با یک قربانی دیگر قاب عکسی خاک روبی شد

مریم قجرکماکان درانتظاراست ولحظه شماری میکند که درراستای بهره وری ازخون وزندگی ومایملک اعضای اسیرش ازقاب های عکس آماده خاک گرفته خود استفاده نماید.
با قربانی شدن عضوی دیگرازاعضای نگون بخت لیبرتی نشینان بنام جلال عابدینی مریم قجربه شوق آمد ودربوق وکرنا دمید که این یکی نیز بخاطر تحریمهای ظالمانه عراقیها! در زمره بیست و پنجمین شهید قرارگرفته است.
باخواندن خبرتاسف بار و درگذشت و قربانی شدن جلال عابدینی خیلی متاثرشدم ودقایقی به عکس قربانی خیره شدم ومدام این جمله درذهن وضمیرم متبادر می شد که دراین جهان وانفسا وخصوصا درحوضه ودایره اندیشه فرقه ای رجوی چقدرجان انسان بی ارزش وبی مقدارشده است که بی آنکه بخواهند وبفهمند به مرگ لبخند می زنند.
چهره آقا جلال برای خیلی ازجداشدگان خصوصا خودم که ازنزدیک می شناختمش ودوسالی درسیستم پشتیبانی تحت مسولیتم بود ؛ آشنا است.
قربانی اخیرمرحوم جلال عابدینی هرچند درصفوف مجاهدین با سابقه بود ولیکن بدلایلی هیچگاه ازحداقل توان رزمی برخوردارنبود که بخواهد درعراق وپایگاههای نظامی مجاهدین سازماندهی شود. ایشان ازسالیان پیش ازبیماری ونارسایی  شدید چشم وگوش رنج می برد وبا داشتن سن زیاد بطورمضاعف ناتوان بود وهمواره تحت فشارجسمی و روحی درمناسبات مافیای رجوی.
یکروز خیلی صمیمی ازایشان پرسدیم " راستی آقا جلال ازکاریکنواخت وخسته کننده امورصنفی این مقرکه از سپیده دم صبح تا پاسی ازشب میشوری ومی سابی و تروخشک می کنی وبرای بچه ها صبحانه ودهی وناهاروپنجی وشام سرو میکنی و….خسته نمی شوی!؟"
آقا جلال که همواره لبخندی ملیح وآرام روی صورتش نقش می بست وبا خوش رویی با مخاطبانش مواجه میشد این باردرمقابل سوالم که انگاری تکانی خورده باشد درحالیکه عینک ذره بینی خود را چندبارجابجا کرد خیلی آرام ودرعین حال خیلی جدی و صمیمی به من گفت "  تومسول منی. بگوببینم چه کارکنم وچه کارمی توانم بکنم! نه چشم دارم ببینم ونه گوش دارم که حرف بچه ها را خوب بشنوم. سن زیاد هم مزید برعلت شده است. گاها ازفرط پرکاری وسرپا ماندن 16 ساعته دراین سالن غذاخوری خسته وفرسوده ونیمه بیهوش می شوم ومی افتم. تازه باید درانتهای کارحساب پس بدهم که کم کاری هم داشته ام! کاری نمیشود کرد الا اینکه بسوزم وبسازم وببینیم که خدا چه میخواد."
خدایا توشاهدی وگواه باش که درخصوص مرگ وجان باختن آقا جلال وسایرقربانیان درتنگنای لیبرتی برخلاف ادعای کذایی رجوی نه خودش مقصربود ونه دولت عراق ونه…بل تنها وتنها مسبب ومقصراین جان باختنها فقط وفقط شخص رجوی است که قدرت وشهوت تمامیت وجودش را تنوره انداخته است.
اقا جلال درصورت تمایل رجوی براحتی تمام می توانست ومی بایست که خیلی زودترازاینکه جانش را بربایند به انگلستان آنجا که پناهندگی اش را داشت ؛ اعزام ومداوا میشد.
روحش شاد
پوراحمد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا