باند رجوی استعداد پندگیری از تاریخ را ندارد!

فرقه ی رجوی که شرافت عذرخواهی ازمردم را نداشته وشجاعت انتقاد صادقانه را همواره ازخود دریغ نموده، بجای دادن تحلیل واقعی از حماقت وخیانت بزرگی که درعملیات فروغ جاویدان (مرصاد) مرتکب شده، درصدد توجیه این جنایت وخیانت برآمده و مقداری هم از " خلق قهرمان " ادعای طلبکاری کرده  وبه لحاظ خصلت فرقوی خود شکست را پیروزی بحساب آورده!!، با نوشتن مقاله ای بنام " سالگرد عملیات فروغ جاویدان "  در سایت های مربوطه اش، نوشته است:
"…فروغ جاویدان جهشی عظیم را در تقدیر مقاومت ایران رقم زد. حماسه‌یی فراموشی‌ناپذیر که تا به ابد زیب تاریخ این میهن خواهد بود و نسلهای آینده نیز از سرچشمه جوشان و خروشان ارزشهای انقلابی و مبارزاتیش خواهند نوشید ".
این جهش عظیم، همان به هدردادن ونفله کردن حدود یک سوم اعضاء وهواداران سازمان بود بدون دستآوردی باندازه ی پرکاه!!
اعزام چند هزارنفر از اعضای سازمان به قتل گاه وزمانی که بیشتر آنها با لباس های جین وکفش کتانی اسلحه بدست گرفته وحتی آموزشی در سطح یک سرباز عادی نداشتند، اگر سوء نیتی درخفا نداشته باشد، چیزی جز حماقت نیست و پیشروی های اولیه تنها با آتش سنگین ارتش عراق میسر شده بود و این فریب خوردگان و رهبر خود شیفته ومشکوک الاحوال، تنها موفق به شکست گروه های بسیجی و…  لب مرز با بمباران های صدامیان شده بودند وزمانی که به تنگه رسیدند، معلوم شد که چه آشی برای این ساده لوحان ریخته بودند!
خلاصه اینکه نبردی بود بی ارزش، نسنجیده و تنها دستآوردی که میتواند داشته باشد، بقایای این فریب خوردگان میتوانند دریابند که رجوی کسی نبود که تحلیل درستی از اوضاع داشته باشد وسپردن زمام امور بدست او، چقدر ساده لوحانه بوده است!!
در ادامه:
"… خمینی می‌خواست با سرکشیدن زهری که ارتش آزادیبخش به حلقوم او ریخته بود، دشمن قسم خورده خود را به نخستین بازنده و قربانی جنگ خانمانسوز ۸ساله‌اش تبدیل کند و خود از مهلکه بگریزد. خمینی اگر در این نیت شوم موفق می‌شد می‌توانست طناب دار صلح را از گردن خود خارج ساخته، خلافت ابد مدت خود را تضمین کند و امید مردم جنگ‌زده و از هستی ساقط شده ایران برای آزادی و رهایی را در زیر خاکستر جنگ ۸ساله مدفون سازد ".
این زهر مورد اشاره ی شما ازطرف ارتش آمریکا که با حمله به کشتی ها درخلیج فارس وبالاتر ازآن سرنگون کردن فاجعه بار یک هواپیمای مسافر بری  و… تدارک دیده شده بود وارتش آزادیبخش شما، کوچکتر ازآن بود که حتی به تصرف طولانی مدت یک روستا نایل گردد!
صدام تا زمانی که بنفع خودش می دید، شما را سوار بادکنک بزرگ و پرباد نمود وبه مرزهای ایران اعزام کرد و درست درزمانی که شما به کمک او احتیاج مبرم داشتید، باد این بادکنک را خالی کرد وهمه ی شما را باذلت تمام در بیابان ها وتنگه ها، به سیبل نیروهای نظامی و شبه نظامی ایران تبدیل کرد!!
بدین ترتیب، ایران که آغازکننده ی جنگ نبود وسازمان ملل هم براین گفته صحه گذاشته بود، درشرایط اقصادی وسیاسی خاص، قطعنامه ی شورای امنیت را پذیرفت و نشان داد که درصورت پافشاری برادامه ی جنگی که فرسایشی بود وسخت مورد مخالفت شورای امنیتی که ازقدرت بازدارندگی واجرایی زیادی برخوردار بود، دچار مشکلات زیادی میشود وطبیعی بود که اعلام پذیرش قطعنامه، بهترین راه ممکن بود که مقامات وقت ایران، این راه را برگزیدند.
همچنین:
"…عملیات بزرگ فروغ جاویدان در نخستین آثارش آینده این مقاومت را بیمه کرد… و به‌راستی که اگر در آن بزنگاه سرنوشت به هر دلیل و توجیه و بهانه‌یی عملیات فروغ جاویدان محقق نمی‌شد، از آن پس، توطئه‌ها و تمهیدات دشمن بسیاری چیزها را به زیر علامت سؤال و به زیر پرده ابهام فرو می‌برد…".
چرند است حرف تان برادر و یا خواهر نویسنده ی ظفرنامه ی؟؟ فروغ جاویدان!!
چه بیمه ای، چه کشکی؟!
مگر شما در آن عملیات  چه تاج گلی برسر مردم زدید جز آنکه سبب شدید دوهزار نفری کشته و همین اندازه هم زخمی شوند؟!
اگر رجوی بحساب شما دست باین انتحار سیاسی نمیزد، آسمان به زمین میآمد ودشمن چه کاری میتوانست با شما بکند که نکرد؟!
آیا فروپاشی خانواده ها،  ازبین رفتن تتمه ای که از سازمان وجود داشت وانقلاب مریم که لکه ی ننگی برپیشانی مسعود ومریم میباشد، ازدستآوردهای این  " تحقق " است که هست، کدام افتخار را نصیب شخص وجریانی میکند و آیا عکس قضیه درست تر نیست؟!
واین هم منتی بر سر تاریخ ایران:
" تاریخ معاصر ایران، بدون تردید، هرگز آن لحظه شگفت را، که مسعود در نشست توجیهی رزمندگان در آستانه عملیات فروغ جاویدان، پیشاپیش «نتیجه را، هر چه که باشد» به مردم ایران و به تک‌تک رزمندگان تبریک گفت، از خاطر نخواهد برد. این همان راز، یا که قانون عبور سرفرازانه از فروغ و همه سرفصلهای دیگر است. یعنی حضور رهبری که در ورای همه محاسبات سیاسی، به هیچ چیز جز منافع مردم ایران نیاندیشد و حاضر به هر گونه فداکاری در این راستا باشد ".
شما تنها توفانی دریک فنجان آب برپا کردید وتاریخ یک روستا هم باین مسئله توجهی نمیکند چه برسد به تاریخ ایران!
 دیگر اینکه این رهبری چه فداکاری ازخود نشان داد، جزاینکه تعدادی از فرزندان مردم را بدست فرزندان فریب خورده ی مردم به کام مرگ بفرستد؟!
هزینه ی شخص رجوی دراین عملیات چه بود؟!
جز آنکه حق کاملا محدود شده ی آزادی بیان وانتخاب را بکلی از اعضاء گرفت ودرعوض ودرمدت کوتاهی، بجای یک همسر، مالک صدها همسر دوستان خود شد؟!
پس اگر فروغ جاویدان بهره ای داشت، این بهره نه برای خلق قهرمان ونه حتی نزدیکترین همکاران رجوی، بلکه برای شخص خودش بود والبته این دستآورد، دردنیای اخلاقیات انسانی، یک دستآورد حیوانی وجنگلی شمرده میشود!!
لحظه تاریخی از نظر نویسنده ی متن:
" اکنون، پس از گذر ۲۵سال از حماسه کبیر فروغ جاویدان،… در یک سو رژیم آخوندی قرار دارد که در دوران سرنگونی با شتابی دم افزون به سمت سرنوشت تاریخی خود رانده می‌شود… در سوی دیگر مجاهدین و مقاومت ایران، با درهم شکستن همه توطئه‌های ده ساله برای نابودی این مقاومت و عبور پیروزمندانه از دوران پایداری پرشکوه برای پیروزی، در اوج سرفرازی و توانمندی به پیش می‌تازند ".
اصلا چطور است که حدود 80 میلیون نفر مردم ایران را  مانند شما که حذف کرده اید – ازیک طرف این معادله حذف کنیم و رژیم را هم که اینقدر ضعیف و ناتوان است بحساب نیآوریم ومعادله ای باقی بماند که یک طرفش شما باشید وطرف دیگرش هیچکس؟!
بدی این مسئله دراین است که صورت طرف دوم معادله صفر میشود و بشکل: مجاهدین = 0 درمیآید که حرف های مقاله نویس باند رجوی شکل مضحکی پیدا میکند!
نوید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا