اعضای” شورای ملی مقاومت” بدانند که چه نانی می خورند؟

مسعود رجوی به مزدوری و حرام خوری اعتیاد پیدا کرده است
اخبار منتشر شده توسط کمیسیون امنیت و تروریستی شورای ملی مقاومت که کار حفاظت اطلاعات را در درون فرقه مجاهدین بازی می کند، حاکیست که میلیون ها دلار به اعضای شورای ملی مقاومت می پردازد که البته این را باید یک گاف جدی از سوی رهبری فرقه مجاهدین تلقی کرد، زیرا اولین نکته قانونی و حقوقی که در اروپا به چشم می خورد و در تیررس اداره های مالیاتی می باشد این است که این پول های سیاه و غیر قانونی از کجا آمده است؟ براساس چه مبنایی این پرداخت ها به اعضای شورای ملی مقاومت صورت گرفته است؟ آیا مالیات آنها به کشور فرانسه یا هر کشور اروپایی که به عضو شورا پول پرداخت شده، پرداخت گردیده است و ده ها سوال در این ارتباط. در بخشی از اطلاعیه کمیسیون امنیت و تروریستی شورای ملی مقاومت فرقه رجوی آمده است:
۱-اسماعیل یغمایی که اکنون در آستان بوسی و چاکری ولایت از اشعار و سروده های پیشین خود سراپا نادم شده و مدعی است که مجاهدین ”جیب زنی“ کرده اند، در سه دهه گذشته صدها هزار دلار بابت تأمین کلیه مخارج زندگی و سرودن شعر و ترانه و سفرهای متعدد و متنوع، حتی پول توجیبی، از مجاهدین دریافت کرده است که نمونه هایی از اسناد آن ضمیمه است.
۲-کریم قصیم و محمدرضا روحانی نیز که اکنون مدعی مجاهدین و همسنگر مداح منفور نظام، علیه مقاومت ایران شده اند، در مجموع یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلار از مجاهدین گرفته اند که آخرین دریافت آنها ماه می ۲۰۱۳ (قبل از استعفای ۵ ژوئن ۲۰۱۳) بوده است. مبلغ واقعی البته با محاسبه هزینه های مجاهدین برای سفرها و چاپ کتاب و کمترین کاری که این دو برای شورا کرده باشند، بسیار بیشتر است. اینهم که هزینه هایی که سه دهه توسط مجاهدین تامین می شد،اکنون چگونه و با چه ما به ازایی جایگزین شده است، موضوع بحث جداگانه ای است. اما اقتضای ندامت از تمامی مواضع پیشین و پیدا کردن منابع مالی جدید، در هر مرام و مسلک انسانی، برگرداندن مبالغ دریافتی از مجاهدین بود که در حقیقت دسترنج و پول خون رزمندگان آزادی مردم ایران است.
جالب هست که رجوی در یک فرار به جلو به آقایان یغمایی، قصیم و روحانی و سایرین می گوید مبالغ دریافتی از مجاهدین را به دلیل اینکه دسترنج و پول خون رزمندگان و مردم ایران هست، در واقع این رجوی هست که باید تمام سرمایه سازمان مجاهدین را بین اعضای فعلی و سابق مجاهدین و همچنین مردم ایران تقسیم کند، چرا که همانطور که خودش گفت دسترنج و پول خون آنان بوده است که رجوی در ” دکان خون فروشی ” انباشته کرده است.
البته خوشبختانه کوس رسوایی فرقه مجاهدین سال ها هست که به صدا در آمده است و باز خوشبختانه کسانی که گفته های اعضای جداشده را تکذیب می کردند، حال خود از این فرقه جداشده اند، هر چند با تاخیر، ولی مبارک است. باید سایر اعضای شورای ملی مقاومت و مجاهدین نیز این فرقه جدا شوند، چرا که سازمان مجاهدین امروز به فرقه ای بسته تبدیل شده که در ضد دمکراتیک بودن گوی سبقت را از همه ربوده است.
آیا همراهی با چنین ایدئولوژی ویرانگری که روز به روز در منجلاب فردپرستی رهبر خودشیفته اش بیشتر فرو می رود دیگر بس نیست؟
آیا می دانید ما اعضای شورای مرکزی و اعضای با ۲۰ الی ۲۵ سال سابقه همکاری با این سازمان هنگامیکه لب به انتقاد گشودیم با ما چه کردند و چه می کنند؟ از زندان انفرادی در اشرف گرفته تا زندان ابوغریب. از شکنجه روانی و جسمی گرفته تا توهین و دشنام و اتهام های روزانه و تهدید به قتل و ترور.
کار شما باقی ماندگان در شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین سهل تر هست، از دیوارهای فیزیکی و زندان های تو در توی انفرادی در اشرف و ابوغریب خبری نیست. بیش از این خود را بازیچه تصمیماتی که در اتخاذ آنها دخیل نبوده اید نگردانید. هرچه پیشتر روید و دیرتر به راه طی شده با نگاه نقادانه بنگرید، برگشتن به مسیر مردم سخت تر خواهد شد.
اما باید دید که فرقه مجاهدین از کجا به این نقطه رسیده است؟
فرقه مجاهدین که در زیر سایه دیکتاتور صدام از شغل شریف مزدوری پولدار شدند و مابازای آن حملاتی را علیه مناطق مرزی ایران انجام می دادند به نظر می رسد هنوز ماندن درعراق خوشبین هستند گوئی که افراد سازمان مجاهدین ملت وشهروندان عراقی هستند و گویی که حضور این سازمان درعراق طبق قانون اساسی و مقرارات این کشور به ثبت رسیده است. جای تعجب دارد که سازمان مجاهدین که تا قبل از فروپاشی اشرف دارائیها و املاک عراقیان در اختیار داشته است، مدعی می شود و اطلاعیه می دهد ماشین ما را از اشرف دزدیدند، کولرهای ما را دزدیدند و …
همگان مطلع هستند زمانی که مسعود رجوی به دامن صدام حسین دیکتاتور عراق پناه آورد و به سخاوت وی هم معترف شد، امتیازات زیادی را بطور کاملاٌ سری از وی دریافت داشت، و در عوض عملیات های مسلحانه و تروریستی جنایتکارانه ای را که بر هیچ کس پوشیده نیست، در مرزهای ایران و عراق و همچنین در داخل کشور علیه مردم انجام دادند. و دست به اعمال تروریستی در داخل کشور زدند. علاوه براین در عملیات هایی که رژیم سرکوبگر صدام حسین علیه کرد های عراقی انجام داد، مجاهدین فعالانه شرکت داشتند و نیز در سرکوب انتفاضه مردم عراق خصوصا در کربلا در سال ۱۹۹۱ دوشادوش نیروهای صدام مشارکت مستقیم داشتند و… اما کشتی مسعود رجوی به گل نشست.
مسعود رجوی با اینکه کشتی مبارزه مسلحانه اش به گل نشست ولی کماکان، همانطور که همگان در آخرین پیامش در ۱۱ آبان ۱۳۹۳ وی شنیدند و خواندند، همچنان می گوید می خواهیم ارتش ازادیبخش را مسلح کنیم یا درخواست گرفتن سلاح برای ساکنین لیبرتی را می کند. پس رجوی همچنان می خواهد که با ترور و سلاح به قدرت سیاسی دست پیدا کند که این نیز دورانش گذشته و سپری شده است.
ما اعتقاد داریم همیشه باید جرائم مسعود رجوی و سازمان مجاهدین را به خاطر ثبت در تاریخ اشاره و تکرار کرد. آری سازمانی که با غارت ثروت مردم عراق برای ارتش دست ساز صدام حسین، ارتش آزادیبخش ملی، هزینه می کرد، در این مسیر رجوی را آماده هرگونه معاملات تروریستی کرد و از همین طریق مسعود رجوی به مزدوری و حرام خوری عادت کرد و معتاد شد. هم اکنون نیز به دلیل همین اعتیاد است که فقط با حرام خوری و مزدوری برای اسرائیل و عربستان سعودی روزگار می گذراند و به همین دلیل اعضای شورای ملی مقاومت بدانند که چه نانی را می خورند؟
آری! جان اعضای سازمان و قربانیان در لیبرتی عراق نیز تنها ویترین و دکانی برای عرضه نمایش خدمات مزدوری رجوی و گران فروشی به کشورها و بیگانگان بوده و می باشد. وگرنه کدام فرد عاقل سیاسی هست که فکر کند حضور ۳۰۰۰ قربانی در کمپ لیبرتی و در حاکمیت دولتی که خود مسعود رجوی آن را دست نشانده حکومت ایران می داند، در جهت براندازی جمهوری اسلامی هست؟ اتفاقا باید از همین زاویه به مسعود رجوی نگاه کرد که چگونه از دکان خون فروشی در لیبرتی پول خون می گیرد و اعضای شورای ملی مقاومت باید بدانند از خون اعضا و قربانیان سازمان در لیبرتی می نوشند.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا