تصور برگزاری چنین جشن هایی ازطرف مریم، طبیعی است!

بمناسبت انتقال بقیه ی اسرای رجوی ازکمپ لیبرتی عراق که علیرغم میل مریم خانم انجام شد، شورای ملی؟! مقاومت ایران؟! بیانیه ای صادر کرده که دراصل نقل قول سخنان مشمئز کننده و دائمی مریم تابان میباشد!
دراین بیانیه آمده است:
" روز شنبه 20شهریور (10 دسامبر) گروه کثیری از ایرانیان، طی مراسمی با حضور شخصیتهای فرانسوی، اروپایی و عربی در اور سور اواز مقر شورای ملی مقاومت ایران، پایان موفقیت آمیز انتقال مجاهدان از کمپ لیبرتی در عراق به اروپا را جشن گرفتند. خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران، این انتقال را یک شکست استراتژیک برای رژیم توصیف کرد که زنگهای دوران تغییر و دوران تهاجم و پیشروی را به صدا در آورده است ".
این نوع جشن ها، بارها بخاطر حمایت این یا دیپلمات یا پارلمانتاریست های اغلب  از زیر مجموعه ی " السابقون" غربی و عربی واتفاقا بمنظور دیگر ومتضاد با این یکی ترتیب میافت و این شرکت کنندگان دشمن مردم ایران یا حق الزحمه گیران، به درخواست خانم رجوی مطالبه میکردند که کمپ ترانزیت لیبرتی به مقام کمپ دائمی تبدیل شده ورجوی حکومت " واتیکان وار" ومستقلی را درخاک عراق داشته باشد و در زمانی که دست داد، نیروهایش را دراختیار کشورهائی قرار دهد که وارد خاک ایران شوند!
درکنار این مسئله، به رجوی امکان داده میشد تا درامور عراق دخالت کرده واین دخالت را بحدی برساند که بعثی ها با نام " عشایر انقلابی " مجددا به حکومت برسند واو سوار خر مراد شده و عملیات وخیانت های ناتمام دوران صدام برعلیه ایران را تداوم بخشد!
حال چگونه شده که این برنامه  با آنهمه هزینه ی مربوطه شکست خورده، بعدها معلوم خواهد شد.
اما جشن برای یک شکست واضح چه مقوله ای است که تنها دردستگاه فکری باند رجوی معنی ومفهوم دارد!!
بازهم:
"… در این 14سال به یمن پایداری مجاهدین و اعضای آن در اشرف و لیبرتی و کارزارهای بی‌وقفه سیاسی و بین‌المللی، طرحهای نابودی و متلاشی‌کردن مقاومت در‌هم شکست و جنبش آزادی مردم ایران، یک گام کیفی از رژیم پیشی گرفت و طرح رژیم که می خواست با انهدام فیزیکی مجاهدین، بقای خود را تضمین کند، شکست خورد".
باند رجوی برای عدم ترک اشرف وسپس لیبرتی چند گزینه را درمد نظر داشت:
1- اتفاق خاصی نمیافتاد و رجوی به آرزوهای بچه گانه ای که فوقا مشروح افتاد، میرسید. این البته بهترین حالت برای رجوی بود!
2- عده ای از کسانی که منفعل شده ودارند به ایام فرتوتی می رسند وحاوی اطلاعات زیادی هستند که داشتن این اطلاعات خوب نبود، چه بهتر که درصحراهای عراق واین کمپ ها بمیرند وخیال رجوی را ازافشاگری های خطرناک برای همیشه راحت کنند!
3- با توجه به اوضاع اسفناک عراق، امکان حملات مبهم ومشکوک – که حتی ممکن بود با دسیسه ی خود این فرقه هم باشد- عده ای از این اسرای رجوی کشته می شدند و این امر بهانه های حقوق بشری وتبلیغی بدست این باند ماکیاولیست میداد و ضرر چندانی هم به رجوی نمیزد که هیچ، خیر هم توش بود!!
اما پارامتر مهمی بنام اعضای خانواده ها هم درکار بود که با مراجعات ونامه نگاری های متعدد خود، اعصاب رجوی ها را برهم زده وقدرت تصمیم گیری را که درحول وحوش سه مورد ذکر شده ی بالا بود، ازآنها سلب میکرد و دستپاچگی حاصل ازاین اقدامات شجاعانه ی خانواده ها واصرار دولت عراق بر اعاده ی مالکیت خود براراضی تحت تصرف فرقه ی رجوی، همگی دست بدست هم دادند تا رجوی ها نتوانند به امیال پلید تر خود دست یابند وحالا دنبال دست یابی به امیال پلید خود در آلبانی واروپا خواهند بود که آینده نشان خواهد داد که تا چه میزان عملی است!
همچنین:
"… رژیم به ظاهر، خواستار اخراج اشرفیها از عراق و دور شدن آنها از کنار مرزهای ایران بود، اما خواست واقعی آخوندها نابودی یا تسلیم آنها به حاکمیت آخوندها بود. احکام جعلی قضایی در عراق، توطئه‌های استرداد و قالب کردن برگه‌های قرمز علیه مجاهدین به انترپل، زمینه‌سازی برای همین بود. اما مجاهدین با پایداری در دل یک محاصره بی‌رحمانه، پرچم مبارزه برای آزادی و سرنگونی رژیم ولایت فقیه را برافراشته نگهداشتند و در کانون مهیب‌ترین بحران‌های خاورمیانه سرمایه معنوی و مبارزاتی و استراتژیکی ملت ایران را حفظ کردند ".
اما خانواده های ذیربط، درباطن این مورد را که شما منکر آن هستید، میخواستند وکسی دراین میان نمی خواست که این اسرا دست بسته تحویل ایران داده شوند و برعکس  بصورت متحد ومتفقانه ای بنا داشتند که ملاقات هایی انجام شود و سپس از ادامه ی مغزشویی ها ی مرسوم جلوگیری کرده وبه فرزندان خود این امکان را فراهم کنند که سررشته ی زندگی خود را دریک محیط آزاد وبدور ازتلقینات ذهنی مخرب، دردست گیرند.
احکام مورد اشاره ی شما، اتفاقا دردوران حضور آمریکائی ها دراشرف صادر شده بود که مقامات آمریکائی حاضر درعراق، مانع اجرای این احکام شدند که مسلما، بعدها هم اینترپل نیز نمیتوانست کاری انجام دهد که با وجود این، حکومت عربستان به کمک آمریکا احتیاط کرده وبا استفاده از پاسپورت های جعلی وهواپیماهای خاص، اقدام به خروج این نوع افراد (تحت تعقیب قضائی) نمود!!
دراین میان، حداکثر شاهکار گردانندگان باند رجوی این بود که توانسته بودند که مدارک بعضی ازکشته شدگان و ازدنیا رفتگان را حفظ کرده و درانتقال جانیان تحت تعقیب، مورد استفاده قرار دهند.
کاری نامحتاج به قهرمانی و پایداری و از دست هر قاچاقچی متخصص دراین مورد هم میآید!
ساکنان لیبرتی، اراده وقدرتی برای مقاومت نداشتند ومانند موجودات به دام افتاده وانسان های زندانی تحت مراقبت شدید، به روز شماری مشغول بودند!!
دراین مورد، ملت ایران باید خیلی بدبخت باشد که سرمایه های معنوی اش انسان های مسخ شده وبی اراده ای باشد!!!
نهایت اینکه:
" وی زنجیره پیوسته و قدرتمند حمایت از اشرفیها در پنج قاره را ستود و گفت این نیروی وجدان در سراسر جهان بود که به یاری مقاومت آمد و جلوی بسا فاجعه های بزرگتر را گرفت".
اگر لیست این حامیان با توضیحات کافی دراختیار مردم ایران قرار گیرد، آنها با دیدن نام های خبیثی مانند جان مک کین ها و ترکی الفیصل ها، ازاین سازمانی که مورد حمایت این جانیان مرتجع  قرار گرفته، ابراز نفرت خواهند کرد!!
سیروس غضنفری عضو نجات یافته  ی فرقه ی رجوی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا