مهدی پور واحد هم؟

مرگ آندرانیک آساطوریان هنرمند، بهانه  وفرصت خوبی بود که قلم های زنگار گرفته ای هم بکار افتاده وسایت های کم رمق فرقه ی رجوی را رونقی بخشد!
همشهری ما مهدی پورواحد هم کسی است که به این جرگه پیوسته والبته موضوع مطرح کردن آن هنرمند اهمیتی برای نگارنده ندارد و آنچه اینجانب را مجبور به نوشتن این یادداشت کوتاه کرد، ابراز نارضایتی او از درخواست کمک خانواده های تبریزی ازمقامات ذیصلاح جهانی برای جلوگیری از روندی است که مسعود رجوی برای کشتار ساکنین بدبخت لیبرتی وازجمله همین آقا مهدی آغاز کرده است!
نام نوشته ی او " در ازل استاد عشقم داد درسی از وفا تا ابد در گوش دارم گفته استــاد را " است و درقسمت اهانت به خانواده ها وحامیان واقعی اسرای لیبرتی آمده است:
" در اردوی دشمن نیز, گشتاپوی آخوندی با نامه نگاری و نوشتن طومار به «بان کی مون» و «حیدرالعبادی» و… تحت عنوان کاذب «خانواده», اراجیفی را در مورد سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران و لیبرتی و ساکنانش سرهم بندی کرده که شامل حال من نیز شده است ".
کاذب نامیدن خانواده ها حرف کشکی است که این همشهری کم حرف و عضو سابق " آرمان مستضعفان" زده است و ازمحتوای کلام ایشان فهمیده میشود که حضور اعضای خانواده اش در همایش12-14 بهمن ماه جاری درتبریز وتهیه وامضای طومارهای چندی  که ازحقوق انسانی او هم دفاع کرده اند، موجب عصبیت او یا آمرین اش شده است!
اینکه چه اراجیفی درمورد سازمان مجاهدین خلق ایران؟؟ دربیانیه ها ونامه های صادره منتشر شده، مهدی خان نخواسته ویا اجازه نداشته که برزبان وکاغذ آورد که مشحون از حقایق و مستندات حقوقی بوده است!
درقسمت دیگر نوشته ی این عضو سابق " آرمان مستضعفان " میخوانیم:
" جهت اطلاع هم میهنانم در آخرین تماسی که در چند نوبت با برادرم داشتم, گفت: «دیروز به محض اینکه گوشی را گذاشتی نفری از وزارت اطلاعات تماس گرفت و پرسید؛ مهدی چه هدفی از تماس داشت و با کد چه مطلبی را از تو خواست که برایش انجام بدهی؟!…"
اگر این خبر درست است، مسلما تماس گیرنده با برادر او میتوانسته بداند که مثلا چه کدی داده  و…، پس درستی این خبر محل شک وتردید است ومهمتر اینکه عریضه نویسی خانواده ها منجمله برادر ایشان، ابدا ربطی به اطلاعات ندارد و حتی اگر برادر او یک عنصر اطلاعاتی باشد، دارای آن حقوق شهروندی هست که بتواند ازحال واحوال برادرش باخبر شده و اقداماتی بنفع او بعنوان یک گروگان رجوی انجام دهد!
" در همان زمان من با خواهرم نیز تماس گرفتم و خواهرم با وحشت از دستگیری اعضای خانواده, از من خواست کاری نکنم که مشکلات امنیتی برای آنها ایجاد شود! زیرا تماس میتواند به قیمت جان افراد تمام شود مثل علی صارمی که بدلیل تماس و دیدار با پسرمجاهدش در اشرف اعدام شد ".
آیا واقعا خواهرتان این حرف را بشما زده، مستندات تان دراین مورد چیست؟ من علت اعدام علی صارمی را بدرستی نمیدانم ولی میدانم همان نیست که شما مطرح کرده اید!
ظاهرا که او با سازمان تماس تلفنی منظمی داشته وکمک های مالی لازم را میکرده و ازجمله کسانی بوده که با وجود داشتن سوابق سنگین، تلاش برای پرتنش کردن تجعات مدنی مردم میکرده است و…
دوباره میخوانیم:
"…دولتها و دولتی ها را در سرتاسر دنیا میخرند، با «رشوه دهی» سیاستمداران فاسد و مسئولین ارگانهای بین المللی را به خدمت میگیرند و جای آبادی باقی نگذاشته اند. در این سالیان خواستند سازمان مجاهدین را نابود کنند، بمباران کردند محاصره کردند، زندان کردند، حمله و هجوم علنی کردند، ریل فروپاشی نرم را رفتند، تیف و تف درست کردند. «یونامی وکمیساریا» را پوش بُراندن افرادکردند، بی آبی دادند، درگرمای بالای 50درجه تابستان «سوخت» را قطع کردند تا از گرما کلافه کنند، هر «عملیات کثیف» و «شکنجه سفید»که به ذهنشان میرسید را کردند. ولی با مقاومت مجاهدین مواجه شدند… "
خوب گفته اند که رطب خورده نمیتواند منع رطب کند! سازمان فرقوی شما درامر رشوه دهی وسبیل چرب کنی، سرآمد دوران است و خود گیرندگان این کادو!!های سی هزار دلاری به درستی این مسئله اعتراف کرده اند و آنهم بارها!
من شخصا که شما را میشناسم، باور ندارم با صمیم قلب این حرف ها را نوشته باشی وحداکثر حکم مامور ومعذور بودن را با خود حمل میکردی که باعث شده به سازمان های حقوق بشری که دائما ازوجود آنها سوء استفاده میکنید تا خیمه وبارگاه رجوی را همچنان حفظ کنید، این قدر مورد حمله قرار گیرند و بازهم تکرار اتهام معروف " مماشات" است که به اربابان رجوی چسبانده اید. (من فعلا جرات نمیکنم که آنها را ارباب شخص شما خطاب کنم).
این همشهری ما که قبلا انسان سربزیر و بی آزاری بوده،  اینک بعنوان  افعی کرختی که درهوای سرد آذربایجان بی آزار وبی رمق است، وقتی به هوای گرم عراق انتقال داده شده و چابکتروافعی تر شده و مینویسد:
" تمامی آخوندها و مزدوران اطلاعاتی اش و کسانی که به هردلیل, تأکید میکنم که هرکس و به هردلیل از روی اجبار, ترس یا منافع دنیوی, در هم سویی با دشمن ترین دشمن مردم ایران این طومارها را امضا میکند، باید بداند که روز پاسخگویی و حسابرسی نزدیک است و باید پاسخگوی اعمال خود و نحوه عبور از آزمایش زندگی اش باشد ".
بسیار خوب!
ما باوجود اینکه نحوه ی حکومتداری شما را ازمناسبات موجود درتشکیلات تان، سالهاست که فهمیده ایم، با این اتمام حجت یقین حاصل کردیم که درفردای ناممکن ایران- به شکلی که شما درآرزویش هستیید-  با کسانی مواجه هستیم که بخاطر نامه نگاری بنفع فرزندان وفامیلان اسیر وبرده ی خود، مجازات خواهند شد!
راستی تا یادم نرفته بگویم که برادرتان اظهار می داشت که همسرتان که در آلمان است ازمدت ها پیش ازسازمان جدا شده و سازمان درمقابل این شجاعت او که نخواسته به حرمسرا نشین رجوی تبدیل شود،  اورا ازدیدار با دخترش که ساکن سوئد است، منع کرده است!
حمید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا