آیا تفاوتی بین مواضع نتانیاهو و فرقه رجوی مشاهده میکنید؟!

این روزها اخبار هسته ای ایران در خیلی از خبرگزاریها و نشریات دنیا بازتاب دارد! هرکس از زاویه ای باین توافق یا بهتر بگویم تفاهم نگاه میکند و اخبار در این زمینه را منعکس میکند. اما وقتی به مواضع اسراییل و فرقه وطن فروش وضد مردمی رجوی نگاه میکنیم٬ چیزی که خیلی به چشم میخورد اینست که پنداری این دو از روی هم مواضع خود را کپی کرده اند و جهت انعکاس به خبرگزاریها داده اند! حتی فرقه رجوی با ناشی گری تعجب برانگیزی تلاشی هم نمیکند که خیلی از رو و آشکار برعلیه مردم ایران و منافع ملی ایران حرف نزند٬  بلکه خیلی روشن و واضح و بقول معروف بی رودر بایستی برعلیه منافع ملی مردم و در ضدیت با آنها مواضعش را مطرح میکند!
واقعیت اینست که این توافق بشرط اینکه منافع کشورمان را تامین کند٬ کاملا بسود ماست.چراکه سالیان سال تحریم ظالمانه علیه مردم ایران٬علارغم تمامی مقاومتها و پایداریهایی که از سوی مردم خصوصا قشر متوسط و پایین صورت گرفته است٬ اما عرصه زندگی را بروی مردم تنگ میکرد! لذا هرانسانی بخوبی متوجه میشود که برداشته شدن تحریمها و امکان برقراری ارتباط با دنیای خارج از خودمان٬ طبعا بروی معیشت مردم تاثیر مستقیم خواهد داشت! اکنون اگر یک نگاه گذرا باین موضوع داشته باشیم که چه کسانی با توافق هسته ای و برداشته شدن تحریمها مخالفند٬ شاید حتی بتوانیم تا حد زیادی دوست را از دشمن تشخیص بدهیم. نمایندگان جمهوریخواه وجنگ طلب کنگره امریکا٬ رژیم صهیونیستی و فرقه مجاهدین!!
فرقه رجوی هنوز برایش سخت است که بپذیرد که خیلی وقت است که به پایان راه سراسر خیانت و مزدوریش رسیده است! چراکه هرگز نتوانستند تحلیلی واقعی و منطقی از شرایط بیرون از خودشان داشته باشند و همواره تمام تحلیلهایشان را براساس توهمات و آرزوهایشان بنا میکردند. برای مثال از ابتدای کارشان بعداز پیروزی انقلاب 57 و با شروع مبارزه مسلحانه٬ براین باور بودند که شش ماهه حکومت ایران سرنگون میشود و مستمرا به کادرهای خودقول شش ماه را میدادند! بعد از آن٬ آمدنشان به عراق و هم پیمان شدن با اصلی ترین دشمن مردم ایران یعنی صدام حسین بود. هم سفره شدن با کسی که دستش بخون هزاران تن از مردم کشور ما آغشته بود! بعد گره زدن سرنوشتشان با صدام و ماندن در عراق علارغم اینکه میدانستند که عراق دیگر جای ماندن و پیش بردن همان استراتژی که بدان معتقد بودند نیست! بدنبال سرنگون شدن صدام٬ اینبار خودشان را باز به کشورهایی آویزان کردند که مانند صدام از دشمنان مردم ایران هستند.یعنی امریکا و اسراییل. و البته این ماهیت فرقه رجوی است.یعنی مزدوری برای هرکسی که شرایطش جور باشد!
این روزها هم که به برنامه تلوزیونی آنها نگاه میکنیم٬ تماما بروی این موضوع تکیه دارند که این تفاهم اجرایی نمیشود و مرز سرخ هایی که توسط رهبر ایران معین شده است٬ رعایت نشده است و  ایران بازنده اصلی این مذاکرات بوده است و… بقول خود رجوی٬اگه میخواهی بفهمی کاری که میکنی درست است یا نه؟ به واکنش دشمنت نگاه کن! اتفاقا توافق هسته ای بدلیل واکنشهای در نوع خودعجیب فرقه رجوی و البته دیگر دشمنان مردم ایران٬ کاملا درست و به سود مردم و منافع ملی ماست! کسانی با توافق هسته ای مخالفت میکنند که٬ منافعشان در منزوی بودن ایران در سطح بین المللی و اقتصادی است!و خدا را شکر که مسئولین سیاسی کشورمان با هوشیاری و دقتی بی نظیر٬ و البته با مجاهدت و صبری انقلابی و تلاش و پشتکار٬ براینند تا در این جدال سیاسی حداکثر امتیاز و پیروزی را بدست آورند!
واقعیت اینست که این توافق علاوه بر پرداختن به اصل موضوع یعنی حل مسئله هسته ای ایران٬ پیامی بسا بسا جدی تر و روشنگرانه تر برای تمام دنیا خصوصا قدرتهای جهانی داشت! این پیام که دوران دیکته گفتن آنها به جهان به اتمام رسیده است! و شاید این موضوع برای امریکا از هرچه بیشتر دردناکتر باشد! به اعتقاد من٬ این موضوعی است که قطعا دیگر کشورهای دنیا که میخواهند پیشرفت کنند ولی با مشکلاتی از این قبیل دست و پنجه نرم میکنند٬ این پیام را از ایران خواهند گرفت که پشت نیمکتی که دیکته گویش امریکا و دیگر کشورهای به ظاهر قدرتمند جهانی باشند٬هرگز ننشینند!!شاید این خیلی خام خیالانه باشد که ما تصور کنیم که امریکا تغییر کرده ودولت اوباما با دولت مثلا بوش فرق دارد و بهتر است و… اما واقعیت اینست که امریکا ذاتش متجاوز و زورگویی است! اگر امروز ما میبینیم که پشت میز مذاکره و صحبت با ما مینشیند٬ چون قبل از این تمامی راه ها ی دیگررا آزمایش کرده است و با هزینه شاید خیلی زیاد به بن بست رسیده است! تنها هوشیاری و بنظرمن سیاستی که دولت اوباما دارد اینست که از تجربه دیگر دولتهای امریکا استفاده کرد.چون کاملا متوجه شده بودکه راه حل و فصل مشکلاتش با ایران٬فقط صحبت آنهم صحبت با احترام است و بس!او توانست با حداقل هزینه٬ دستاوردی بزرگ بدست بیاورد و این همان برد-برد است که رئیس جمهورکشورمان دکتر روحانی بدان تاکید دارند!
 آری! دورانی که امریکا میتوانست حرفش را با شلیک موشک بسوی مخاطبش بزند٬ تمام شد!! لااقل آنها کاملا این موضوع را در رابطه با ایران فهمیدند! شاید چند سال پیش امریکاییها ایران را با عراق و افغانستان یا دیگر کشورهایی که آنها تصور میکردند که ایران هم مثل آنهاست اشتباه گرفته بودند. اما امروز بخوبی فهمیده اند که اشتباه محاسبه داشته اند! آری٬ دیگر دورانی که خلبانهای امریکایی میتوانستند تمریناتشان و شلیک بسوی اهداف را در آن کشورها انجام بدهند تمام شده است! و این بدلیل داشتن اصول و منطق در سیاست خارجی٬ و قدرت نظامی که دیگر خود فرمانده هان امریکایی هم بدان اذعان دارند.
مراد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا