سینا دشتی که گاهــی در رســانه های رجوی مطلب مینویسد، نوشـته ای با نام " آیا راه دیگری هست "؟، دراین رسانه ها منتشر کرده است!
جالب اینکه ازلابلای این نوشته این هموطن اسیر باند رجوی، افسردگی های نهان وپیدایی موج میزند که معلوم نیست این افسردگی از سر شیطنت و برای بهتر جازدن دروغ های معمول است ویا ایشان واقعا هم مشاهده میکند که علیرغم حضور اغلب عوامل درمسیر خط فکری رجوی ها، یک پای قضیه میلنگد:
بیشتر اقدامات اربابان درمسیر خواسته های این گروه مافیایی است وتنها نتیجه ی غائی که همانا گرفتن حاکمیت وسپردن زمام امور کشور ایران بدست بوالهوسانی مانند مسعود رجوی است که محقق نمیشود!
درقسمتی ازنوشته ی آقای دشتی آمده است:
"…جنایات رژیم بشار اسد که دیگر از شمارش خارج است، در چند سال محدود، بیش از سیصد هزار کشته و میلیونها مجروح و آواره و پناهنده در سوریه ، توسط پاسداران و حزب شیطان و رژیم اسد که الآن به عروسک خیمهشببازی ولایتفقیه تبدیلشده، در ماتم و فقر و گرسنگی به سر میبرند ".
اما رسانه ها ومنابع آلترناتیو، مسبب اصلی این ظلم رفته برمردم سوریه را در اعمال بشار اسد نمیبنند ویا کم میبنند!
محققین باوجدان، بیشتر براین موضوع تاکید دارند که تحرکات مدنی مردم سوریه که برای گرفتن امتیازات بیشتر از رژیم بشار اسد به میدان آمدند، همفکران واربابان فرقه ی رجوی، مجال ببار نشستن این اعتراضات مدنی را نداده وبا سوق این میتینگ ها وراهپیمایی های مسالمت آمیز به قهر وخشونت وترور، راهی جز به خانه برگشتن برای مردم سوریه باز نگذاشتند وبنابراین اگر این گروه های تکفیری دخالتی درامور نمیکردند، ازاینهمه کشته وویرانی خبری نبود!
درادامه چنین آمه است:
" قدرتمندترین ارتش تاریخ در حال انجاموظیفه یعنی بهمثابه نیروی پشتیبانی و هوائی پاسداران جنایتکار در عراق، عمل کرده و در برابر جنایت علیه بشریت در ابعاد میلیونی در سوریه، سکوت پیشه کرده تا باعث کدورت خاطر ولیفقیه بیمار نشود ".
آیا این حرف نشان دادن دم خروس – وقدری هم بیشتر- نیست؟ شما مگر نگفته بودید که با داعش مخالف هستید؟
شما دراصل میگویید که آمریکا بمباران های اغلب نمایشی اش را درعراق ترک کرده و سوریه را بزند!
این درصورتی است که ما میدانیم که نقش اول را نیروهای شبه نظامی عراق که تعداد قابل توجهی از سنی ها هم درآن حضور دارند، درکنار پلیس وارتش عراق در کوبیدن اخیر داعش (عشایر انقلابی شما) بعهده دارند والبته کمک های کارشناسی ایران و آمریکا (با نیات متفاوت) نقش فرعی را درشکست های اخیر داعش بعهده دارند.
شما واربابان هرچقدر هم تلاش کنید که ایران بصورت گسترده ورسمی وارد عمل شود، چنین نخواهد شد و ندمیدن بر طبل شیپور وتنور مهیای جنگ بین سنی وشیعه ازخط قرمزهای ملت ودولت ایران است.
عراق پتانسیل درهم کوبیدن داعش را دارد واگر هلی بردهای اشتباهی؟! برای آنها آذوقه ومهمات نریزند و حساب ثروتمندان عربستانی حامی داعش بلوکه شود- که نمیشود-، نفت غارتی آنها وکالاهای قاچاق ومواد مخدر آنها را نخرند، دراینصورت داعش عددی نخواهد بود!
توصیه ام دراین مورد خاص بشما این است که اگر حسن نیتی درکار است، بطور جدی خواهان محاصره ی اقتصادی داعش شده وازاربابان ومرادان خود بخواهید که راههای ورود آنها به عراق و… را ببندند. کاری که براحتی ازدست آنها ساخته است وشما ابدا درفکر این بی توجهی آنها نیستید؟!!
ازقول سینا دشتی آمده است:
" امواج ارتجاع و فاشیسم بنیادگرائی، دستاوردهای جنبشهای مردم خاورمیانه را در همهٔ کشورها یا کاملاً از بین برده و یا به آن تهاجم میکند. در اکثر کشورهای اروپائی، ترس و تردید کارشناسان امنیتی را به مرغهای سرکنده ای تبدیل کرده که بدون هیچ کلان برنامهٔ مؤثر و جامع در مقابله با تهدیدات فاشیسم بنیادگرائی از اینطرف به آنطرف میدوند و هیچ تصویر جامعی نه از وضعیت مبرم موجود و نه یکراهبرد عملی درازمدت، دارند…سیاست مماشات، فقط زیر سبیل حضرات را چرب نکرده بلکه آنها را به فلج تدریجی نیز کشانیده است ".
این امواج عمدتا توسط همان هایی که گفته اید که(زمینگیر شده اند)؟! بوجود آمده وخود براحتی میتوانند آنرا فرونشانند وآنهم درموقعیتی بوجود خواهد آمد که واقعا این دوستان اروپایی وآمریکائی شما واقعا باین نتیجه برسند که ادامه ی افراط گری که تاکنون بنفع یک درصدی های این کشورها بوده واساسا علت وجودی افراط گری همین منافع کثیف بوده، سودی برای آنها ندارد. با ازبین رفتن فاشیزم اصلی (زیرنقاب مسیحیت ویهودیت)، این فاشیزم مورد انتقاد شما هم از بین خواهد رفت، زیاد دلواپس نباشید!
اگر مماشاتی درکار است، این مماشات بنفع یک درصدی های مرفه ومتمول جهان درکار است که شما هم دردتان این مسائل نیست و تنها میخواهید بعنوان کاسه لیسان این یک درصدی ها، شغل شریف کشفیات هسته ای وجاسوسی!! را ازدست ندهید!
شما که اینقدر نشست های پرهزینه برپا میدارید وصحبت ازحضور صدها پارلمانتاریست و… بمیان میآورید، اگر ریگی درکفش تان نیست، چرا این درخواستها را ازآنها نمیکنید که دست ازحمایت افراطیون خود ساخته بردارند؟؟
بازهم بخوانیم:
" آیا تصویر واقعاً تا به این حد تیرهوتار است؟ متأسفانه بله، این بله نه قطع امید از حرکات آزادیخواهان و مردم و سیر تکامل تاریخ است، اما در یک تحلیل مشخص، در این مقطع مشخص، حاصل جمع سیاستهای مخرب غرب در منطقه و تعلل در قبال فاشیسم مذهبی و تذبذب و ندانمکاریهای فاجعهبار، ضعف بیسابقه امریکا که آنطرف سکهٔ هجوم ابلهانه به عراق بوده و است، به ایجاد این شرایط تیرهوتار انجامیده است ".
بلی جهانی بهتر و دیگری لازم است ولی شما با جهان دیگری که از بهم خوردن این نظام تک قطبی – که تدریجا دارد بهم میخورد- و تغییر مناسبات سلطه وتابعیت وبهم زدن تقسیم کار ناعادلانه ی جهانی ممکن است همسو نبوده وبنابراین جهان دیگر سینا جان عبارتست از برپا ماندن وضع موجود باضافه ی برتخت نشستن مسعود رجوی درایران وبقیه ی مسائل تعارفی بیش نیست!
" دیروز در برلین ما شاهد یک تجمع بسیار مهم و تاریخی بودیم. مقاومت ایران از سالها قبل نخستین قربانی سیاست کریه مماشات امریکا و غرب با رژیم آخوندی بوده است و همین مقاومت از سالها قبل بنیادگرائی اسلامی را تهدید جدید بینالمللی نامیده است و طی سالیان بارها خواستار تحریم و خلع ید از رژیم بوده و پیشتاز ایجاد یک جبهه ضد بنیادگرائی چه در ایران و چه در منطقه شده است ".
اولا طبل رسوایی این نشست تاریخی تان باآن افراد اجاره ای از اقصی نقاط جهان ازلب بام ها افتاد.
ثانیا منتقدان شما بارها منابع بنیادگرایی را بشما نشان داده وازشما خواسته اند اینقدر دروغ نگویید.
ثالثا آمریکا هرکاری که توانسته کرده وبنابراین با انداختن اینهمه رو، شرمنده اش نکنید که نمیتواند!
بازهم چاپلوسی است که درحق مریم تابان با درجه ی بالای قدرت ذوب کنندگی، بشکل زیر آورده شده است:
"خانم رجوی در سخنرانی خود گفت: نقطه کانونی بنیادگرایی، رژیم ایران است که اگر فروبریزد پدیده بنیادگرایی به پایان خود رسیده است. " خانم رجوی ضمن هشدار جدی مذاکرهکنندگان و مماشات گران با رژیم ولایتفقیه به مضرات استراتژیک این سیاست اشاره کرد و تأکید کرد جهان امروز نمیتواند بدون هدف گرفتن رژیم ولایتفقیه، بنیادگرائی را شکست بدهد ".
خانم رجوی حرف جدیدی نگفته وتکرار مکررات چند دهه ای را کرده که صورت عریان اظهارات وتمناهای او این است که غرب حکومت ایران را ساقط کند واو را درکنار همسر فراری اش براریکه ی قدرت ایران بنشاند.همین!
درپایان نوشته ی این مرید رجوی میخوانیم:
"… تا آیندگان بیشتر بنویسند، اما در این برهه از زمان، سؤال از همگان این است آیا راهحل دیگری هست که به ما نشان بدهید "!
لازم به تحمل صبر وانتظار زیادی نیست واینجانب فوقا درد ورنج وآرزوهای شما را با بیان صریح تری- هم " با خلق قهرمان " وهم با " مماشاتگران قدرتمند جهانی " – درمیان گذاشتم که کاری بکنند وگفتم جهان بهتر از از نقطه نظرمنافع شما، همان جهانی است که فعلا وجود دارد وتنها نقص قابل اغماض اش، عدم نشستن رجوی ها برتاج وتخت ایران است که مسئله ی زیاد مهمی هم دربرابر جهان باین بزرگی نیست وشاید که بتوانیم ازعوامل دخیل بخواهیم با تحقق این آرزو که دربرابر گستردگی وپیچیدگی جهان – مانند این نگارنده – کم اهمیت تر است، بشما بیشتر کمک کرده واینهمه صبور و " مماشاتگر " نباشند!
نوید