نامه سرگشاده به آقای آلجئو ویدال کوادراس

آقای دکتر کوادراس عزیز
اینجانب سخنرانیهای شما را در حمایت از مریم و همسرش مسعود رجوی و فرقه شان خوانده ام.
یک ضرب المثل در زبان اسپانیایی هست که میگوید “El hábito no hace al monje.” گول ظاهر افراد را نخورید. و یا “Obras son amores y no buenas razones.” افراد را بعملشان بسنجید نه به حرفشان.
مسعود و مریم رجوی مصداقهای واقعی این ضرب المثلها هستند.
خواهش میکنم اجازه دهید این مطلب را روشن کنم که این حقایق آنگونه که در گردهمایی های نمایشی مسعود و مریم رجوی مرسوم است، که افراد برای پول و یا خدمات که بطور رایگان دریافت میکنند سخنانشان را بدون اینکه هیچ علم واطلاع درستی در مورد آن داشته باشند بیان میکنند نیست. بلکه توسط کسی گفته میشود که نزدیک به ۳۰ سال بخشی از افراد لیبرتی و اشرف را فرماندهی کرده، به آنها آموزش داده، با آنها زندگی کرده، خونش بهمراه آنها ریخته شده، همراه آنها بارها و بارها چه توسط ایران و چه توسط آمریکا بمباران شده، با مسعود و مریم رجوی از نزدیک کار کرده با آنها زندگی کرده، چه در فرقه رجوی و چه در شورای به اصطلاح ملی مقاومت بعنوان یک عضو فعالیت داشته است. و البته بهمراه سایرمجاهدین چه در زندان لیبرتی چه در سایر نقاط خیانت مسعود و مریم رجوی را به خود و به دمکراسی وآزادی و دنیای آزاد تجربه کرده و میکند.
آقای دکتر کوادراس
نمیتوان انگیزه های کسی را زیر سوال برد. ولی به هر دلیل که باشد، چه بخاطر منافع مالی و شخصی و یا مقاصد سیاسی، صحیح نیست با زندگی افراد مجاهد بازی کرد. مجاهدینی که به امید رسیدن به دمکراسی بهترین زندگیها را رها کرده و قدم در این راه گذاشته بودند ولی بعدا دریافتند که خودشان قربانی یکی از بدترین دیکتوریهایکه توسط مریم و مسعود رجوی اعمال میشود، میباشند.
آقای عزیز
زمانیکه مجاهدین در اشرف تحت شدیدترین سرکوبهای فیزیکی و روانی شامل زندان و شکنجه و ضرب و شتم قرار داشتند که تماما توسط مریم و مسعود رجوی فرمان داده میشد، مریم رجوی در اروپا در سمینارها و کنفرانسهای مطبوعاتی برایشان اشک تمساح میریخت و آنها را مجاهدین قهرمان مینامید.
مجاهدین در زندان لیبرتی باروت توپخانه مریم و مسعود رجوی برای بازیها و نمایشهای سیاسیشان درغرب میباشند تا اینگونه وانمود کنند که لیبرال و دمکرات هستند. هرچه آتش این باروت بیشتر و صدایش بلندتر باشد ایندو از آن بیشتر بهرمند شده و استقبال میکنند.
چگونه میتوان در قرن بیست و یکم ادعا نمود که “من نماینده خدا بر روی زمین و کل کائنات هستم و خون و نفس و دار و ندار شما مجاهدین در حال حاضر و مردم ایران و جهان وقتی به قدرت برسم متعلق به این من (رهبری) است؟”
چگونه مجاهدینی که چه در ایران بصورت فراری و چه درزندانها و چه در عراق تحت بدترین شرایط بوده اند و جانشان را برای دمکراسی بدست گرفته اند را تحت شدیدترین فشارهای فیزیکی و روانی و مغزشویی قرار میدهند که در مورد اینگونه سیاست ها و اعمال دیکتاتوریهای قرون وسطایی وادار به سکوت کنند. و در صورت عدم سکوت با ضرب و شتم، زندان، شکنجه و حتی حذف فیزیکی روبرو کنند.
چگونه با صدام حسین دیکتاتور سابق عراق قرارداد سرکوب مخالفان درونی یعنی همین مجاهدین را ببندند؟
چرا و چگونه میتوانند در جلسات مغز شوییهای روزانه مجاهدین را نرینه یا مادینه وحشی بنامند و آنها را وادار کنند که به یکدیگر به شدیدترین وجه حمله کنند تا وادار به اطاعت از رجوی ها شوند؟
آقای رجوی بارها و بارها چه در جلسات عمومی و چه در جلسات خصوصی به ما میگفت که “مخالفان درون تشکیلات با مشت آهنین مواجهه خواهند شد، آمده‏ام به عراق که هرکاری دلم خواست بکنم.”
میدانستید که بهای خروج از مجاهدین ۲-۸ سال زندان در اشرف، و سپس تحویل به صدام حسین برای ۸ سال زندان بیشتر قرار داده شده بود؟ کسانیکه این مسیرها را طی کرده‏اند را میشناسید؟ و در صورتیکه همین مجاهدین را که در سمینارها و کنفرانسها، آنها را از قهرمان و یا با هزاران القاب پوشالی میخوانند، مخالفتش را جدیدی‏تر مینمود با مرگ مواجهه میگردید!!!
میدانید یا میدانستید که بهای ترک فرقه توسط زنان در لیبرتی و اشرف مرگ است و بس. اینرا مریم رجوی که خود یک زن است مقرر کرده است.
آیا میدانید که زنان بطور سیستماتیک توسط مسعود رجوی بعنوان رهبر ایدئولوژیک مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگرفت تا از این طریق ضمن متقاعد کردن زنان به اینکه دیگر شوهری که به اجبار از آنها جدا کرده است وجود ندارند و شوهرشان مسعود رجوی است تا از فکر فرار باز دارند؟ و اینگونه آنها را گول میزنند که شما نیز مانند مریم رجوی شده‏اید و ارتقاء یافته اید. و میدانستید که همه این جلسات شبانه سوء استفاده جنسی را مریم رجوی با کمک بالاترین افرادش انجام میدادند!
برای اجتناب از گرفته شدن وقت حضرتعالی به مشتی از خرمن اکتفا کردم. و هزاران هزار واقعیت را در قلب و ضمیر خود نگه میدارم.
آیا آنچه در فوق گفته شد یادآور اعمال استالین، پل پت در کامبوج، یا اروپای قرون وسطا و یا آی سیس یا القاعده نیست؟
آقای دکتر گوادراس
“El hábito no hace al monje.” گول ظاهر افراد را نخورید. و یا “Obras son amores y no buenas razones.” افراد را بعملشان بسنج نه به حرفشان.
فکر نمیکنم چه بدلیل سیاسی، اقتصادی یا منافع شخصی درست باشد که از چنین فرقه‏ای حمایت کنید. آنهم با بستن چشم خود برروی هزاران گزارش و حقایق و شواهد زنده و حتی گزارش دیده بان حقوق بشر سازمان ملل در سال ۲۰۰۵ و تنها به مسعود و مریم رجوی گوش فرا دهید. بنده سیاستمداران اروپایی را بسیار با پرنسیپترو هوشیارتر از اینها یافته ام.
با تشکر
ارادتمند ـ احسان روشن ضمیر
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا