وجود این وزن بین المللی صرفا درذهن منجمد شماست!

یکی ازدسته گلهای دیگری که فرقه ی رجوی به آب داد، نوشتن مطلبی تحت عنوان " وزن بین‌المللی مقاومت و بن‌بست خامنه‌ای " بوده که دررسانه هایش منتشر شده است!
من که یک ژورنالیست بوده وطبیعتا به اوضاع اجتماعی- سیاسی اشراف نسبی دارم، میدانم که وزن بین المللی برای سازمان واحزاب سیاسی خارج ازقدرت چندان اهمیتی نداشته وآنچه برایشان مهم وحیاتی است، وزن اجتماعی داخلی است که فرقه ی رجوی ازاین خصیصه واقبال عمومی به دور هستند وهمین مسئله باعث میشود که اینهمه به عوامل خارجی تکیه کرده و وجود وعدم وجودشان را دراین عرصه  معنی واثبات کنند!
وزن بین المللی احزاب سیاسی مردمی تنها درزمانی معنا ومفهوم درست خود را پیدا میکند که این وزن شامل جمایت مردم وافکار عمومی بوده و مخصوصا شامل دولت ها ودولتمردانی نباشد که در وضعیت حاضر در صف سلطه گران و ستمکاران باشد!
این مسئله که باند رجوی درعقده ی محرومیت از حمایت افکار عمومی ایران و جهان مترقی بوده وآنها ناچارا به عوامل این سلطه گران روی آورده وبا زحمات زیادی حمایت  بعضی ازآنها را بنفع خود کسب کرده وبه حساب " وزن بین المللی " خود میگذارند، اتفاقا نشانگر آنست که موفقیتی درکسب حمایت اکثریت مردم ایران که همان زحمتکشان باشند، نداشته و درحالت یاس باین نتیجه رسیده اند که باید مردم را رها کرد وبه  سراغ دریوزگی وگدائی دریافت کمک از قدرت های جهانی چپاولگر رفته وبه عمله ی آنها تبدیل شد که این مسئله درحکم خودکشی برای یک سازمان سیاسی که ابتدا بخاطر مبارزه با این سلطه گری های چپاول گران تشکیل شده بود ودر سرانجام راه خود به یک گروه فرقوی دورازمردم ومانوس با جهانخواران تبدیل گردید، میباشد!
این ازاین!
درثانی، این گروه مافیایی خشمگین ازافشاگری های اعضای جداشده، افراد خانواده هایی که از رجوی ها ضربات مهلکی دیده وعزیزانی راازدست داده ویا کسانی در مجموعه ی گروگانهای آنها قراردارد، ونیز قلم بدستانی که غم این اسیران و انسان دوستی ووطن خواهی دارند، همه ی آنها را یک کاسه نموده وبعنوان مزدوران وزارت اطلاعات به باد فحاشی گرفته  و زحمت زیاد جوابگویی به نقد نوشته های آنها را ازدوش حود انداخته است!
درنوشته ی مورد بحث آنها میخوانیم:
"عوامل و مزدوران جنایتکار وزارت اطلاعات آخوندی و مأموران قلم به مزد آن‌ها در سایت‌های پوششی زنجیره‌ای به‌اصطلاح خارجه نشین، مدتی است که با نوشتن سخن پاره‌هایی علیة حامیان مقاومت در پارلمان‌های کشورهای اروپایی و کنگره و سنای آمریکا و یا شخصیت‌های سیاسی و…این کشورها که با حضور در جبهه پایداری علیه بنیادگرایی به حمایت از مقاومت ایران می‌پردازند "…
جواب من درمورد این پاراگراف این است که اغلب این نوشته ها ازطرف رها شدگان ازمناسبات بسته وخفقان آور فرقه ی رجوی و کسان دیگری درداخل کشور است که به دخالت " نئو کان" ها درامور داخلی ایران اعتراض دارند و متاسف اند که درمیان یارگیری ها مرسوم، مجاهدین سابق، یاران خود را دربین افراد وشخصیت های سیاسی، ازمیان دشمنان قهار بشریت انتخاب کرده اند، وجدان انسانی شان اجازه نمیدهد که درمقابل این دخالت های آنها واین سقوط سازمان یاد شده ساکت بنشینند و نظر خودرادر سایت هایی که طبعا باید هزاران بار بیشتر ازسایت های فرقه ی رجوی باشد- که عملا نیست- منعکس نکنند!
قلم بدست باند رجوی به آوردن نقل قولی از نوشته ی یکی ازداخل نشینان بشرح زیر پرداخته است:
«این یک اصل مهم فلسفی است که بد وخوب درمقایسه باهم سنجیده می‌شوند و درصورت عدم وجود یک طرف قضیه، اظهار حکم دربارة طرف دیگرش که بد یا خوب است، غیر ممکن است! علیرغم ضعف‌های زیادی که دولت ایران می‌تواند داشته باشد و دارد»؟!
ملاحظه میکنید که هیچ جوابی به این پاراگراف قابل تامل ازنوشته ی قلم بدست ساکن داخل کشور داده نشده ومعلوم نیست برای چه آورده شده است!
همچنین نوشته شده:
" موضوع اصلی این است که درد بی‌درمان حکومت در گل نشسته ولایت‌فقیه چیست و چرا این‌گونه نعل وارونه میزند؟
 پاسخ روشن است: بن‌بست سرنگونی! بعد از یک‌سالگی‌ای حاکمیت روحانی که با شعار دروغین امید و اعتدال با در پیش گرفتن استراتژی ذلت در محور سیاست خارجی که با زانو زدن ذلیلّانه در سر میز مذاکره و تماس تلفنی ناخواسته! و لبخند و قدم زدن در کنار رود رن! به میدان آمد تا به‌اصطلاح با گفتمان با جامعه بین‌المللی بتواند پوشش مناسب برای صدور تروریست و بنیادگرایی و دست‌یابی به بمب اتمی ایجاد کند که البته جز شکست و انزوای بیشتر نصیبی نیافت حال در وضعیت موت و در بن‌بستی قرارگرفته است که مجبوراست سرنوشت بود و نبود خود را روزانه و یا ماهانه رقم بزند و از طرفی چون راه نفسی ندارد با خفت و ذلت هرچند گاهی مثل گربه وحشی در عصبانیت چنگی هم به حامیان مقاومت و رهبران آنان در جبهه بین‌المللی بکشد و شاید از این طریق مقداری خود و مزدورانش را تسکین دهد ".
من که نشانی ازنعل وارونه زدن این هموطن داخل کشور که خواسته است با تاکید بریک اصل فلسفی، به بحث های مربوطه غنای بیشتری ببخشد، مشاهده نمیکنم وارتباطی بین آن و " درد بی درمان رژیم" نمی بینم وبنظر میرسد که  این پاراگراف شعرگونه،  برای پرکردن اوراق انشاء نویسی های معمول درفرقه ی رجوی آمده است!
ازطرف دیگر، نوشته های سایت های مورد اشاره ی این قلم بدست رجوی، راه ساده وتخصصی خود درافشای ماهیت فرقه و توضیح نتایج وابستگی به بیگانگان سلطه گر را  هدف خود قرارداده وظرفیتی درحد حفظ حاکمیت برای خودش قائل نبوده ونیست!
من فکر میکنم که حکومت ایران با  داشتن انهمه رسانه های بزرگ، احتیاجی به این سایت های مورد استفاده ی ما ندارد و می بینیم که توجه چندانی هم به فرقه ی رجوی نمیکند!
ماتنها داریم کار خود را میکنیم وتوجهی باینکه حکومت ایران در " بن بست" است یا نیست نداشته والبته توان کمک به حکومت را هم با این امکانات کم خود نداریم!
نوید
 

منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا