دجالگری مریم رجوی سر اعدام ریحانه جباری

بعد از خبر اعدام ریحانه جباری سرکرده فرقه رجوی که خیلی خودش رامدافع حقوق زنان نه تنها در ایران بلکه درجهان میداند شروع به سخن پراکنی کرد و از اعدام این شخص ابراز ناراحتی نمود و داستان را ربط داد به حقوق زنان در  حکومت آخوندی و… در اینجا خواستم خدمت مریم خانم عرض کنم که هرکه میگوید نان و پنیر شما برو و یک گوشه ای بمیر!!  کسی حق دارد از حقوق زن حرف بزند و ادعای مدافع حقوق زنان را داشته باشد که لااقل یک قدم فقط یک قدم در راستای حقوق زن برداشته باشد! تو خودت چه گلی برسر زنان بیچاره و بی پناهی که در اردوگاه اشرف اسیر بودند آوردی که اکنون دنبال حقوق ریحانه جباری هستی؟! بحث من اصلا بر سر ریحانه جباری نیست چراکه بنده نه صلاحیت نظر دادن در این خصوص را دارم نه علمش را دارم و نه اطلاع دقیقی از کم و کیف داستان ایشان داشته ام.  وانگهی مملکت ما هم مانند همه کشورهای دیگر قوه قضاییه دارد و مسئولین ذیربط پرونده هر جرمی را بررسی میکنند و متناسب بآن حکم میدهند بحث من برسر خانم رجوی است چون بعد از نزدیک به دو دهه اسارت کشیدن در این فرقه هم صلاحیت نظردادن دارم هم علم و اشراف کامل به این فرقه دارم و هم وظیفه خود میدانم که تمام حرکات این فرقه را زیر نظر داشته باشم و برسر آن اطلاع رسانی کنم!! خدمت خانم رجوی بگویم که شما نیاز نیست که ژست آدمهای حقوق بشری بخود بگیری و دل بسوزانی!
تواگر راست میگویی فکری بحال آن زنانی بکن که اکنون سالیان سال است که در بیابانهای عراق رها شده اند و منتظر مرگ هستند! فکری بحال زنانی بکن که تو مجبورشان کردی از شوهرانشان جدا شوند و اکنون که به سن 50- 60 سال رسیده اند نه خانواده ای دارند نه همسری نه فرزندی نه پدر و مادری و نه حتی یک وجب جا برای زندگی کردن! فکری بحال زنان و دخترانی بکن که از شدت فشارهای فکری  که تو باعث آن بودی یکی پس از دیگری دچار مشکلات روحی و روانی شده اند یا بر اثر بیماری های قلبی از بین میروند! فکری به حال دل سوخته آن پدر و مادری بکن که بعد از چند روز پیاده روی و بجان خریدن تمامی خطرات راه خودش را به قرارگاه اشرف رساند تا فرزندش را ببیند ولی تو مانع آن شدی و به آدمهایت دستور دادی که به آنها سنگ بزنند! فکری بحال دل سوخته و دردمند دختری بکن که به فتوای تو مجبور به رقص رهایی در حوض باصطلاح رهایی رجوی شده بود و خدا از دلش خبر دارد که اکنون تا کجا پشیمان است ولی چه سود که نه راه ادامه دادن دارد و نه توان بازگشت و ناگزیر به ادامه حیات خفیف و خائنانه اش است!!
راستی تو که اینقدر دلت برای یک محکوم زن که مانند صدها محکوم دیگر در سراسر جهان که جرمی مرتکب میشوند و مجازات میشوند میسوزد میتوانی توضیح دهی به چه جرمی زنانی که در فرقه خودت درخواست جدایی داشتند را بدون محاکمه محکوم میکردی و تحت شدیدترین شکنجه های روحی و روانی و حتی جسمی قرار میدادی؟ میتوانی توضیح دهی که چرا زنان درون تشکیلات خودت را اجازه نمیدادی که حتی به خودشان رسیدگی های فردی که هر زنی در هر کجای جهان انجام میدهد را ممنوع کرده بودی و میگفتی زنی که به خودش برسد و مثلا اصلاح کند برای عرضه خود اینکار را میکند پس اینکار ممنوع است! پس چرا خودت هر بار با یک لباس آنچنانی و حتی لنز چشمانت را هم با رنگ لباست ست میکردی اینکار تو برای عرضه خودت مثلا به شهردار اورسورواز یا دیگر نمایندگان از دور خارج اروپایی نبوده است؟
باید خدمت خانم رجوی عرض کنم که حنای تو دیگر هیچ  رنگی ندارد. تو بین نیروهای خودت هم آنقدر منفور شده ای که آنها هم دیگر ذره ای برای تو و حرفهایت ارزش قائل نیستند چه رسد به مردم ایران. پس باش تا صبح دولتت بدمد…
مراد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا