع به آن چیست؟

27- آیا از مجاهدین پرسیده اند چرا از ” حق پناهندگی ” مجاهدین در عراق دردوران صدام حسین حمایت نمی کردند و امروز خواهان به رسمیت شناحته شدن آن توسط دولت توری المالکی هستند؟ آیا از مجاهدین پرسیده اند چرا درد دوران صدام حسین کسانی را که خواهان جدایی از مجاهدین بودند به کمیساریای عالی پناهندگان در عراق معرفی نمی کردند؟این افراد به خاطر اعتما د به مجاهدین به عراق رفته بودند چرا آنها را به مقامات بین المللی تحویل نمی دادند؟

28- آیا توضیحی برای سیاست دوگانه مجاهدین مبنی بر محکومیت اخراج پناهندگان از اروپا و آمریکا و استرالیا و کانادا به ایران و دفاع از سیاست معاوضه ی مجاهدین ناراضی با اسرای عراقی درایران دارید؟

29- آیا در زندان های اشرف، بازداشت شدگان تحت بازجویی، شکنجه جسمی وروحی، بدرفتاری و آزار و اذیت قرار می گرفتند؟

30- چرا بازداشت افراد به اطلاع عموم نمی رسید؟ چرا افراد درون تشکیلاتاز وجود زندان و یا زندانی با خبر نبودند؟ پنهان کاری به چه منظور صورت می گرفت؟ چرا به افرادی که از بازداشت خارج شده و به یکان ها اعزام می شدند دستور داده می شد که راجع به جایی که بوده اند حق صحبت ندارند؟ چرا با آنها دستور داده می شد بگویند به ماموریت رفته بودند؟ به چه منظور مجاهدین دارای زندان مخفی بودند؟ آیا مجاهدین خود به زشتی کارشان واقف نبودند؟ کدام نظام ها دارای زندان مخفی هستند؟

31- آیا محمدسادات دربندی، حسن عزتی، مجید عالمیان، بهرام جنت صادقی، فریدون سلیمی، حسن حسن زاده محصل، محمد باقرشعبانی، حمید یوسفی، حسن نظام الملکی، بهمن نیرومند، اسدالله مثنی، پرویز موسوی سیگارودی و… چنانچه در گزارش های متعدد آمده، در زمره بازجویان شکنجه گران و زندانبانان مجاهدین بوده اند؟

32- آیا تا کنون هیچ یک از بازجویان، شکنجه گران و زندانبانان اشرف مورد بازخواست و تنبیه قرار گرفته اند؟

33- چه برسر ساختمان زندان های مجاهدین پس از فروپاشی دولت عراق و استقرار نیروهای آمریکایی آمد؟

34- آیا افرادی همچون نادر رفیعی نژاد، احمد حنیف نژاد، اسدالله مثنی و اعضای شورای رهبری مجاهدین چنانچه در گزارش های انتشار یافته آمده، در دادگاه های مجاهدین، تحت عنوان قاضی و دادستان و هیئت ژوری و…شرکت داشتید؟

35- آیا مسئولان اول مجاهدین از جمله مهوش سپهری و مژگان پارسایی روسای  کمیسیون صلح، کمیسیون خارجه، کمیسیون کار و کمیسیون مطالعات سیاسی شورای ملی مقاومت درزمره ی افرادی بوده اند که  در دادگاه های یاد شده شرکت داشته اند؟ آیا گزارشات مربوط به شکنجه و تهدید به قتل توسط رئیس کمیسیون صلح شورای ملی مقاومت صحت دارد؟

36- آیا افرادی که در قرارگاه اشرف به هر عنوان محاکمه می شدند از حق داشتن وکیل، حق دفاع، حق استیناف و استانداردهای  بین المللی مربوط به آیین دادرسی برخوردار بودند؟ اگرنه چرا؟ آیا کسانی که در ” اشرف ” به تحمل زندان محکوم میشدند از حق ملاقات با اعضای خانواده، هواخوری، دریافت روزنامه، دسترسی به اخبار و و دیگر حقوق شناخته شده ی زندانیان برخوردار بودند؟ اگر نه چرا؟ چه تضمینی هست که این دادگاه ها و زندان ها الگوی سیستم قضایی آینده ایرانی که شما معرفی می کنید، نباشد؟

37- آیا افرادی هستند که تحت بازداشت مجاهدین به هردلیل جان سپرده باشند؟ چگونه می توان به آمارها آن ها دست یافت؟ جنازه های قربانیان در کجا دفن شده اند؟

38- آیا تا کنون خود کشی در مناسبات مجاهدین اتفاق افتاده است؟ آیا آماری در این زمینه موجود هست؟جنازه های قربانیان در کجا دفن شده است؟ آیا صحت دارد به کسانی که خودکشی می کردند ” لاشه متعفن ” می گفتند؟ چرا بعضی جنازه ها دربیرون از قرارگاه اشرف دفن میشدند؟ این جنازهها به چه کسانی تعلق داشت؟

39- آیا بودند کسانی که در اشرف به بیماری مزمن روحی وروانی مبتلا شوند؟ آماری از این افراد در دست است؟ سرنوشت آن ها چه بوده است؟

40- آیا کسانی هستند که ناراضی بوده و در عملیاتهای داخله کشته شده باشند؟ مجاهدین چرا افراد ناراضی و یا تازه پیوسته و بی تجربه را به عملیات های داخله می فرستادند؟

41- آیا لیستی از کسانی که روزگاری در « اشرف » بوده و یا ناپدید شده اند در دسترس هست؟

42- آیا افرادی بودند که به دلایل دیگری در عراق کشته شده و مجاهدین نام آنها را به عنوان قربانیان بمباران آمریکایی ها و یا عملیات داخل کشور اعلام کرده باشد؟ نام مهری موسوی و مینو فتحعلی جزو کشته شدگان بمبارانهای آمریکایی ها آمده است؟ آیا گزارش های انتشار یافته مبنی بر این که مهری موسوی پیش تر توسط مسعود رجوی مورد ضرب و شتم قرا گرفته بود و پس از سقوط دولت صدام حسین هنوز زنده بود و مینو فتحعلی پس از فرار از مناسبات به همراه فرد دیگری در بغداد دستگیر شده و زیر فشار رفته بود غیر واقعی است؟

43- آیا لیستی از کسانی که در عملیات داخله دستگیر و یا خود را معرفی کرده و به رژیم خدمت می کنند موجود هست؟ چرا مجاهدین در مورد کسانی که در دستگیری و کشتار مجاهدین با دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم همکاری می کنند اطلاع رسانی نمی کنند؟ دلیل پیوستن این افراد به دستگاه اطلاعاتی رژیم چه بوده است؟

44-  آیا مراسمی تحت عنوان « رقص رهایی » صرف نظر از کیفیت آن با حضور مسعود و مریم رجوی و بخشی از زنان عضو شورای رهبری مجاهدین برگزار شده است؟ آیا به طور واقعی یا سمبلیک بخشی از زنان عضو رهبری مجاهدین به عقد مسعود رجوی درآمده اند یا خیر؟ تعداد این افراد چند نفر بوده و چه لایه ای از شورای رهبری را تشکیل می دادند؟« بند پیوند با رهبری » چیست؟ زنان عضو شورای رهبری مجاهدین چگونه به رهبری « پیوند » پیدا می کردند؟ چرا مجاهدین کشفیات خود در مورد « انقلاب ایدئولوژیک » و بندهای آن را به صورت عمومی انتشار نمی دهند و باورهای خود را مخفی نگاه می دارند؟

45- آیا از مجاهدین خواسته اید که بحث « رقص رهایی » را توضیح دهند؟ آیا تاکنون چیزی در مورد « عضو شورای رهبری » و « معراج جمعی » شنیده اید؟ آیا چنین عناوینی در میان لایه ای از شورای رهبری مجاهدین صرف نظر از کیفیت اجرای آن مطرح بوده؟ آیا مجاهدین حاضرند چنانچه این عناوین صحت داشته باشد راجع به مفهوم آنها توضیح دهند؟ چنانچه این اخبار صحت داشته باشند واکنش شما چه خواهد بود؟

46- آیا زنان عضو شورای رهبری مجاهدین محرم و ناموس مسعود رجوی به حساب می آمده اند یا خیر؟ زنان چه نیازی دارند که ناموس کسی محسوب شوند؟ آیا آنها « ضعیفه » هستند؟ آیا این تحقیر زنان نیست؟ آیا یک سازمان مدرن زنان را اینگونه می نامد؟ آیا شما با این نوع ادبیات موافقید؟

47-  آیا در نشستهای مسئولان مجاهدین بالاترین مسئولان این سازمان به صراحت گفته اند که چناچه آنان زنانشان را در حال هم آغوشی با مسعود رجوی ببینند بایستی لذت ببرند؟ (به عنوان نشان دادن حل شدگی) آیا مجاهدین حاضرند بر زبان راندن چنین سخنی را رسماً شنیع و غیر اخلاقی بخوانند و محکوم کنند؟

48-  آیا مسعود رجوی نشست های جداگانه برای مردها و زنان مجاهد داشته است؟ آیا در سازمانهای مترقی و پیشرو چنین جداسازی جنسیتی وجود دارد؟ چه مواردی در نشست برای زنان مطرح می شد که امکان طرح آن در نشست هایی که مردان نیز حضور داشتند نبود؟

49- آیا سابقه داشته فرد یا افرادی به ویژه در میان اعضای دفتر سیاسی مجاهدین دست و یا پای مسعود رجوی را بوسیده باشند؟ آیا سابقه داشته فرد یا افرادی در میان مسئولان مجاهدین دست و یا پای اعضای سابق دفتر سیاسی مجاهدین را بوسیده باشند؟

50-  آیا شما پدیده دست بوسی و پا بوسی را پدیده ترقی خواهانه و انقلابی می شناسید؟ چه کسی چنین اعمالی را در مجاهدین باب کرده است؟ آیا این اعمال در زمره اهداف بنیانگذاران مجاهدین بود؟

51- چرا اعترافات اعضای دفتر سیاسی و مرکزیت مجاهدین به دستور مسعود رجوی روی نوار ویدئویی ضبط می شد؟ او از این کار چه هدفی را دنبال می کرد؟ آیا رجوی به دنبال باج خواهی های بعدی نبود؟ در کدام دسته احزاب و سازمانهای دنیا از جلسات « انتقاد و انتقاد از خود » افراد فیلم تهیه می کنند؟

52-  آیا محاکمه علی زرکش و صدور حکم اعدام وی پس از انقلاب ایدئولوژیک صحت دارد؟ آیا او به عنوان دشمن شماره 1 انقلاب ایدئولوژیک و مریم رجوی و مسئول شکست استراتژیک مجاهدین معرفی نشد؟

53- اگر بپذیریم علی زرکش باعث شکست استراتژیک مجاهدین تا سال 64 بود در سه دهه گذشته و در دوران حاکمیت مطلق مسعود رجوی چه کسی مسئول شکست های استراتژیک مجاهدین بوده است؟

54- آیا در همان « دادگاه » گفته نشد « این پدر سوخته بریده را بدهید دست من تا ببرم ترتیبش را بدهم »؟ آیا فیلمی از این محاکمه و « دادگاه » عادلانه و مستقل که مجاهدین نویدش را می دهند هست؟ آیا زرکش تا آخرین روزهای عمرش از سوی مسعود رجوی مورد تحقیر قرار نگرفت؟ آیا این نوعی اعدام روحی و روانی او نبود؟ آیا بزرگداشت او پس از مرگش از سوی مسعود رجوی را صادقانه می دانید؟

55-  آیا به صداقت و توانمندی و هوشیاری رهبری که چهار ماه قبل زرکش را کوه مرد و شیر آهن کوه مرد خوانده و در مراسم ازدواج با مریم عضدانلو به صراحت گفته پیشنهاد ازدواج با مریم از زرکش بود و عقل خودش به آن نرسیده بود و پس از جلوس بر جایگاه رهبری عقیدتی او را « خائن » و « بزدل » و « ترسو » و « دشمن انقلاب ایدئولوژیک » و « مریم » خواند باور دارید؟ آیا محاکمه علی زرکش نشان دهنده بی محتوا بودن انقلاب ایدئولوژیک نبود؟ چگونه به ارگانهای رهبری که بر چنین روندی صحه می گذارند و حکم اعدام رفیق روزهای سخت شان را صادر می کنند اعتماد می کنید؟ آیا این قبل از هر چیر سقوط اخلاقی و وجدانی نیست؟

56- آیا شهادت افراد مبنی بر اینکه در جمع های بزرگ آنها را زیر ضرب و مشت و لگد می گرفتند دروغ می دانید؟ آیا سرازیر کردن آب دهان به سر و روی کسانی که « گوهران بی بدیل » خوانده می شدند در نشست های مجاهدین را تبلیغات رژیم می دانید و عاری از حقیقت؟

57- آیا به کار بردن زشت ترین الفاظ چه از سوی زنان مجاهد و چه مردان مجاهد نسبت به یکدیگر در نشست های درونی مجاهدین را بهتان می دانید؟

58- آیا بایکوت، آزار و اذیت، اقدامات ایضایی، تعقیب و مراقبت آشکار ناراضیان یا حبس آنها در اتاق هایشان در مناسبات اشرف را دروغ می دانید؟ آیا انتقال مخفیانه افراد به سلول انفرادی، بازجوئی در شب، بی خوابی دادن، ضرب و شتم و تلاش برای اعتراف گرفتن و… را ساخته و پرداخته وزارت اطلاعات می دانید؟پنهان کاری در این زمینه به چه منظور صورت می گرفت؟

59- آیا دروغ است که کادرهای بالای مجاهدین به گونه ای در سرکوب اعتراضات و معترضین و همچنین بازجوئی و شکنجه و آزار و اذیت… دست داشته اند؟

60- آیا این همه شاهد و روایت هایی یکسان از شکنجه، بازجوئی، تحقیق، ضرب و شتم، آزار و اذیت و… را وزرات اطلاعات ساماندهی کرده است؟ آیا نام بردن از افرادی خاص به عناوین شکنجه گر، بازجو و زندانبان از سوی شاهدان متفاوت در کشورعهای اروپایی سناریوی وزارت اطلاعات است؟

61- آیا یک رژیم در حال سقوط بنا بر ادعای مجاهدین می تواند چنین توانمندی داشته باشد؟

62- آیا نشست هایی تحت عنوان ” حوض “، ” عملیات جاری “، ” غسل هفتگی “، ” طعمه ” و… در مناسبات مجاهدین برگزار شده است؟ آیا نشستی تحت عنوان ” اقرار معاصی” با حضور اعضای دفتر سیاسی مجاهدین با کیفیتی که در خاطرات انتشار یافته آمده، صحت دارد؟

63- آیا واقعیت ندارد که در نشست ” طعمه ” که توسط مسعود رجوی هدایت می شد، مهدی افتخاری (فرمانده فتح الله)، کسی که فرماندهی عملیات خروج مسعود رجوی از کشور را به عهده داشت به ” خیانت ” و ” بریدگی” و.. متهم شد و تحت شدیدترین برخوردها قرار گرفت؟ آیا در همان نشست افراد آمادگی شان را برای اعدام وی اعلام نکردند؟ آیا از این که پس از مرگ توسط رجوی لقب ” مجاهد صدیق ” گرفت به خود نمی لرزید؟ آیا نشست ” طعمه ” مربوط به هادی (هوشنگ) روشن روان یکی از اعضای سابق دفتر سیاسی مجاهدین و مسئولان بخش اطلاعات (اخباری) مجاهدین واقعیت دارد؟ آیا دیگر اعضای سابق مجاهدین تحت برخورد و تحقیر و… قرار نگرفتند؟

64- مسعود رجوی وعده داده است که چنین نشست هایی را در فردای ایران در میادین بزرگ اجرا می کنند چرا فیلم نشست ” طعمه” مهدی افتخاری را برای هواداران مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت پخش نمی کنند که بدانند چه چیز انتظار آن ها را می کشد؟

65- آیا مواردی بوده که مسعود رجوی در نشست هایی مجاهدین مقاوم ترین زندانیان سیاسی را متهم به زدن تیر خلاص کرده است و از آنها خواسته اتهامات فوق را تایید کنند؟ آیا از نظر مسعود رجوی کلیه زندانیان سیاسی زنده مانده چه در ارتش آزادیبخش باشند و چه در داخل ایران و خارج از کشور، ” بریده ”  ” تواب ” و” نادم ” معرفی نمی شوند؟ آیا زندانیان سیاسی سابق در اشرف و دیگر قرارگاه های مجاهدین مجبور نبودند درگزارش های خود به مسئولان مجاهدین روی” خیانت “، ” بریدگی ” و ” ضعف های ” خود درزندان تاکید کنند؟

66- آیا مجاهدین کسانی را که از این سازمان جدا شده و همچنان به همکاری با آن ها حتی به صورت تمام وقت ادامه می دهند به لحاظ ایدلوئوژیک “خائن “و”بریده “می دانند؟

67- آیا رزمندگان ارتش آزادیبخش ملزم بودند که به صورت کتبی و شفاهی اعتراف کنند نفر “یونسی “وزیر اطلاعات دولت خاتمی بودند؟ چرا بایستی چنین کاری را صورت می دادند؟ این کارچه کمکی به سرنگونی رژیم می کند؟ آیا گزارش مربوط به این نشستی که مهدی ابریشم چی در آن خود را نفوذی وزارت اطلاعات معرفی کرده دروغ و ساخته و پرداخته عوامل رژیم است؟

68- آیا مجاهدین در قرارگاه اشرف و دیگرقرارگاه های مجاهدین در عراق اجازه تردد آزاد داشتند؟

69- آیا مجاهدین در قرارگاه اشرف و دیگرقرارگاه های مجاهدین اجازه دور هم نشستن، درد و دل، صحبت درمورد خانواده و علائق عاطفی و مسائل خصوصی و بحث وگفتگو پیرامون مسائل مختلف را داشتند؟ آیا به داشتن چنین روابطی “محفل یا شعبه سپاه پاسداران “گفته نمی شد؟

70- آیا افراد اجازه ی مکاتبه ی عادی و مرتب و تماس تلفنی آزاد با افراد خانواده ی خود در اروپا، آمریکا و ایران را داشتند؟

71- آیا محروم کردن مادران و پدران و فرزندان از شنیدن صدای عزیزانشان شکنجه روحی آنان نیست؟

72- آیا اعضای یک خانواده در اشرف و دیگر قرارگاه های مجاهدین بصورت نوبه ای می توانستند یکدیگر را ملاقات کنند؟ آیا خانواده ی کسانی که در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاه های مجاهدین بودند در دوران صدام حسین می توانستند از اروپا و امریکا به دیدار اقوامشان به عراق بروند؟

73- آیا افراد در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاه های مجاهدین، از امکاناتی مانند رادیو، دسترسی آزاد به تلویزیون، کانال های ماهواره ای، تلویزیون عراق، اینترنت، تلفن دستی و… برخوردار بودند؟ آیا امکاناتی راکه افراد دربند “250 اوین” از آن برخوردار بودند دیده اید؟ آیا می دانید پس از حمله ی نیروهای رژیم به بند “250 ” یکی از زندانیان همان بند با “بی بی سی ” تماس مستقیم گرفت؟

74- آیا کتاب و نشریات گروه های سیاسی و همچنین روزنامه های محلی در اختیار افراد قرار می گرفت؟

75- آیا مطالعه ی کتاب از هرنوع با قرآن و نهج البلاغه در مناسبات مجاهدین آزاد بود؟{سوالات بالا مربوط به دهه 70 به بعد است }

76- آیا عدم حضور زنان بی حجاب در سیمای آزادی تلویزیون مجاهدین، و حذف سانسور صحنه های معاشقه و روبوسی…در فیلم ها، عدم نمایش مسابقات ورزشی زنان و…گویای تلویزیون مطلوب مجاهدین در فردای سقوط رژیم نیست؟

77- آیا در قرارگاه اشرف زنان اجازه داشتند در نمایشنامه و یا تئاتر و میان پرده بازی کنند؟ چرا هیچ زنی تاکنون در نمایشنامه های “پیک شادی “که از سیمای آزادی پخش می شود، شرکت نداشته است؟چرا نقش های زنان در نمایشنامه ها را نیز مردان مجاهد اجرا می کنند؟ آیا زنان در روابط مجاهدین اجازه رقص دارند؟ اگر نه چرا؟ آیا مردها اجازه حضور در مسابقات ورزشی زنان در قرارگاه اشرف را داشتند؟ آیا در “اشرف “مردان و زنان در کنارهم ورزش و نرمش می کردند؟

78- آیا چنانچه گفته می شود تحت عنوان این که “خواب شما هم متعلق به رهبری است ” افراد ملزم به تشریح خواب و پنهان ترین زوایای ذهنی خود در حضور جمع بوده اند؟ آیا افراد ملزم به تشریح گناهان و یا حتی افکار جنسی خود تحت عنوان “لحظه جیم”بوده اند؟ آیا در نشست های درونی مجاهدین، مواردی بوده که مسئولان بالای این سازمان تحت فشار اعتراف کرده باشند درکودکی مورد تجاوزقرارگرفته اند؟ آیا زیر نظر گرفتن و کنترل نه تنها رفتارهای جنسی بلکه افکار جنسی افراد، دخالت در خصوصی ترین زوایای زندگی یک فرد نیست؟ آیا به سلامت روحی و روانی و وجدانی مبتکر این روند باوردارید؟

79- اخبار مربوط به کشتار سگ ها و دیگر حیوانات در اشرف،که در انظار عمومی جفت گیری می کردند، برای جلوگیری از عدم تحریک خواهران و برادران ” انقلاب کرده “واقعیت دارد؟

80- آیا در مناسبات مجاهدین، اعضای مسیحی، سنی، اهل حق… اجازه تبلیغ عقاید مذهبی خود را دارند؟آیا آن ها تحت فشار قرار نمی گرفتند که شیعه شوند؟

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا