رجوی و نقطه عطف سازی تکراری

این روزها سیستم تشکیلاتی فرقه ای رجوی روی یک گردهمایی و تجمع سالانه در خرداد کوک شده است.
این روز بیانگر نقطه آغاز کشتار سال 60 است و شروع و استارت علنی ترور و خشونت عریان و خونریزی خیابانی در ایران است. اینک فرقه رجوی سال به سال تاریخ آنرا پس و پیش می کند و تیتر های تبلیغاتی آنرا با عنوان و مناسبت های دیگری به خورد پیرامون خود می دهد و با اجیر کردن و کرایه نمودن شرکت های مقاطع کار در جهت انجام آن از لحاظ تهیه امکانات و نیرو دست به کار می شود.
اولا این سیکل و سناریوی همیشگی و تکراری رهبری فرقه هیچوقت راند مان مثبت و پیش برنده ای نداشته و در جمع بندی آن روزگاری که ما از نزدیک شاهد بودیم همیشه فشار رهبری فرقه روی گردانندگان و بسیج کنندگان تشکیلاتی زیاد تر می شد و هیچوقت نمی پذیرفت که به سقف و هدف مشخص شده رسیده است.
از این واکنش ها و انعکاسات واقعی تجمعات و سیاهی لشگر سازی هرساله رجوی که بگذریم واقعیت این است که طبق اظهارات شخص رهبری فرقه که در سالهای قبل از سقوط صدام که مصاحبه ای ساختگی با سیمای مقاومت رجوی انجام شده بود رجوی در خصوص اینکه حرف اضداد و مخالفین این است که سازمان در هرکاری غلو می کند و جو سازی در زمینه نیروسازی و امکانات سازی به گونه ای که آنرا صد برابر نشان دهد پرسیده شد. رجوی در آن سرفصل علنأ گفت ما نیاز به نقطه عطف سازی داریم و بایستی مثل یک ورزشکار نقطه اوج بسازیم و خلق یک قهرمانی ولو کاذب کنیم تا بعدها از آن به عنوان یک سرمایه بهره بگیریم.
مثلا او (رجوی) اشاره میکند که ما رژه سال 70-71 را ساختیم. همه گفتند سلاح و امکانات و خودروها کرایه ای بوده و نیروها هم عراقی و سودانی ومصری بودند البته که بودند اما ما با آن نقطه اوج ساختیم  و در تبلیغات اولیه رسانه های خارجی جا انداختیم که ظرفیت یک آلترناتیو را داریم.
درمانور سیمرغ در شمال و شرق اشرف با کرایه نیرو و امکانات و چند بار تکرار آن در جلو دوربین های خارجی ها آنها نیروی مقاومت را چند ده برابر انعکاس دادند. همین برای ما کافی است تا این ظرفیت را مثل پرچم بالا ببریم و با آن نقطه عطف بسازیم و از این سرمایه کسب حمایت کنیم.
درچند تجمع اروپایی مانند کنسرت همبستگی ملی- وتالار الزرکویت انگلیس با اجیرکردن و فریب چند هنرمند و خواننده و رقاص توانست نیروهای قابل توجهی را جمع کند و درکنار آن چند مقام بازنشسته خارجی را هم آورد و افتخار رجوی طبق گفته خودش لحظه ای است و او می گوید کبریت شعله اولش لازم است تا چراغی را یا آتشی را روشن کند و بعد آنرا خاموش می کنید و به دور می اندازید. ماهم همین کار را می کنیم. برایمان نیرو ازکجا آمده، پول از کجا آمده، و امکانات از چه راهی آمده مهم نیست بلکه آن جرقه را میخواهیم و با آن نقطه اوج می سازیم تا در سایه آن بتوانیم خود را حفظ کنیم.
بله دقیقأ این تئوری و تاکتیک رجوی در خصوص هرمانور و تجمع چه سیاسی و چه نظامی است. اینک هم تجمع خرداد 94 از دید رجوی هیچ فرقی نکرده و صرفأ بدنبال مشروعیت از همین راه برای خودش است و لاغیر.
*دررژه سال 70 دقیقأ 80 تا 90 درصد نیرو و ماشین آلات خارج از اسارتگاه اشرف آمده بود و نیروهای خودی را هم 4 تا 5 بار جلو دوربین نمایش داده شد.
*درمانورسیمرغ معروف به مانور سرنگونی دقیقأ 60 درصد از زرهی ها و امکانات و سلاح ها عملیاتی نبودند و در رده سه و آموزشی بودند و یا اغلب قابل حرکت نبودند و آنها را با کمرشکن صرفأ جهت به خط نمودن و تظاهر مقابل دوربین ردیف شده بودند.
*در جمع آوری امضا موقع رفتن گالین دوپل نماینده حقوق بشر به ایران شاید بیش از یک میلیون نامه به عنوان شهروند داخل کشور توسط اسیران در داخل کمپ اشرف طی یک پروژه چند هفته ای تهیه و برای او ارسال شد.
* غلو در حمایت های مردمی عراق و حمایت های خیالی عشایر. همه شاهدان عینی جداشدگان سال های اخیر بطورمستند روشنگری کرده اند.
با توجه به همه ی دورانهای فرقه هیچوقت هیچ فعالیت و پروژه رجوی بیشتر از 5 تا 10 درصد بر واقعیت ها سوار نبوده به همین دلیل بیش از سه دهه است که حتی یک پارلمان یا دولت در دنیا بطور رسمی مجاهدین را به رسمیت نشناخته است.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا