پولتان را به این پیر وپاتال ها ندهید، دست تان انداخته اند!

وبسایت های رسمی و غیر رسمی فرقه ی رجوی، 6 صفحه لاطائلاتی را که پیر و پاتال های بازنشسته ی کشورهای غرب اندر وصف خانم رجوی درج کرده اند، با هیاهوی بسیار رسانه ای کرده وبا وجود اینکه این فرقه بخوبی میداند که این بازنشستگان سیاسی دروغ میگویند، بازهم به روی خود نیآورده و جنجال بزرگی راه انداخته است!
این پول گرفتن وگل گفتن وگل شنیدن، درجریان یک نشستی در ژنو و در ساختمانی متعلق به سازمان ملل انجام گرفته که هزینه ی مالی هنگفتی برای باند رجوی داشت که  البته این قسمت قضیه عیب نمیکند که گفته اند: " سنگ مفت، گنجشک مفت"!
دراین جلسه هرچه را که این مهمانان میدانستند و یا منشی هایشان و حتی خود سازمان مجاهدین برای اینها آماده کرده بود، دروصف خانم مریم عضدانلو گفتند وانصافا هم کلمات و تعارف هایی درحد یک رئیس جمهور را نثار این خانم که اینقدرازنظر روحی وذاتی محتاج به شنیدن آنهاست، کردند!
آخر این خانم معظمه ی مکرمه! دیکتاتور تشریف دارند و طبق خصلت حمیده ی تمامی دیکتاتورها، ازاین تعارف ها  وبادنجان دور قاب چینی ها، سخت بوجد میآید وطرف ها هم این رگ خواب اورا خوانده اند!
قضیه ی این بده وبستان های انجام شده، درشباهت کامل با ماجرای رعیت وخان مربوطه است که دستآورد عملی نداشت و ذیلا آورده میشود:
"فصل زمستان بود وخان ده که دسترسی به شکار و… نداشت واز دم ودودهای فراوان هم خسته شده بوده ودرحالت بیکاری وافسردگی ای که خاص افراد بیکار در زمستان های سخت است، بسر میبرد.
دراین اوقات بد خان، یکی از رعایا به خانه ی او مراجعه کرد وبادیدن افسردگی وناخوش دماغی ارباب، سخنان نشاط آور وخنده داری به خان گفت که خان بسیار خندیده و ازخمودگی بیرون آمده وبه رعیت مراجعه کننده قول داد که موقع برداشت محصول وفصل خرمن، دوبار الاغ به خرمن خانی آورده وگندم اعلایی در قبال این خوشمزگی ها که سبب دست دادن تفرج خاطری به خان شد، تحویل بگیرد.
رعیت بوجد آمده به خانه بازگشت وشب وروز نداشت تا فصل برداشت رسیده واو این گندم اهدائی را بدست آورده، به زخمش زده وکمتر دچار سرافکندگی بین عیال اش باشد.
باوجودی که سرعت زمان بسیار کم بود، درهر حال موعد مقرر فرارسید ورعیت موضوع داستان ما، با دو راس الاغ عاریه گرفته و چهار جوال بسوی خرمن ارباب روانه شد.
طبق معمول، ارباب در خرمن نبود و رعیت این موضوع را به مباشر خان مطرح کرد که او اظهار بی اطلاعی نموده وناچاربسوی بارگاه خان در شکارگاهش براه افتاده وموضوع را مطرح کردند.
خان که درابتدا ابدا دریادش نبود که چنین قولی را داده، با اصرار رعیت چیزهای مبهمی ازاین ملاقات را بخاطر آورد وبهمراه قهقهه ی بلند گفت:
مرد حسابی تو درآن موقع حرفهای خنده داری بمن زدی که حالم کمی بهتر شد ومن هم درعوض آن وعده ای بتو دادم که 6 ماه خوشحال بودی که چیزی دریافت خواهی کرد، بنابراین حساب مان پاک است و این خر و جوال دیگر برای چیست"؟
بدین ترتیب داستان رعیت خوش باور ما باتمام رسید و تنها توصیه ام به خانم مریم رجوی ورسانه های سینه چاک او این است که موضوع وعده وعیدهای این مقامات ونیمچه مقامات بازنشسته ی غرب را درهمین حد واندازه دانسته و درفکر خر وجوال نباشند:
مریم خانم خرجی برای آنها کرده و آنها هم تعارفاتی نموده و خانم  رئیس جمهورو… اش نامیده اند و معامله درهمین حدود قطعی شده وباتمام رسیده است. همین!
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا