ماجرای پول تو جیبی های مجاهدین

رجوی پول تو جیبی اعزامی ها به آلبانی را توی سر آنها و اسیران لیبرتی می کوبد و عمدأ مبلغ آنرا افشا و علنی می کند تا به آنها بگوید قیمت هرکدام از شما همان چندر غازی است که بعد از بعضا بیش از سه دهه توی جیبتان می گذارم
مثلا مبلغ 200 دلار که پول یک دست لباس هم نمی شود.
رجوی در سرفصل های مختلف همین قیمت گذاری را روی اسیران خود انجام داده است در مرحله جدایی برخی از مسئله داران در دهه 70 مبلغ 210 هزار تومان برای آنهایی بود که با قاچاقچی به داخل ایران فرستاده می شدند وهمین مبلغ هم کمی بیشتر به دلار برای آنهایی که به اروپا می رفتند.
اصلا مقوله پول در فرقه رجوی داستانهایی دارد بدبختانه از آنجایی که افراد مدتهای طولانی پول ندیده اند و در جریان اقتصاد روزمره و داد و ستد و بده بستان پولی جامعه قرار ندارند مانند انسانهای غار نشین و اصحاب کهف ارزش پول را نمی دانند تا بفهمند چه مبلغی زیاد یا کم است و اصلا پولی که توی جیب آنها می گذارند چه مسئله ای از آنها حل می کند. آنها فکر می کرده اند لابد با 200دلار می توانند در اروپا شاهانه زندگی کنند.
مطلبی را مربوط به چند دهه پیش در روزنامه ای خواندم که "کل ارزش جواهرات همسر سفیرعربستان که در ایران توسط سارقی به سرقت می رود 35هزارتومان ارزش داشته است " این بخت برگشتگان اسیر دست رجوی هم هنوز فکر می کنند آن زمانهاست.
مقوله پول در فرقه رجوی داستانهایی دارد یک بار یادم هست فردی به نام حسین سعادت در قرارگاه اشرف موقع همراهی خودرو سپتیک (فاضلاب) به خارج اردوگاه اشرف یک قطعه اسکناس 20 تومانی و یک 10 تومانی را از راننده سودانی به عنوان یادگاری می گیرد و آنرا از ترس داخل تودوزی صندلی خودرو مخفی می کند بدبختانه باعث تاسف  و گریه است که یک ایرانی مدعی پیشتاز بودن یک اسکناس 10 تومانی (پول مملکت خودش را) از سودانی یادگاری می گیرد.
بدنبال این قضیه آنچنان دادگاهی برای آن عضو فرقه تشکیل شد که تا چند جلسه او را محاکمه ونهایتا سر از بنگال و زیر زمین و خلاصه زندانهای صدام به جرم اینکه وی می خواسته با آن پول به نزد رژیم ایران برگردد  در آورد.
بعد از عملیات کرد کشی و شیعه کشی در سال 70 ه-ش رجوی برای اینکه به شیعیان بگوید در جریان کشتار آنها بی گناه بوده زیارت های کربلا را راه انداخت و جالب اینکه خط این بود که اکثرأ به داخل حرم نروند و کنترل شده در داخل بازار تبلیغاتی مانور دهند. در اینجا هم به طور سیستماتیک به هر مجاهد قهرمان و پیشتاز رجوی 5 دینار عراقی داده شد تا با آن به عراقیان بگویند آنها آزاد و در جیبشان پول دارند. این در حالی بود که رجوی گوش همه را گرفته بود که احدی حق خرج کردن پول را ندارد وحتی اگر آنرا گم کنند در جرگه مزدور و عامل اطلاعات رژیم محسوب می شوند. افراد مجاز بودند که برای عادیسازی قیمت اجناس را بگیرند و پولشان را نمایشی نشان دهند ولی خرید نکنند که در بین عربها مجاهدین 5دیناری معروف شده بود و تا سالها سئوال ذهنی عربها بود که شما ها چرا همه مثل هم فقط 5 دینار دارید و اصلا چرا دنبال جنس 5 دیناری هستید و چرا خرج نمی کنید؟ بازار کربلا کلا مسئله دار این 5دینار تو جیبی اسیران رجوی شده بودند.
در یک کلام رجوی همه چیز این آدمهای گرفتار را گرفته و هیچکدام ارزش خودشان را نمی دانند تا چه رسد به پول و این گونه مقولات. اضافه می شود مسئله داران ابتدا تا وقتی در چنگ رجوی هستند به فکر اینکه چقدر از رجوی به آنها میرسد نیستند و مقدار و مبلغ برایشان مهم نیست و صرفا رهایی هدف یک آنهاست اما وقتی به خارج فرقه می آیند و کمی به خود می آیند تازه می فهمند که چه کلاه بزرگی سرشان رفته است.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا