شانزده آذر نقطه ی سردرگمی مجاهدین

شانزدهم آذر 1394 و یادمان شهادت سه دانشجوی دانشکده ی فنی تهران، در حالی فرا می رسد که مجاهدین خلق سردرگم تر از همیشه در میان شعارهای ضد امپریالیستی گذشته شان وذات امپریالیست گرای امروزشان، مانده اند.
در آستانه ی شانزده آذر امسال، مجاهدین خلق نمی توانند شادی خود را از امضای لایحه ی بودجه ی دفاعی امریکا – با الحاقیه ی هفت ماده ای برای تضمین حفاظت و امنیت ساکنان کمپ لیبرتی – پنهان کنند. امضای این لایحه و قانونی شدن آن توسط پرزیدنت اوباما نتیجه ی تلاش های بسیار و هزینه کردن مبالغ هنگفت لابی های مجاهدین خلق در کنگره ی امریکا بوده است.
این لایحه که در روز 25 نوامبر تبدیل به قانون شد، پیش از آن در تاریخ 18 ژوئن در اجلاس سنای امریکا با 71 رأی مثبت به تصویب رسیده بود. تصویب این لایحه میسر نبود مگر با تلاش سناتور مک کین و دیگر سناتورهای تحت الحمایه مجاهدین خلق.
 درباره ی لابی های پرهزینه ی مجاهدین خلق در کنگره ی امریکا و مبالغ هنگفتی که برای جلب حمایت سیاستمداران امریکایی هزینه می کنند، شواهد و گزارشات بسیار است. بر اساس گزارش های نهادها و روزنامه های گوناگون امریکایی هزینه ی هر پنج دقیقه سخنرانی در حمایت از مجاهدین خلق بین 2000 تا 10000 دلار است. این مبالغ را بیافزایید به هزینه ی سفر و اقامت سالانه ده ها تن از سیاستمداران سابق و فعلی امریکا برای شرکت در گردهمایی سالانه مجاهدین خلق در پاریس که در ماه ژوئن هر سال برگزار می شود.
این بار سنگین هزینه ها برای جلب حمایت امریکا، مجاهدین را ناچار می کند که بخش عظیمی از گذشته و ماهیت خود را انکار یا پنهان کند. از این روست که سالگرد قیام خونین دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به سفر معاون اول رئیس جمهور امریکا ریچارد نیکسون به تهران به گونه ای مبهم و گاه واژگونه در سایت های مجاهدین خلق بازتاب پیدا می کند.
 آنچه مسلم است، ریختن خون آن سه دانشجو توسط نیروهای رژیم شاه  در شانزدهم آذر 1332 بیش از هرچیز نماد استکبار ستیزی و مبارزه با نفوذ امپریالیسم است اما مجاهدین خلق هر ساله در این تاریخ فراخوان قیام علیه جمهوری اسلامی سر می دهند. فارغ از آن که این فراخوان های دایمی قیام که همواره به بهانه های مختلف در رسانه های فرقه ی رجوی تکرار می شود، هرگز توجهی را جلب نمی کند و محرک حرکتی نمی شود، نفس روایت مجاهدین خلق از شانزدهم آذر جالب است  چرا که جنبه ی ضد امپریالیستی این واقعه – که مهمترین جنبه ی آن است – به وضوح نادیده گرفته می شود.
در واقع در دهه های اخیر، بقای فرقه ی مجاهدین خلق وابسته به حمایت های غرب است و در ازای آن این فرقه حاضر به پرداخت هزینه ها و انجام خدمات گوناگون است. خدمات مسعود رجوی به حامیان غربی و حتی اسرائیل تنها محدود به پرداخت دلار به لابی ها نمی شود، بلکه شامل خدمات جاسوسی و اطلاعاتی و عملیاتی نیز می شود. قتل دانشمندان هسته ای ایرانی یکی از این انواع خدمات به سازمان اطلاعاتی اسرائیل، موساد است. به علاوه گزارش ها درباره ی آموزش دیدن عوامل مجاهدین در سایت نوادای امریکا توسط ارتش امریکا، غیر قابل انکار است.
همه ی این همکاری ها و خدمات متقابل موجب می شود که فرقه ی رجوی در چالش سردرگمی میان گذشته ی ضد امپریالیسم و حال غرب گرای خود، گرفتار شود. از این روست که پروپاگاندای فرقه همواره بخشی از تاریخ خود مبنی بر قتل شش پرسنل نظامی و شهروندان امریکایی در ایران در سال های دهه ی70 میلادی را انکار می کند و بخش انشعابی کذایی را مسئول آن معرفی می کند.
امروز خون دانشجویانی که در 16 آذر 1332 ریخته شد، مجاهدین خلق را در چالشی فرو برده است که برون رفت از آن، تنها با تلاشی فرقه  زوال آن حاصل می شود.

مزدا پارسی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا