ازنظر این مجنون رجوی، مرگ بهتر از اینگونه زیستن در لیبرتی است!

بنظر میرسد که هراتفاقی که به وابستگان رجوی میافتد، خیر مطلق برای آنهاست وشر مطلق برای طرف مقابل واین طرف مقابل میتواند تمام دنیا، باستثنای رجویست ها باشد!
حمله موشکی 7 آبان  94به لیبرتی باوجود اینکه متاسفانه واکنش مردمی نداشت واین موضوع ازخط مشی رجوی نشات میگیرد، موجب تالم خاطر وپریشانی کسانی شد که فامیلان ودوستانی آنجا دارند.
این نگرانی، برعکس، شامل حال رجوی وپادوان مجنونش نشد وبرعکس آنها را به رقص وپایکوبی آشکار ونهان واداشت وچه ظفرنامه هایی دراین مورد که نوشته نشد!!
آقای نبی اسداللهی ازجمله ی این " ظفرنامه" نویسان بوده وطی مطلبی که " هشتاد بار مجاهدتر شدم " نام دارد، نوشته است:
" از نقطه‌یی شروع کردم به شمردن صدای موشکها. 1، 2….15،……35،….. 58.. خدایا ترا شکر! این صدای خودم بود که می‌شنیدم. با هر انفجار، من داشتم قد می‌کشیدم. باورم نمی‌شد. شعفی درونی داشتم که‌گویی مرا با ترکش‌های هر موشکی به آسمان می‌برد. شوقی ماندگار قلبم را می‌فشرد ".
صرفنظر از میزان درستی تعداد موشک ها که اگر درست بود، چیزی از لیبرتی نمیماند، این حالات نامبرده نشان میدهد که نویسنده ی این مطالب مالیخولیایی، گرفتار یکی از مسائل زیر بوده است:
1- دشمنی حیوانی آشتی ناپذیری با مقتولین ومصدومین حادثه داشته که فرود موشک ها اینگونه اورا برسر وجد آورده است.
2- اززندگی در مناسبات فرقه ی رجوی خسته وجان به لب بوده و خواستار مرگی هرچند جانکاه بوده است.
3- ازبیماری سادیسم ومازوخیزم رنج میبرد!
4- میزان علاقه اش به رجوی آنقدر بیشتر است که طبق میل او، کشته سازی را بنفع شخص رجوی میداند وازاینکه مرادش خوشحال است، بدون توجه به جنبه های انسانی مسئله، به ابراز خوشحالی میپردازد.
5- چاپلوس وضعیف النفس ونان بروز خوراست که میخواهد پیش برگماردگان خاص رجوی، خود شیرینی کند!
6- ونهایت اینکه او ازاین نوشته خبر ندارد و ازنام او برای نشر این افکار مالیخولیایی سوء استفاده شده است!
درقسمت دیگر نوشته ی نبی اسداللهی میخوانیم:
" دشمن آمده است که با 80 شلیک، گلستان را دوباره به سنگستان برگرداند. این‌جا اما عزمی پولادین وجود دارد که سنگ را بر فرق دشمن آوار کند… باز به آزمایش نسل مجاهد آمده است؛ چه عبث هوسی به‌سر دارد ".
 آنقدر درمورد وضعیت زیستی لیبرتی ضدونقیض حرف میزنید که آدم ناوارد براستی نمیداند، آنجا را زندان رجوی بخواند ویا گلستان نبی اسداللهی!
دیگر اینکه توقع عزم پولادین از انسان هایی که اراده ای ازخود ندارند، غیر قابل تصور است. این عزم مختص خود رجوی است و دراین مورد خاص هم فولادین بدانجهت است که میتواند درقبرستان خاموشی بنام " لیبرتی"، سراغ " نفس کش " برود!
به صفت مجاهد ووضع شما اسرا هم که توجه کنیم، این ادعا که شما مجاهد هستید، باطل بنظر می رسد. چرا که مجاهد کسی است که عزم واراده ای ازخود دارد و به تئوری مدرن علم مبارزه مجهز است و زندگی برده وارانه ی شما نمیتواند این خصلت را نصیب شما ها بکند!
حمید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا