باند رجوی ادعا دارد که بیمه شده است. چگونه؟!

باند رجوی که مجبور شده گروگان های خود را آنهم با فشار شدید خانواده های مرتبط جان به لب رسیده وبعداز تعللی دوساله به آلبانی منتقل نماید، بنا ندارد که این شکست خفت بارش را قبول کند وبرعکس با گذاشتن پا برجلو، این انتقال ناخواسته را پیروزی بزرگ خود ادعا کرده وآنرا به " فتح الفتوح " ارتقا میدهد!
درمیان ده ها مطلب و رجزخوانی منتشر شده ازطرف این باند مافیایی، از فیسبوک آقای " شهرام احمدی نسب عمران " هم ظفرنامه ای دراین خصوص منتشر کرده که تیتر " چرا باز اسکان امن همه مجاهدین در اروپا خبر بسیار مهمی است "؟ را خورده که درقسمتی از آن میخوانیم:
"… باید گفت که سازمان مجاهدین برای دهه های پیش رو بیمه شده و به تضمین بقای خود دست یافته است. و اگر با وجود مجموعه شرایط و فرصت های ایده آل و رؤیایی فراهم شده برای رژیم برای نابودی مجاهدین در عراق، باز هم مجاهدین ققنوس وار از خاکستر آتشباری ها برخاستند، باید نتیجه گرفت که در آینده نزدیک خطری متوجه موجودیت مجاهدین به عنوان نیروی اصلی مقاومت نیست۰ این نیرو اکنون همچون فولاد آبدیده از کوران خطرات بنیان کن در عراق سربلند بیرون آمده ودر برابر دشمنی ها و ضربه های آخوندها «واکسینه» شده است. "
معنی سطور اول پاراگراف این است که برای بیمه شدن باید که به آلبانی رفت ودر اردوگاهی درآنجا، گروگان های خود را زندانی کرد ولابد کسانی که این کار را نمی کنند، طعم ولذت ومزایای بیمه شدن را هرگز نچشیده وندیده اند!! ثانیا باید گفت که این خطرات دراصل ازطرف فرماندهان خاص مسعود ومریم بود که جان این گروگان های واقعا بیچاره را تهدید میکرد ویا علت تهدید بود وگرنه بسادگی میتوان فهمید که اگر اینها در عراق حادثه خیز نگهداری نمیشدند، آن خمپاره اندازی های مشکوک بطرف آنها هم شلیک نمی شد ویا اگر با خانواده ها همکاری میشد وآنها در اداره ی امور کمپ مسئولیت هایی پیدا میکردند، پرتاب موشک وخمپاره به کمپ ها، کار راحتی نبود وبا واکنش پرهزینه ی خانواده ها مواجه میشد و…
صحبت ازواکسینه شدن اسرای رجوی کشک است ودرستتر آنست که گفته شود، آنها با دور شدن ازمرزهای ایران، خطر بالقوه ای هم برای رژیم ندارند وتنها این خانواده ها هستند که همانطور که درعراق بود، دراینجا هم موفق به دیدار این اعضای اسیر باند رجوی و فرزندان خود نشده اند!!
ثالثا آب دیده بودن ویا عکس آنرا درعمل باید محک زد و سنجید و چون آنها عملا کاری انجام نمیدهند، نمیتوان آنها را پولاد آبدیده حساب کرد!!
دوباره:
"… در شرایطی که همه سیاست های نیروهای بین المللی دخیل در اوضاع خاورمیانه به زیان مقاومت و در مدار برچیدن و نابودی آن قرار داشت و رژیم دست باز در سرکوب و اعمال هر گونه محدودیت علیه مقاومت داشت، رهبران مجاهدین با اتخاذ یک استراتژی قدرتمند و با بسیج همه امکانات مادی و معنوی مقاومت سرانجام توانستند بر همه موانع فائق آمده و اعضأ این جنبش، که در واقع گروگان دولت عراق بودند، را به سلامت به اروپا منتقل کنند تا بار دیگر درستی راهبرد «می توان و باید» تأیید گردد. به طور خلاصه، رهبران مجاهدین از این آزمایش دشوار سربلند بیرون آمدند".
ما که بعنوان اعضای خانواده های اسرای رجوی به اشرف مراجعه میکردیم، چنین چیزی را مشاهده نمیکردیم وآنچه در برابر ما قرار داشت، همکاری این نیروها درادامه ی اسارت فرزندان ما دردست رجوی وممانعت واشکال تراشی ها برای انجام ملاقات بین ما وفرزندان مان می شد تا رجوی با خیال آسوده به تحمیق وتحقیر آنها مشغول شده ونگذارد دریابند که تحمل این حقارت ها، درشان یک انسان نیست و نتیجه آنکه اقدامات نیروهای آمریکائی مستقر در کمپ اشرف وحتی سفارت خانه ی این کشور بنفع بوالهوسی ها ومطامع نامشروع رجوی بود!!
دیگر اینکه اگر ایران موافق این انتقال ها بود، به طرقی که شما مدعی هستید، میتوانست درپروسه ی این انتقال موانع جدی ایجاد کند که نکرد و جلوی خانواده های متحصن در درب اشرف ولیبرتی را که ضمن درخواست ملاقات با اسرای رجوی وفرزندان خود، برانتقال سریع این تیره بختان پای فشاری میکردند، نگرفت!
همچنین:
"… تردیدی نیست که با آزاد شدن نیروهای مجاهدین از زندان لیبرتی و انتقال آنها به اروپا، امکانات و توان این سازمان برای پی گیری برنامه کلان سرنگونی جمهوری اسلامی بسیار بیشتر و بهتر شده است. اگر تا دیروز بخش قابل توجهی از توان و سرمایه های مادی و معنوی مقاومت باید برای حفاظت نیروهایش در لیبرتی و زمینه سازی برای انتقال امن آنها به بیرون از عراق هزینه می شد، امروز با انتقال همه مجاهدین به اروپا، همه توان سازمان مجاهدین خلق بر هدف بزرگ سرنگونی متمرکز خواهد بود. به عبارت دیگر، در تعادل قوای میان مقاومت و جمهوری اسلامی چرخشی بنیادی پدید آمده است که تبعات آن در آینده نزدیک آشکار خواهد شد ".
اگر این انتقال- آنهم نه به اروپا بلکه به آلبانی که ازمزایای شنگین استفاده نمی برد- براستی هم درخدمت آزاد شدن انرژی باند رجوی بود، چرا 4سال برعلیه این انتقال عمل نموده ودربرابر آن درحد توان خود ولابی هایش ایستادند؟!
آیا این اسرا آزادی رفت وآمد به اروپا وحتی به پایتخت آلبانی مهجور را دارند که ازروی آن بتوان فهمید که انرژی مجاهدین آزاد شده است؟!
در مدت چند سال انتقال قطره چکانی این تیره بختان گرفتار درچنبره ی فرقه ی رجوی، چه رفت وآمدهای آزادانه ای ازطرف این اسرا به اروپا انجام شده وآیا اجازه ی کوچکترین تحرکی به فرزندان ما داده شده است؟!
درستتر آنست که گفته شود که فعلا محل زندان این اسرا تغییر یافته وتنها حسن کار برای ما خانواده ها این است که کمتر ازعراق نگران سلامتی اینها هستیم وآنها هم در هوای بهتری درمقایسه با عراق تنفس میکنند وعرق ریزی های شبانه مزاحم خواب شان نیست و…!
ونیز
"…اکنون مقاومت ایران با رهایی مجاهدین از لیبرتی وارد مرحله تهاجمی شده است و می تواند همه ظرفیت خود را به رویارویی با استبداد حاکم بر ایران اختصاص دهد۰ روزهای خوبی برای مقاومت ایران در پیش است ".
این تهاجم چگونه خواهد بود؟!
اسرای رجوی که درلب مرز ایران امکان عمل ومانور بیشتری داشته وعملا کاری نمیتوانستند بکنند، چگونه با رد شدن از چند کشور حائل بین ایران وآلبانی، وارد تهاجم خواهند شد؟!
آیا این تهاجم رویایی نیست؟!
چرا درشرایط وارد آمدن  بزرگترین ضربه بر امیال رجوی، مقاومت که همان دنبالچه ی او باشد، زوزه های بهتری خواهد داشت؟!
آیا این مقاومت زندانی شده درآلبانی، خط ومشی جداگانه وجدیدی را وآنهم برخلاف رجوی اتخاذ کرده که درانتظار روزهای بهتری است ویا اینکه هذیان میگویی پسر!
گروهی از خانواده های اسرای رجوی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا