جواب بیانیه ی 80صفحه ای شورای رجوی، کوتاه و مستند است!

باند رجوی بمناسبت " سی‌وپنجمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران "، بیانیه ای 80 صفحه ای صادر کرده که اگر خوانده نشود، با مشاهده ی حجم بالای آن این امر بربیننده  مشتبه میشود که واقعا هم خبری است وبقول زنده یاد صمد بهرنگی خواهد بود " آهان بالام! یافتم ریشه ی تمام آلام ومشکلاتی که دربرابرم وجود داشت و بیهوده درآسمان ها بدنبالش بودم سالها ".
اما وقتی دندان روی جگر میگذاری وبیانیه را با صرف وقتی که بهتر میشد، برای تامین معاش باشد بکار گرفته شود، مشاهده میکنی که چه ضرری کرده ای وساعتی از عمر گرانمایه را چگونه باین سادگی ازدست دادی!
من البته که لازم ندانستم این بیانیه ی بند بند تکراری وصدها بارشنیده ودیده را مورد نقد همه جانبه قرار دهم و توجه به قسمت اساسی (مثلا اساسی) آنرا قناعت مند دانسته وبدبن وسیله نخواستم که بگویند کسی پیدا نشد که دربرابر این ابهت بیانیه ی ما، حرفی بزند ومهمتر اینکه برای جبران وقت ازدست داده ام، خواستم نظری بدان انداخته باشم.
درقسمتی ازاین بیانیه آمده است:
" صد و ده سال پیش مردم ایران با انقلاب مشروطه و با قیام علیه ظلم و بی‌عدالتی، آغاز دوران جدیدی را در تاریخ خود رقم زدند. دوران بیداری ایرانیان که از سالهای پیشتر آغاز شده بود، به‌رغم توطئه‌های استعمار (انگلیس و روسیه) و ارتجاع داخلی (شیخ فضل‌الله نوری…)، در انقلاب مشروطه به بار نشست و اندیشه آزادیخواهی و عمل مبارزاتی را به سنت مردم ایران تبدیل کرد ".
درست است، مردم این کار را انجام داده ونتوانستند به دلایلی که شما بعضی از آنها را بازگو کرده اید، این انقلاب را به سرانجام خوش خود برسانند و اندیشمندان موافق، با عدم درک درست فرق بین ترقی وتجدد، دستشان درخمیر گیر کرد و قوای سه گانه ی فراماسونری خوانین، تهران را بدون مشورت وهمکاری با تبریز قهرمان وبراحتی آب خوردن تصرف کردند و باتوطئه چینی، ستارخان ها را به تهران خوانده وتیر آگین شان کردند ونهایت رضا خان را براریکه ی قدرت رساندند تا بگوید من در این طویله (مجلس) را می بندم!!
اینهم درست است که ایده های این انقلاب ناتمام دربین مردم ماند ولی همین مردم برای تکمیل کردن آن نتوانستند به راه شما که درترورها وبمب گذاری ها ومناسبات درون سازمانی تان قابل رویت است، بروند!!
دوباره:
" شصت و چهار سال پیش مردم ایران در روز 30تیر سال1331 علیه توطئه استعمار (انگلیس و آمریکا) و دربار سلطنتی قیام کردند و دولت ملی- دموکراتیک دکتر محمد مصدق را به قدرت بازگرداندند. با قیام 30تیر صفوف جنبش ملی شدن صنعت نفت پالایش یافت و در صف‌بندی پس از آن کاشانی در مقابل جنبش و مصدق قرار گرفت ".
بلی همین کاشانی که درمقابل مصدق ایستاد، خود نقش بزرگی در قیام سی تیر داشت و دوام نیآوردن چنین اتحاد عملی بغایت لازم، محصول نامتعدل شدن جبهه بود که استعمار گران خبره، ازاین نقاط ضعف بهره جسته و وارد صفوف اتحاد شده واین اتحاد را ازهم پاشاندند ودراین میان کابینه ی دکتر مصدق وجبهه ی ملی درهم وبرهم، نقش منفی زیادی ایفا کرد و اشتباهات دکتر مصدق میهن پرور، این بود که بادید اشراف میهن دوست به مسائل نگاه میکرد و هراسان از جمع شدن جدی طبقات فرودست جامعه درپشت خودش بود که درموقع خود نقش منفی خود را بروز داد و شد آنچه میشد از وقوعش جلوگیری کرد!!
همچنین:
" سی و پنج سال پیش در ادامه راهی که با انقلاب مشروطه آغاز شد و در نهضت ملی شدن صنعت نفت در دولت ملی ـ دموکراتیک مصدق به بار نشست، به ابتکار مسعود رجوی، شورای ملی مقاومت ایران پایه‌گذاری شد. از آن زمان تا کنون شورای ملی مقاومت ایران پرچم مبارزه برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت را در اهتزاز نگه‌داشته و به‌رغم همه رنجها و سختیها و با وجود پرداخت هزینه‌های کلانی که در کارنامه آن نام دهها هزار زن و مرد شهید حک شده، یک لحظه هم به رژیم ارتجاعی ولایت‌فقیه امان نداده است ".
بلی این شورا با ترکیب بسیار ناهمگن خود وتحت زعامت مسعود رجوی که حتی سایه ی خودش را قبول نداشت، تشکیل شد که پیوستگان صادق ویا ساده ی این شورا که هرکدام خود را ده ها سروگردن ازرجوی بالاتر میدانستند، بطور سریعی ازاین جمع کنار کشیده و رجوی را با خود وفدائیان خاص اش تنها گذاشتند و نام شورای ملی ازاین تشکل هم بصورت طبیعی برداشته شد!
شرکت کنندگان مجرب تر وده ها بار باسوادتر ازرجوی دراین شورا، با وجود آگاهی مبهم از نقاط ضعف شخصیتی رجوی، می پنداشته اند که رجوی با گرفتن سهم شیر دراین تشکل، منافع خود را درمدارا وتوجه واحترام به رای جمعی خواهد یافت!
آنها همچنین میگفتند که رجوی دارای تشکیلات است وآنها فاقد آن و برای استفاده ازاین تشکیلات، امتیازات زیادی به رجوی باید داد و درمورد اشتباهات قابل تحمل او، دندان روی جگر گذاشت!
زندگی نشان داد که تحلیل آنها ازاوضاع ایران و رجوی، اشتباه محضی بوده وبنابراین با سرعت عجیبی سفره ی خود را از رجوی جدا کرده ودراصل شورای ملی مقاومت را ارگانی غیر قانونی و متعلق به یکی ازادوات رجوی دانستند!
عیب بزرگ این متحدان بسیار موقتی رجوی این بود که برترورها و نظریات بغایت انحصار گرانه ی رجوی، بهای لازم را نداده و با او متحد شده و نام و شهرت خود را نیز باندازه ی زیادی ملوث کردند!
دیگر اینکه:
"…شورای ملی مقاومت از تلاشهای بی‌وقفة خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده شورا، در افشا و محکومیت بین‌المللی جنایات سرکوبگرانه و موج اعدامها و شکنجه زندانیان، در تضمین حفاظت و حقوق رزمندگان اشرفی در لیبرتی و انتقال امن آنها، و در رویارویی با بنیادگرایی و تروریسم برخاسته از خلافت خمینی و خامنه‌ای و همبستگی با ملتهای رنج دیده از این پدیده شوم قدردانی می‌کند. این فعالیتها، به گونه‌یی درخشان در گردهمایی بزرگ ۱۹تیرماه امسال، موقعیت سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی جنبش مقاومت و آلترناتیو دموکراتیک را در شرایط حساس و پرتحول ایران و منطقه و جهان، بارز کرد ".
مریم که داعش را تا این اواخر که صدای امریکا و… درنیآمده بود، " عشایر انقلابی " میدانست. درهمدلی وهمسویی با انواع گروه های تکفیری وتروریستی، کمک به تجزیه ی سوریه بعنوان یک کشور مطرح منطقه وعضو رسمی سازمان ملل متحد، ابراز خوشحالی ازکشته شدن کودکان یمنی توسط جنگنده های عربستانی، دستیاری با مسعود رجوی درقلع وقمع اعضای تشکیلات وتبدیل آنها به فسیل ها و یا روبوت ها – که حکم نسل کشی دارد- چه منبع خیری برای ایرانی ها وبشریت وحتی خود اعضای باند رجوی بوده که چنین باید مورد تفقد و تقدیر قرار گیرد؟!
گردهمایی بزرگ ۱۹تیرماه امسال، چه فرقی با خیمه شب بازی های سال های گذشته داشت، جز اینکه بطور تلویحی وعملی پدر خوانده ی جدید این گروه که حکومت مرتجع عربستان باشد، اعلام وبرجسته تر شد؟!
هم کاسگی ویا احیانا نوکری برای عربستانی که برای کم اثر نشان دادن شکست سیاست های تهاجمی منطقه ای اش، احتیاج به خود نمائی دارد، چه ارتباطی با "شورا" وآنهم " شورای مقاومت " وآنهم " ملی ایران " دارد؟!
 با این وصف، آیا تهیه کننده ی این بیانیه، وجود یک ذره میهن دوستی واستقلال طلبی را دروجود خود احساس نمیکند؟!
درقسمت دیگری ازاین بیانیه ی میخوانیم:
"…فایل صدای آیت‌الله منتظری، جانشین وقت خمینی، در گفتگو با هیأت اجرای حکم او برای قتل‌عام زندانیان سیاسی به‌خصوص مجاهدین زندانی در سال 1367 پس از ۲۸سال، منتشر شد. این فایل صوتی به‌عنوان سند تکاندهنده دیگری از این نسل‌کشی سازمانیافته حکومتی، ضرورت محاکمه بین‌المللی سران استبداد دینی حاکم و مجریان این جنایت بزرگ علیه بشریت را برجسته‌تر کرده است… ".
ما با کم وکیف این نوار صوتی کاری نداریم و گفته ایم که حرف های بغایت بیشتری درباره ی این موضوع شنیده ایم.
اما اگر قرار برمحاکمه ی بین المللی باشد، چرا حکومت سوهارنو که به کمک آمریکا کودتا کرد ویک میلیون نفر ازمردم اندونزی را ازدم تیغ گذرانید، حکومت رواندا هم که چنین کرد، اسرائیل و دولت های دست نشانده ی مکزیک وده ها نمونه ی دیگردرآمریکای جنوبی تا سراسر جهان، مورد محاکمه قرار گرفتند؟!
اگرگرفتند ویا قرار است که گرفته شوند، مارا خبر کنید که  از تشکیل چنین دادگاهی برای ایران هم حمایت کنیم تا شما ومسعود و…، بهمراه کسانی که دراعدام های 67 دست به کارهای غیر قانونی زدند، درصندلی اتهام نشسته شوند.
دراعدام های دهه ی 60 هرکس که مقصر باشد، یک طرف قضیه کماکان باند رجوی است و تصور میکنم که شما عمر کافی برای شرکت دراین دادگاه های متعدد را نخواهید داشت ودراین مورد انسان های خوشبختی بشمار می روید!!
نوید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا