جعبه ی فرقه ی رجوی چه مزیتی نسبت به” جعبه ی پاندورا” داشت!

بنظر میرسد که در راستای توسعه ی اشتغالی که فرقه ی رجوی با ایجاد شورای مرکزی یک هزارنفری!! استارت اولیه اش را زده است، اسرای لیبرتی هم بی نصیب نمانده وبه کسانی که میتوانند بدون احساس شرمساری حرف های هزاران بار تکرار شده و نپذیرفته شده توسط مردم ایران را قلمی کنند، فرصت محدودی برای زور آزمایی داده شده که ضمن احساس وجود، خواننده را براین اشتباه بیاندازند که گویا اسارتگاه لیبرتی هم مکانی برای اظهار نظر ومحلی برای تجزیه وتحلیل مسائل است!
جالب اینکه  کمپ لیبرتی که بدرستی درایران به نام "اسارتگاه لیبرتی عراق " موصوف شده، دراین نوشته به " رزمگه لیبرتی" ارتقاء مقام یافته است!
باری، نوشته ای بنام ”جعبه پاندورای” نظام ولایت با امضای " نعمت فیروزی " که خود را یکی ازاهالی این اسارتگاه معرفی میکند، دررسانه های مجازی باند رجوی درج شده که نظری اجمالی بدان میاندازیم.
نعمت فیروزی درمقدمه ی نوشته اش چنین آورده است:
" در اساطیر یونانی پاندورا، نخستین زنی است که هفائیستوس خدای آتشفشانها را آفرید و زئوس خدای خدایان او را با جعبه یی سحر آمیز که گشودن آن را منع کرده بود نزد اپیسمتئوس نخستین مرد فرستاد تا با او ازدواج کند، پس از چندی که شوهر درب جعبه سحر آمیز را گشود، همه نیکی ها و خوبی ها مانند بخار ازآن متصاعد شد و در ته آن جز آرزو چیزی باقی نماند ".
بسیار خوب! دراین جعبه وطبله ی عطارسربسته ایکه که بنام "مجاهدین خلق" برمردم ایران وبخصوص شماها عرضه شد که قرار بود ازداخل آن یک جامعه ی بی طبقه بیرون آید، دوای هر نوع غیروابستگی را ارائه دهد، استقلال وآزادی به مردم ایران عطا کند و طوری باشد که به تعبیری معروف، مردم بهشت موعود را از برکات این جعبه در روی همین زمین خاکی و درزندگی روزمره ی خود دیده وشاهد " قیام القیامتی" باشد که حسن صباح معروف هم وعده ی تحقق آنرا داده بود و…
اما وقتی فشار زمان وضروریات زندگی سیاسی، این جعبه را مجبور به باز شدن زود هنگام کرد، این جعبه حتی لیاقت جعبه ی پاندورا که درابتدا رایحه های خوبی را پخش کند وسپس ازبین برود، ازخود نشان نداده وچیزی که ازآن متصاعد شد، خشونت، انحصار طلبی، دیکتاتوری تشکیلاتی و سیاسی، ترور، همکاری با دشمن متخاصم و درحال جنگ ویرانگر علیه انقلابی که هنوز فرصت شکوفه زدن کافی را نیافته بود، همگامی وهمکاری با هارترین جناح های امپریالیستی وصهیونیزم و…، بود.
با این حساب بهتر بود که شما ماجرای این جعبه ی یونانی را به یاد ما نمیآوردید تا ما درمقایسه مجبور به نمایاندن تعفن موجود در جعبه ی " مجاهدین خلق" نباشیم!
این اسیر لیبرتی که خود را رزمنده ای در رزمگه ناموجود معرفی میکند، چنین ادامه ی کلام میدهد:
" آخرین دور مذاکرات اتمی که در وین جریان داشت حاکی از بی نتیجه بودن و به شکست انجامیدن آن است. این دور باطل تکراری، بیش از پیش بازی رژیم را برای خریدن وقت بر ملا می کند. بدلیل بحرانهای متعدد و به خصوص بعد از تحولات اوضاع عراق، نظام ولایت احتیاج به خرید زمان بیشتری دارد از این رو افشاگری جدید مجاهدین بسیار بسیار آنها را آشفته و به هم ریخته کرده است و فی الواقع دیگر غیرقابل تحمل شده وخون به چشم مقام ولایت کرده است ".
موقعی از شکست مذاکرات وین صحبت شده که مذاکرات بعدی هم درکار بوده و اخبار آن درصدر اخبار جهانی بود وهست وعجیب است که چگونه این اسیر لیبرتی از آن بیخبر بوده وحرفی دراین مورد نزده ومخصوصا ازابراز نگرانی های  مهرداد هرسینی ها دراین مورد اطلاعی نداشته است!
آیا ارزش کوپن نویسندگی اش درهمین حد بوده و اعتبار بیشتری نداشته است؟!
این مذاکرات علیرغم این توفان های آب فنجانی فرقه ی رجوی ادامه دارد ونتیجه اش هرچه که باشد، ابدا بمعنی تثبیت وضع گذشته نخواهد بود وبنابراین تنها میتوان ازپیروزی نسبی صحبت کرد ونه کمتر!
دیگر اینکه اگر طرف دیگر مذاکره، منافعی درادامه ی این مذاکرات نداشته باشد، مسلما پای میز مذاکره نمیآید و وقت خریدن ادعایی شما موردی پیدا نمیکند و اگر میبینید که مذاکرات ادامه دارد و گاه به نتایج ملموس تری می رسد، نشانگر آنست که توازن قوا فعلا برعلیه ایران نیست و دولت ایران میتواند این مذاکرات را تاحصول نتایج متقابلا سودمند ادامه دهد وافشاگری های دست چندم مجاهدین خلق هم تاثیر عملی برروند وادامه ی مذاکرات نداشته است، پس بیجهت خود را نفریفته وسایه ی افتاده بر روبرویتان را که بزرگ بنظر می رسد، بحساب اسرائیل بگذارید!

بازهم دراین نوشته، صحبت از " گاف" بیشتر است:
" دریکی از هوشیارانه ترین، انقلابی ترین و مردمی ترین مواضع و سیاست های اصولی تاریخ معاصر، مجاهدین و مقاومت ایران، با افشاگری اتمی در تابستان سال 2003 جنگ با رژیم را در عرصه جدیدی شروع کرده و «جعبه پاندورای» اتمی رژیم را دود و بخار کردند!
امروز دیگر برکسی پوشیده نیست که اگر افشاگری های قدم به قدم مجاهدین در این سالیان نبود, خلیفه ارتجاع نه تنها به بمب اتم دست یافته بلکه تعادل قوای منطقه یی هم غیر از این بود و از این بابت جامعه جهانی به مجاهدین یک تشکر اساسی بدهکار است.
اگر تکرار حرف های دست چندم رسانه های نئوکانی وصهیونیستی که در حکم سخن چینی رذیلانه است، هوشیارانه، مردمی، اصولی و… تلقی گردد، واقعا هم حق با شماست!
قدرتمندان جهانی که قادرند حتی یک نفر را توسط ماهواره ها وبهپاد های خود رویت کرده وشکار نمایند، چه احتیاجی به این نقل قول های سخن چینانه ی شما دارند؟ مسلما که ندارند وآنچه دراین میان بنفع رقبا ودشمنان خارجی ماست این است که میتوانند پرونده سازی های خود را به مجاهدین خلق نسبت داده وخود را ازمسئولیت اعلام این اخبار دور سازند که نتیجتا شما تنها بعنوان یک محلل نگون بخت وعروس هزار داماد عمل میکنید که در فرهنگ ما ایرانی ها سخت نکوهیده است!
نعمت خان درادامه ی نوشته اش چنین آورده است:
" جنایت علیه بشریت و قتل عام مجاهدین در اشرف در سال 92 با همین قصد و آرزو بود. اما از این هم جز تکثیر1000 اشرف چیزی نصیبش نشد، و نا خواسته در انظار بین المللی به تنها هماورد و آلترناتیوش اعتراف کرد.
نیاز به توضیح ندارد که آن روز که نظام تن به توافق با غرب بدهد، ملت ایران و مقاومت سرافرازش به یک پیروزی استراتژیک دست یافته چرا که یک شکست استراتژیک را نصیب آخوندها کرده و معنای آن یعنی اینکه از نظام ولایت چیزی جز قدرت نمایی پوشالی با الگوی پلنگ صورتی باقی نمانده است!
بسیار خوب! اگر این کشتار ذکر شده درکمپ اشرف سبب تکثیر آن به 1000اشرف شد، فرقه ی رجوی که برنده ی این میدان بوده و دنیا هم که اعتراف کرده شما تنها آلترناتیو رژیم ایران هستید ، پس دیگر چه مرگتان است؟ آیا این کشتار شبانه دراشرف، کار خودتان بوده که اینهمه سود برایتان داشته ویا کار دیگرانی که درهرصورت وازنگاه شما در راستای منافع شما عمل کرده اند؟!
باز حکمت پرانی  این نویسنده  ورزمنده ی لیبرتیایی ادامه پیدا میکند:
" مردم ایران بی صبرانه منتظر افروختن آتش خشم فروخورده خود به وقت مناسب هستند و پشت سر مقاومت سترگ میهنی که با قدرت و هوشیاری تمام عرصه را بر رژیم در تمامی زمینه ها تنگ کرده است و اجازه نمی دهد به نام افتخار ملی و کذا و کذا عمر ننگین خود را طولانی کند، لحظه شماری می کنند…".
من بعنوان یک پژوهشگر داخل نشین، نمیبینم که مردم ایران درانتظار فرصتی باشند که درآن فرصت پشت سر شما حرکت کنند. مردم هروقت خواسته اند حرکت کنند، شما را غافلگیر کرده وشما تنها وقتی ازخواب غفلت بیدار شده و به خودتان آمده اید، ناچار به بسط وشرح حرکت مردم درراستای منافع خود بوده اید!
ازحرکت اخیر مردم ایران که درشکل شرکت وسیع درانتخابات ریاست جمهوری اخیر بود تنها کمی بیشتر از یکسال میگذرد که بموجب آن با نمایش شعور بالای خود، تنش بوجود آمده دردروازه های ایران را ازبین برده وکاری کرد که شما هرگز قادر به تحلیل آن نبودید!
مردم برای ارتقای زندگی خود بارها ازشما جلوتر حرکت میکنند و درتشخیص منافع خود و کشورشان احتیاجی به پیشاهنگان اصحاب کهف گونه ی مانند رجوی ها ندارند!
سعید        

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا