بررسی وضعیت زنان در فرقه رجوی – قسمت اول

به دعوت انجمن نجات مازندران تعدادی از جدا شده های استان در دفتر انجمن حضور یافته و به بررسی وضعیت زنان در فرقه رجوی پرداختند.
ابتدا مسئول نشست ضمن خوشامدگویی به جدا شده ها آخرین اخبار منتشره از طرف فرقه را به اطلاع نفرات رساند و سپس افراد جدا شده نظرات خود را پیرامون وضعیت فعلی فرقه بیان داشتند که در ابتدا آقای مجید محمدی یکی از بازگشته های استان در رابطه با دروغ بافی فرقه عنوان نمود: در رابطه با حقانیت و بحثی که مسئول انجمن پرداخته است باید بگویم من که حدود سه سال است به ایران آمدم شاهد هستم فرقه در جامعه ایران جایی ندارد، تمام خبرهای فرقه در رابطه نقض حقوق بشر در ایران دروغ است، مردم ایران این نظام را قبول دارند و تحت تاثیر حرفهای بی ربط فرقه و سایرین قرار نمی گیرند.
آقای قربانعلی برادران یکی دیگر از جداشدگان در رابطه با تبلیغات دروغین فرقه اظهار داشت: یکی از شیوه های فرقه بزرگ کردن دروغ است و آنها از کاه کوه می سازند.
مسئول انجمن در ادامه اظهار داشت تشکیلات فرقه اگر هر اتفاقی در داخل کشور بیفتد آن کیس را حتی اگر از نوع جرائم عادی و اجتماعی هم باشد، در تبلیغات خود تبدیل به کیس سیاسی نموده و با دروغ در سایت هایشان خبرهای ضد و نقیض می دهند آنها تلاش می کنند در مجامع بین المللی چهره ایران را خراب کنند و غیر از این هم از این فرقه انتظاری نیست.
آقای مجید قرائتی از دیگر بازگشته های استان در رابطه با جوسازی فرقه در مورد برنامه هسته ای ایران گفت: خیلی از کشورها دارای بمب اتم هستند چرا رجوی نمی خواهد ایران هم صاحب قدرتی شود خیلی روشن است خوب می داند به قول خودشان بقاء نظام تضمین خواهد شد آنها غیرت ایرانی هم ندارند از اسلام هم سوء استفاده کرده و نانش را می خورند. به اسم خدا و قرآن دنبال مقاصد پلید خود هستند و به همین دلیل دست به هر رذالتی می زنند، ایران فروشی افتخار رجوی ها است.
وی در ادامه به خاطره ای اشاره نمود و گفت با تعدادی خانواده در رابطه با خیانت های مجاهدین بحث و گفتگو می کردم، آنها همگی می گفتند در بین افکار عمومی مجاهدین بدنام ترین اند و در داخل ایران جایگاهی ندارند. آنها نه عرق ملی دارند و نه عرق مذهبی، زیرا جاسوس اجنبی ها می باشند و افتخارات ایران را به خارجی ها می فروشند مخصوصا پیشرفت اتمی ایران را.
وی صحبت هایش را این گونه ادامه داد: رهبران اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه داعشی‌ها را ساختند. منطق آنها این است که هرکس بیشتر جنایت کند به آنها نزدیک تر است، وقتی داعش در عراق در روزهای نخست مناطق زیادی را اشغال کرده بود رجوی ها سکوت کردند و صدایشان در نمی آمد، حتی به واسطه بعثی ها از داعشی ها استقبال هم کردند. وقتی جنایات داعشی ها در صحنه بین المللی آنقدر افتضاح شد که همه عالم آنها را محکوم کردند، بعد مسئولین فرقه از امریکا درخواست سلاح کردند به بهانه حفاظت خویش، آنها به هیچ صراطی مستقیم نیستند و مدام رنگ عوض می کنند. اگر قدرتی در عراق داشتند حتما در صفوف داعش قرار می گرفتند.
یکی دیگر از جدا شدگان از فرقه رجوی، آقای عبدالله افغان گفت: مسعود جنایتکار همیشه به دنبال حفظ جان خودش است به عمد کاری می کند تا دیگران کشته شوند و او در قبال قربانی به نوائی برسد.
در این قسمت مسئول نشست با طرح سوالی پرسید: چرا رجوی زنان را در مصدر فرماندهی گذاشت و با اینکار چه هدفی را دنبال می کرد؟
آقای مجید محمدی در پاسخ اظهار داشت: زن ها در سطح پایین بودند، رجوی با زرنگی به این نتیجه رسید که زنان می توانند در درون مناسبات خط رجوی را بهتر پیش ببرند آنها مطیع ترند شاخص انقلاب مریم قجر همین بود که زنان مسئله حل کن و راه بازکن هستند زیرا در طول تاریخ آنها تحت ستم بوده اند به همین جهت انگیزه آنها در رابطه با سرنگونی حکومت ایران بیشتر است، البته هدف فرقه آزادی زنان نبود هدف بندگی و بردگی بود تا از آنها به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدفش استفاده کند.
آقای قرائتی که سالیان در اروپا زندگی کرد و خانواده اش هم اروپائی هستند به یک واقعیتی اشاره و اضافه نمود و در اروپا آزادی زنان تعریف شده است زنان حق انتخاب دارند خودشان تصمیم می گیرند که چه کار کنند اما در داخل مناسبات فرقه زنان در بند هستند از خودشان اراده ای ندارند آیا کسی است در درون مناسبات فرقه که به مسعود و مریم انتقادی کند ابدا و اصلا، زیرا کسی پایش را از حد خودش بیشتر دراز کند فرقه آن شخص را به شدیدترین صورت تنبیه خواهد کرد آنهایی که در درون تشکیلات بودند می فهمند من چی می گویم با برخوردهای که می شود آن فرد را روانی کرده و از دور خارج می کنند آزادی در سازمان یعنی همین، درست است دنیای غرب از زن سوء استفاده جنسی می کند اما در فرقه استثمار زن در سطح بردگی است.
اقای ایرج صالحی یکی از اعضای انجمن اظهار داشت: برای اینکه متوجه شویم که رجوی ها آیا باعث ارتقا زنان شده اند یا اینکه آنها را بیشتر به اسارت گرفتند بهتر از به وضعیت کنونی زنان در این فرقه توجه کنیم، الان نزدیک به 30 سال از زمان مطرح شدن این موضوع در فرقه می گذرد، در این 30 سال چند زن در این فرقه بعنوان زن برتر به دنیا عرضه شده اند؟ آیا هیچ کدام از زنان در این فرقه تبدیل به یک دانشمند، یک نویسنده، یک فیلسوف، یک ورزشکار، و خلاصه یک شخصیت شده اند؟ جواب مسلما خیر است. حتی در امور تشکیلاتی هم برخورد رجوی با زنان صوری است و فقط دنبال اهداف خودشان هستند. در فرقه زنان همین که به یک سطحی می رسند مثلا در جایگاه مسئول اولی، بعد یک دروه پایین کشیده می شوند چرا که رجوی حتی از اینکه همان زن یک چهره شده و بعدا جلوی خودش بایستد وحشت دارد.
بصورت معکوس فرقه رجوی زنان را مانند مردان و حتی بیشتر از مردان، تحت فشار قرار داد و فرو برد، با قطع ارتباط اعضا با دنیای خارج آنها را از کسب دانش و آگاهی منع کرد و باعث شد که حتی داده های پیشین آنها نیز بدلیل عدم کنش و واکنش با دیگران از بین برود.
خانم هایی که موفق به فرار از فرقه شده اند در خاطرات خود گفته اند که به دستور رجوی توی غذای آنان کافور می ریختند تا صورتش مو در بیاورد و با این کار می خواستند حالت زن بودن را هم از آنان بگیرند و آنان را تبدیل به افرادی با چهره های خشن بکنند. این موضوع به گفته همان خانم های جدا شده باعث فشار روانی بر روی این زنان بود چرا که رجوی ها اجازه استفاده از وسایل آرایشی را به آنان نمی داد و فکر می کنم خانم ها بهتر از ما حرف این دختران و زنان را می فهمند. ببینید در این فرقه حتی یک وسیله ساده آرایشی در هر خانه ای یافت می شود، در اختیار زنان نمی گذاشتند.
 ادامه دارد  
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا